به گزارش ربیع به نقل از کیمیای وطن، محمد رسولی نوشت: اگر توسعۀ سیاسی را به معنی «گسترش مشارکت و رقابت گروه های اجتماعی در زندگی سیاسی» در نظر بگیریم(بشیریه:۱۱، ۱۳۸۸) بی شک یکی از پیش نیازهای آن مشارکت سیاسی خواهد بود؛ به این معنی که توسعه سیاسی زمانی تحقق پذیر است که در صدد جلب مشارکت مردم به عنوان سازندگان اصلی حیات سیاسی و اجتماعی باشیم.

مشارکت از نظر لغوی به معنای «شرکت دو جانبه و متقابل افراد برای انجام امری خاص»(غفاری:۱۲، ۱۳۸۶) می باشد. مشارکت از لحاظ مفهومی گستردگی وسیعی دارد. به همین خاطر، در ادبیات توسعه از مشارکت سیاسی تعاریف متعددی ارائه شده است. به عنوان نمونه، میلبراث و گوئل در تعریف مشارکت سیاسی می نویسند:

« فعالیت های شهروندان آزاد که هدف از انجامش حمایت از و یا تاثیرگذاری بر سیاست و حکومت می باشد»(میلبراث و گوئل: ۲، ۱۹۷۷).
یا وربا و نی در همین رابطه می نویسند:
«فعالیت های شهروندان آزاد که هدف از آن کم و بیش تاثیر گذاری بر انتخاب کارمندان حکومتی و نیز خط مشی هایی است که آن ها انتخاب می کنند»(وربا و نی: ۲، ۱۹۷۲).

تعاریف دیگری نیز در این رابطه وجود دارد که در زیر به تعدادی از آن ها اشاره می کنیم:

«تمام فعالیت های شهروندان که هدفش مستقیم یا غیر مستقیم تاثیر گذاری بر انتخاب های سیاسی می باشد که در سطوح مختلف یک نظام سیاسی گرفته می شود»(کاآسه و مارش: ۴۲، ۱۹۷۹).

«فعالیت هایی که شهروندان به منظور تاثیر گذاری بر تصمیماتی که کارکنان اداری و نمایندگان مردم انجام می دهند»(پری و همکاران: ۱۶، ۱۹۹۲).

«تلاش هایی که شهروندان انجام می دهند تا از فرصتی که یک نظام دمکراتیک در اختیار آن ها قرار داده برای انعکاس نگرانی ها و الویت هایشان به کارکنان حکومتی و اعمال فشار به آن ها جهت نیل به پاسخی منطقی استفاده کنند»(وربا و همکاران: ۳۷، ۱۹۹۵).
«هر گونه عملی که هدف از آن مستقیماً تاثیر گذاری بر نهاد ها و جریانات سیاسی و یا به صورت غیر مستقیم تاثیر گذاری بر جامعۀ مدنی یا تلاش برای تغییر الگوهای رفتار اجتماعی باشد»( نوریس: ۱۶، ۲۰۰۱).

با وجود آنکه تعاریف بالا هر کدام خواسته اند وجه خاصی از مشارکت سیاسی را برجسته کنند ولی با اندکی تامل در تعاریف فوق متوجه می شویم که همۀ آن ها بر ویژگی هایی کم و بیش یکسان تاکید می کنند، اول اینکه همۀ تعاریف فوق کنشگران سیاسی را شهروند به حساب می آوردند و نه سیاست مدار یا فرمانبردار؛ دوم اینکه مشارکت سیاسی به عنوان نوعی عمل شناخته می شود؛ به این ترتیب کنجکاوی در ارتباط با مسائل سیاسی مثلاً پیگیری اخبار هرروزۀ کشور یا جهان مشارکت سیاسی به حساب نمی آید.

