نجمه کریمیان

به گزارش پایگاه خبری ربیع، امروزه پدیده کودکان کار و کودکان خیابانی در هر شهر و دیاری دیده می‌شود .این کودکان به جای اینکه در حال و هوای کودکی باشند و مشغول تفریح و تحصیل شوند، از بد روزگار برخلاف همسن و سالان خود در عالم بزرگسالی زندگی می‌کنند. کودکانی که در هوای گرم و سرد پشت چراغ قرمز ایستاده و شیشه ماشین‌ها را پاک می‌کنند. کودکانی که به خاطر مشکلات خانوادگی، فقر، بدسرپرستی و …. از سر اجبار متن زندگی‌شان در کار کردن خلاصه شده است.

در نگاه این کودکان حرف‌های ناگفته بسیاری وجود دارد و تمام هم و غمشان این است که تا شب اندک اندک پول جمع کنند. با این وجود تفاوت‌هایی بین کودکان کار و خیابان وجود دارد. کودکان کار لااقل سرپناه و خانواده‌ای دارند و برای کار و بدست آوردن پول و دستمزد به کار گرفته می‌شوند. اما کودکان خیابانی نه خانواده‌ای دارند و نه سقفی بالای سر خود. این کودکان بنابر شرایطی دوره‌ای از کودکی خود را در خیابان سپری می‌کنند. با این حال بین هر دو نقطه مشترکی وجود دارد و آن کار کردن است که هر دو یک ناهنجاری اجتماعی محسوب می‌شود.

نکته قابل اهمیت اینکه قطعاً افراد و گروه‌هایی این کودکان را سازماندهی کرده و نیت و هدفشان سود جویی از آن‌ها است. به طوریکه می‌توان گفت این پدیده نوعی برده داری در عصر تکنولوژی و نوین است و تبعات جبران ناپذیری را در وجود کودک و جامعه باقی می‌گذارد. معضل کودکان کار سال‌هاست به یکی از آسیب‌های اجتماعی تبدیل شده و ظاهراً قرار نیست گره آن گشوده و حل شود و این وضعیت در حالی است که مسئولان بهزیستی آمار دقیقی هم از تعداد این کودکان ندارند اما آنچه که مشخص است اینکه ۸۰ درصد از این کودکان جز اتباع خارجی هستند. آنچه که راجع به کودکان کار و خیابانی وجود دارد این است که  تاکنون اقداماتی درجهت جمع آوری و سامان دهی کودکان کار و خیابان انجام شده، اما متاسفانه نتایج مطلوبی نداشته و این‌ پیامد برگرفته از نپرداختن به مافیای کودکان کار است. مافیا یعنی یک کار غیرقانونی در کشور یا در هر منطقه‌ای که کاری را انجام می‌دهد. طبق گفته‌های یک مسئول تا کنون ۳۲ بار طرح جمع آوری کودکان کار و خیابانی توسط بهزیستی انجام شده و در نهایت این طرح شکست خورد این به این معنی است که متاسفانه قدرت این مافیا همانند مافیاهای موجود در بسترهای مختلف بسیار بیشتر از آن است که به راحتی دست آن‌ها از روح و جان کودکان کار کوتاه شود.

وجه دیگر این موضوع این است که دستگاه‌های متولی عزم راسخ و جدی در برخورد با این پدیده را ندارند و به بهانه بودجه ناکافی و اینکه دستگاه‌های دیگر به وظیفه خود عمل نکردند از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند و تقصیرها را به گردن همدیگر می‌اندازند.

با این حال همه ساله برنامه‌هایی برای حل این معضل نوشته می‌شود ولی به طور جدی و در عمل به آن پرداخته نمی‌شود. تا زمانی که حال اقتصاد خوب نباشد این کودکان برای رفع نیاز مادی خود در دام مافیا گرفتار می‌شوند در نتیجه با افزایش فقر آمار این کودکان هم افزایش می‌یابد. بنابراین باید با مافیا و گروه‌هایی که از این کودکان سو استفاده می‌کنند برخورد و ریشه کن شود، همچنین حل این مشکل به تنهایی از عهده یک ارگان برنمی آید و همه مسئولان قضایی، بهزیستی،انتظامی بایستی به وظایف خود عمل کنند تا شاهد کاهش این پدیده اجتماعی در جامعه باشیم.

نجمه کریمیان