نجمه کریمیان

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی ربیع»؛چند روز از ماه آبان گذشته و هنوز خبری از باران در اصفهان نیست. از آغاز پاییز تا امروز، حتی یک‌بار نیز آسمان این شهر نباریده است؛ آسمانی که روزگاری در همین روزها چهره‌ای ابری و مهربان داشت، این روزها صاف و بی‌رحم بر فراز شهری خشک و خاکستری گسترده شده است. نبودِ باران در اصفهان، دیگر یک پدیده‌ی موقتی نیست؛ نشانه‌ای نگران‌کننده از تغییر اقلیم و تشدید خشکسالی در قلب ایران است.این در حالی است که نه تنها در اصفهان بلکه در شهرهای دیگر به جز مناطق شمالی باران نباریده است.

اصفهان، شهری که قرن‌ها با زاینده‌رود زنده بود و با طنین آب معنا می‌یافت، امروز در سکوتی سنگین فرو رفته است. پل‌های تاریخی آن، که زمانی انعکاس صدای باران و گذر آب را در خود داشتند، این روزها تنها شاهد عبور بادهای خشک هستند. از ابتدای پاییز، نه‌تنها رودخانه لب به سخن نگشوده، بلکه آسمان نیز لبخندی نزده است. هر روز که می‌گذرد، زمین تشنه‌تر می‌شود و چشم‌های مردم نگران‌تر.

نبود بارش‌های پاییزی، تأثیری فراتر از یک تغییر جوی دارد. این وضعیت، به‌معنای فشاری مضاعف بر منابع آبی، بر کشاورزی، و بر زیست‌بوم شکننده‌ی استان است. کارشناسان محیط‌زیست بارها هشدار داده‌اند که کاهش بارندگی‌های فصلی در مرکز ایران، پیامدی است از مصرف ناپایدار منابع و بی‌توجهی به اصول مدیریت آب. اصفهان، که روزی در میان سبزی باغ‌ها و صدای آب معنا می‌یافت، امروز نشانی از آن طراوت دیرینه ندارد.

با این حال، فراتر از آمار و هشدارها، نبود باران در اصفهان جنبه‌ای عاطفی و فرهنگی نیز دارد. برای مردم این شهر، آبان همواره ماه باران بوده است؛ ماهی که بوی خاک نم‌خورده و صدای قطره‌ها بر کاشی‌های سی‌وسه‌پل نوید آغاز فصلی تازه می‌داد. اکنون اما، با گذشت بیش از چهل روز از پاییز، هنوز حتی بوی باران به مشام نرسیده است. این سکوت طولانی، نه‌تنها طبیعت که روح شهر را نیز خسته کرده است.

در چنین شرایطی، شاید بیش از هر چیز، نیاز به تأمل و تغییر احساس می‌شود. طبیعت با زبان خاموش خود به ما هشدار می‌دهد؛ از ما می‌خواهد سبک زندگی و مصرف خود را بازنگری کنیم و از یاد نبریم که تداوم حیات این سرزمین، به توازن میان انسان و محیط‌زیست وابسته است.

باران، تنها آب نیست؛ نشانه‌ی زندگی، امید و تداوم است.امروز اصفهان در انتظار است؛ انتظاری طولانی برای نخستین قطره‌های پاییز. شاید آسمان دیر ببارد، اما امید همچنان در دل این شهر زنده است. امید به آن‌که روزی نه‌چندان دور، صدای باران بار دیگر بر بام‌ها بنشیند، زاینده‌رود جان گیرد، و هوای اصفهان از غبار سکوت رها شود.

نجمه کریمیان