ثانیاً عمل شهرواندان می بایست جنبۀ ارادی داشته باشد به این معنی که آن دسته از اعمال شهرواندان که به الزام قانون صورت می گیرد مشارکت سیاسی نیست؛ و در نهایت اینکه مشارکت سیاسی در ارتباط با سیاست و حکومت در معنای کلی کلمه یعنی «نظام سیاسی» صورت می گیرد و به این ترتیب محدود به اشکال خاصی نظیر تصمیم گیری های پارلمانی و کلیه اشکال مشارکتی که اطلاعات یا افراد خاصی را وارد نظام سیاسی می کنند، نمی شود؛ و نیز محدود به سطوح خاصی(نظیر انتخابات ملی، یا ارتباط چهره به چهره با کارمندان رسمی) نمی شود.

با استفاده از مطالب بالا هم اکنون تاحدودی می توانیم مشارکت سیاسی را از دیگر اشکال کنش عاملان در زندگی اجتماعی تمیز دهیم. اما این مطلب را نیز می بایست خاطر نشان شویم که طیف فعالیت های سیاسی مشارکت جویانه از ابتدای بررسی ها و مطالعات مشارکت سیاسی همانند امروز وسیع نبوده است؛ از همان سال¬های دهۀ ۴۰ و ۵۰ که مطالعه بر مشارکت سیاسی به صورت جدی مطرح شد دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی در صدد بودند که انواع مشارکت سیاسی را بشناسند و در جهت فهم پنداشت ها و اعمال سیاسی به کار برند. مثلاً لازارلفلد و همکاران (۱۹۴۸) و نیز برلسون (۱۹۵۲) مشارکت سیاسی را به عنوان مبارزات انتخابی و رای دادن در نظر می گرفتند. در دهۀ ۶۰ و ۷۰ فعالیت های دیگری نیز به مشارکت سیاسی اضافه شد که این امر را به خوبی می توان در تحقیقات لین (۱۹۵۹) و نیز کمپل (۱۹۶۰) مشاهده کرد.

آن ها با پذیرفن موارد اشاره شدۀ لازارلفلد و برلسون، فعالیت های گروهی سازمان یافته، مکانیزم های مشارکتی جمع آوری پول، تماس با مقامات اجرایی و نامه نگاری با کارمندان رسمی را نیز جزو فعالیت های مشارکتی در حوزۀ سیاسی به حساب آوردند؛ به همین صورت، به تدریج بر دامنۀ فعالیت های مشارکت آمیزِ سیاسی افزوده شد تا جایی که در دهۀ ۷۰ می توان فعالیت های مشارکت آمیز سیاسی را در دو حوزۀ کلی از آرای محققان بیرون کشید؛ دستۀ اول آن هایی که «شیوه های متعارف مشارکت سیاسی » خوانده می شدند؛ در نتیجۀ پیشرفت جوامع بشری و پیچیده تر شدن ساختار های آن معلوم گردید دیگر نمی توان مشارکت را در اشکال پذیرفته شده و به اصطلاح متعارف و «جا افتاده » آن محدود کرد. بدین ترتیب، اعتراضات و طرد سیستم اجتماعی از جانب شهروندان و نیز جنبش های جدید اجتماعی و جنبش های صلح طلب همه و همه به عنوان اشکال جدید مشارکت سیاسی شناخته شدند؛ به این اشکالِ نوظهورِ مشارکتِ سیاسی، «مشارکت سیاسی غیر متعارف » می گفتند. وجه تسمیۀ مشارکت سیاسی غیر متعارف هم این بود که مشارکت های جدید سیاسی با قوانین و هنجار های پذیرفته شده دهۀ ۷۰ جور در نمی آمدند.

