نجمه کریمیان

به گزارش پایگاه خبری ربیع، امروز مصادف است با روز جهانی منع کار کودکان.به همین مناسبت در این نوشتار به شرح حالی از این کودکان می پردازیم.در گوشه و کنار شهر کودکانی دیده می شوند که با چهره هایی راز آلود و مملو از حرف های ناگفته برای رفع نیاز خود و خانواده و از سر اجبار متن زندگی شان در کف خیابان ها،پارک ها،مترو،اتوبوس و….خلاصه می شود.کودکانی که در هیاهوی شهر با نگاه های پر از نیازشان چشم به دستان مردم دوخته اند تا در ازای کاری همچون پاک کردن شیشه ماشین ها و یا فروختن گل ،فال ،آدامس و ….پولی به دست آوردند و تمام هم و غمشان این است تا شب ذره ذره پول جمع کنند تا با خیالی آسوده به خانه بروند. البته اگر خانه و سرپناهی وجود داشته باشد.

آنچه که بیش از همه درمورد کودکان کار جای تامل دارد و نقطه غم انگیز حکایت آن ها است اینکه رویاهای کودکانه از آسمان این کودکان پرواز می کند و آرزوهای آنها به همین سادگی فروخته می شود.در این میان نه کسی آن را به گردن می گیرد و نه کسی جوابگوی حسرت های بر دل نشسته این کودکان است.چرا که آنها از سر اجبار و به دلیل فقر،بد سرپرستی و مشکلات خانوادگی مجبورند دل به کار بدهند تا دنیای شیرین کودکانه را به تلخ کامی سپری کنند و چه جانکاه است این قسمت از سرنوشت این کودکان که با ریسمان فقر تابیده می شود.برای همین است که رویای کودکی شان از بد روزگار گم می شود و جای خالی اش تا ابد احساس می شود.

داشتن یک زندگی آرام همراه با درس خواندن و داشتن اسباب بازی و تفریح آرزوهای هر کودکی است که برای کودکان دیگر تکراری می شود، اما برای کودکان کار معنای کامل خوشبختی است.آری این کودکان بدون آنکه کودکی کنند به اجبار به دنیایی پر از دغدغه و حسرت و مشکلات وارد می شوند تا کمک خرج خانواده باشند و فقط نظاره نگر خوشی ها و لذت های کودکان دیگر هستند.کودکانی که تجربه سخت کار در خیابان رویاهای کودکی و بازی و تحصیل را از آنها گرفته است.

این کودکان کوله باری از غم را به دوش می کشند و در حسرت بازی های کودکانه کار می کنند تا گره ای از مشکلات خانواده را با دستان کوچکشان باز کنند.

مگر این کودکان از این دنیا چه خواسته اند که باید با اصرار و التماس، نگاه رهگذران را به خود جلب کنند تا شاید دلشان به رحم آید و از آنها کالایی بخرند.انگار روزگار روی خوش به اینکودکان نشان نمی دهند و با آنها سر جنگ دارد.

به کدامین گناه باید روزهای شاد و تکرار نشدنی کودکی را در پیاده روها و خیابان ها بگذرانند تا برای بدست آوردن مبلغی ناچیز آنهم شاید با تحقیر رهگذران بدست آورند.

کاش می شد دنیای دیگری برای دل های خسته این کودکان ساخت تا هیچ کدام از آنها به خاطر فقر و تنگدستی مجبور نباشند رویاهای کودکی خود را بر باد دهند.بازی های کودکانه و یک زندگی آرام حق هر کودکی است که نباید با بی تفاوتی از آن گذشت.نمیدانیم چه زخم هایی در روح کودکان کار به یادگار باقی خواهد ماند.به امید اینکه هیچ کودکی مجبور نباشد دوران کودکی خود را به جای مدرسه و خانه در خیابان ها و پیاده روها سپری کنند.

نجمه کریمیان