در نهایت در سال های دهۀ ۹۰ می بینیم که آخرین تحولات در زمینۀ مطالعات مشارکت سیاسی اتفاق افتاد و باز هم بر فهرست فعالیت های مشارکتی موارد متعددی اضافه شد. در این زمینه، اشاره به کارهای پَری و همکاران(۱۹۹۲)، وربا و دیگران(۱۹۹۵) و نیز پروژه CID (2000) راهگشا است که با به حساب آوردن کاهای آن ها هفتاد گونه فعالیت مشارکتی در زمینه فعالیت سیاسی شناسایی شد که برخی از این فعالیت ها برای فرد غیر متخصص به سختی در زمینه سیاسی قرار می گیرد ؛ به عنوان نمونه، در این دهه، فعالیت هایی نظیر خرید تعمدی کالاهای خاص، عضویت در باشگاه¬های ورزشی و فعالیت¬های بیرونی مشابه، تشکیل سازمان¬های رفاه اجتماعی و سازمان های کمک کننده، انجمن¬های کمک به معلولین، اتحادیه های تجاری، سازمان های کارگری و تجاری، بنگاه¬های سرمایه گذاری، رقص و شرکت در کنسرت و تئاتر، «سایر فعالیت ها» و نظایر آن به عنوان نهاد ها و فعالیت هایی در نظر گرفته شدند که به نوعی با مشارکت سیاسی مربوط بودند.

گسترش روزافزون دامنۀ فعالیت های مشارکت آمیز سیاسی در واقع در نتیجۀ افزایش حجم حکومت و دخالت های آن در عرصه اجتماعی بوجود آمده بود. آنچه با عنوان «دولت رفاه» شناخته می شود در واقع اشاره به همین دخالت گسترده دولت در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد که به این ترتیب باعث پیوند بیش از پیش این حوزه ها به یکدیگر می شد .

با ایجاد این تغییرات و گسترش دامنۀ فعالیت های مشارکت آمیز سیاسی این سوال پیش آمد که واقعاً در کجا باید حیطۀ مشارکت سیاسی را بست و به عبارت بهتر کدام فعالیت انسانی خصلت سیاسی نداشته و به این ترتیب خارج از حوزۀ مشارکت سیاسی قرار می گیرد. در این زمینه دانشمندان علوم اجتماعی به دو راه حل دست یافتند. اول اینکه حوزه ها و فعالیت هایی را که مشخصاً در حیطۀ فعالیت مشارکت آمیز سیاسی قرار نمی گیرند را مشخص کنند.

در این زمینه وربا و نی در مجموع آن ها به این باور رسیده اند که فعالیت هایی که خارج از حیطۀ مشارکتی سیاسی قرار می گیرند دارای مشخصات زیر است:

۱. مشارکت تشریفاتی و حمایتی(به این دلیل که هدف از انجام آن ها تاثیر گذاری بر تصمیم گیری های سیاسی نیست).
۲. نگرش ها.
۳. مشارکتی که در محیط خانواده، مدرسه، شغلی، انجمن های داوطلبانه و… انجام می شود.
۴. تنها شیوه های «مشروع و قانونی» در نظر گرفته شدند و اکثر تاکتیک های اعتراض سیاسی ندیده گرفته شده اند.

در رابطه با مورد اول باید گفت که آن ها با تعریف¬مان از مشارکت سیاسی که در ابتدای این مقاله به آن اشاره کردیم سازگار نیست؛ یعنی مشارکت از روی اختیار انجام نمی گیرد. در مورد دوم هم باز می بینیم که مشارکتی صورت نگرفته است زیرا بنا به تعریف، مشارکت می بایست در سطح عملی دیده شود. آنچه موارد وربا و نی به کارمان اضافه می کنند این است که هرگونه مشارکت سیاسی که در محیط های خانواده، مدرسه، شغلی و… اتفاق می افتد به عنوان مشارکت سیاسی دسته بندی نمی شود و به گونۀ دیگری از فعالیت بشیری تعلق دارد.

در تحقیقی به همین سبک پَری و همکاران به نتایج مشابهی رسیده اند؛ آن ها مشخصات فعالیت هایی را که خارج از حیطۀ مشارکت سیاسی قرار می گیرند را به صورت زیر طبقه بندی می کنند:

۱. رفتار هایی که هدفشان تاثیر گذاری بر نمایندگان مردم نیست(مثلاًرفتن به اداره برای دریافت مزایایای رفاهی).
۲. مشارکت در محیط کاری.
۳. ابراز علاقه نسبت به حوزۀ سیاسی.
۴. بروز نگرش هایی که منجر به به کار افتادن دمکراسی گردند.
۵. آمادگی یا تمایل به انجام عمل.

مواردی که پری و همکاران از فعالیت های مشارکت آمیز سیاسی مستثنی می کنند تشابه زیادی با موارد برشمردۀ وربا و نی دارد. اول اینکه سه مورد آخری تقریباً نشان دهندۀ این مطلب است که کنش و عملی که نشان دهنده مشارکت باشد اتفاق نیفتاده و مشارکت در سطح نگرشی و سلیقه ای باقی مانده است. مورد دوم که دقیقاً همان مورد سوم وربا و نی است؛ و در نهایت مورد اول که که به این مبحث باز می گردد که انگیزه ها و اهداف فلان عمل کدامند و آیا به این ترتیب می توان آن را در حوزۀ مشارکت سیاسی گنجاند یا نه؟
یکی دیگر از راه حل هایی که دانشمندان اجتماعی جهت تحدید اشکال مشارکت سیاسی به کار برده اند «تجویز نگاه واقع بینانه و مسئله محور است»(وان دث: ۱۲، ۲۰۰۱)؛ به این معنی که موقعیت های شهروندان را صرفاً در چهارچوب مشارکت سیاسی نبینیم. در واقع می توان این طور پنداشت که بسیاری از فعالیت هایی که افراد در زندگی اجتماعی انجام می دهند فقط «نتیجه» ای سیاسی دارد و خود کنشگران برای اهداف و منظور های دیگری آن ها را انجام می دهند. بنابراین، می توان کنش های افراد انسانی را خارج از حیطۀ مشارکت سیاسی و به صورت مستقل مورد بررسی قرار داد.

منبع و مآخذ فارسی:
۱. غفاری، غلامرضا(۱۳۸۶)، جامعه شناسی مشارکت، تهران، نشر نزدیک.
۲. بشیریه، حسین(۱۳۸۸)، موانع توسعه سیاسی در ایران، تهران، انتشارات گام نو.
منابع و مآخذ انگلیسی:
۱. Kaase, max and Alan march(1979), political action. A theorical perspective. In: Samuel barnes, max kaase et al, Political Action : Mass Participation In Five Western Democracies. London: Sage.
۲. Verba, Sidney & norman nie(1979), Participation In America: Political democracy & social equality. New York. Harper & Row.
۳. Milbrath, Lester W. and Madan Lal Goel (1977) Political Participation. How and Why People Get Involved in Politics. Chicago: Rand Mc Nally.
۴. Parry, Geraint, George Moyser, and Neil Day (1992), Political Participation and Democracy in Britain. Cambridge: Cambridge University Press.
۵. Norris, Pippa (2001), Count Every Voice: Democratic Participation Worldwide. Manuscript available from: http://www.pippanorris.com (March 13, 2001).
۶. VAN DETH, JAN. Study Political Participation: Towards A Theory Of Every Thing? European Consortium For Political Research2001 April: 10-16.

رایانامۀ نگارنده:
Mohammadrasouli8@gmail.com
دیگر مطالب نگارنده در سایت انسان شناسی و فرهنگ:
ترجمه:
پیرامون فرهنگ سیاسی(۱): فرهنگ سیاسی چیست؟
http://anthropology.ir/node/7040
پیرامون فرهنگ سیاسی (۳): فرهنگ مدنی، نگرش های سیاسی و دمکراسی در پنج کشور(خوانش کتاب)
http://anthropology.ir/node/7125
پیرامون فرهنگ سیاسی(۴): فرهنگ مدنی، نگرش های سیاسی و دمکراسی در پنج کشور(خوانش کتاب): بخش دوم
http://anthropology.ir/node/7498
نگاهی به تاثیرگذارترین آثار سیاسی(۱): «سیاست» ارسطو و «جمهوری» افلاطون
نگاهی به تاثیرگذارترین آثار سیاسی(۲): «شهر خدا» آگوستین قدیس و «شهریار» مکیاولی
http://anthropology.ir/node/5895
نگاهی به تاثیرگذارترین آثار سیاسی(۳): «دو رساله در باره حکومت» جان لاک
http://anthropology.ir/node/6225
نگاهی به تاثیر گذارترین آثار سیاسی(۴): «قرارداد اجتماعی» ژان ژاک رسو
http://anthropology.ir/node/6318
نگاهی به تاثیر گذارترین آثار سیاسی(۵): «روح القوانین» منتسکیو
http://anthropology.ir/node/6743
نگاهی به تاثیرگذارترین آثار سیاسی(۶): «المدینه الفاضله» بونصر فارابی
http://anthropology.ir/node/6817
نگاهی به تاثیر گذارترین آثار سیاسی(۷): «تهذیب الاخلاق» مسکویه رازی
http://anthropology.ir/node/6954
«پیدایش دولت» با تکیه بر نظریه تنگنا
http://anthropology.ir/node/4277
مروری بر اندیشه سیاسی «مهاتما گاندی»(ترجمه و تلخیص)
http://anthropology.ir/node/7862
تالیف:
خدمات ماندگار «جنس دوم»
http://anthropology.ir/node/3531
پیرامون فرهنگ سیاسی(۲): ماخذ شناسی(فارسی)
http://anthropology.ir/node/7078
پیرامون فرهنگ سیاسی(۵): نگاهی به فیلم «ایران در اعلان»
http://anthropology.ir/node/7796
پیرامون فرهنگ سیاسی(۶):نگاهی فرهنگی به مستند «محمد مصدق»
http://anthropology.ir/node/8103
مختصات مفهوم «قدرت» در انسان شناسی سیاسی
http://anthropology.ir/node/3983
پیرامون فرهنگ سیاسی(۷): نگاهی به کتاب مولفه¬های فرهنگ سیاسی مردم ایران در آینۀ امثال و حکم فارسی
http://anthropology.ir/node/8181
پیرامون فرهنگ سیاسی(۸): جلوه¬های «پدرسالاری» در «فرهنگ سیاسی» ما ایرانیان
http://anthropology.ir/node/8435
نگاهی به نظریات جنبش¬های اجتماعی(با تکیه بر نظریات متاخر)

http://anthropology.ir/node/8599
نگاهی به تاثیر گذارترین آثار سیاسی(۸): خوانش کتاب «ماین کامف» اثر آدلف هیتلر(ترجمه و تلخیص).
http://anthropology.ir/node/8724
پیرامون فرهنگ سیاسی(۹): بررسیِ علل «درجازدگی» اجتماعی- سیاسی ایرانیان از منظر «فرهنگ سیاسی»؛ با تکیه بر دو جنبش «مشروطه¬خواهی» و «ملی شدن نفت».(تالیف)
http://anthropology.ir/node/8870

مطالب در دست انتشارِ نگارنده در همین سایت
پیرامون فرهنگ سیاسی(۷): فرهنگ سیاسی و تاثیر آن بر سیاست: باتکیه بر ایران(ترجمه و تلخیص).
نگاهی به نظریات شکل¬گیری دولت؛ با تکیه بر نظریه تنگنای «کارنرو»(تالیف).

مجموعۀ مشارکت و دمکراسی(۱): «مشارکت سیاسی» چیست و مظاهر آن کدام است؟(تالیف).

انتهای پیام/