به گزارش پایگاه خبری ربیع، روزهای پایانی ماه صفر فرا رسید و اینک فرستاده خدا برای وداع از این دنیای فانی آماده شده تا به دیدار حضرت حق بشتابد. زمین و آسمان از شدت این غم سنگین حال و هوای خزان به خود گرفتهاند و جامه سیاه بر تن کردهاند، چرا که یکی از پاکترین انسانهای این کره خاکی عزم سفر به دیار باقی کرده و با هجرانش دنیا گوهری با ارزش را از دست میدهد. این در حالی است که مردم آنگونه که شایسته بود قدر پیامبر الهی را ندانستند و بعد از رحلتش با ناسپاسی بر سر آن عهد و پیمان نماندند.
آری پیامبر (ص) میدانست این امت خیال ماندن بر آن عهد و پیمان بسته شده در غدیر را ندارند و مولایشان امیر مومنان را تنها خواهند گذاشت و از قرآن کریم و عترت جدا خواهند شد. چقدر این لحظات آخر بر پیامبر مهربانیها سخت گذشت و نتوانست آهی از دل بکشد. پیامبر نگران امت اسلامی بود و فتنههایی که بعد از رحلتش گریبانگیر امت میشود.
فضای خانه آکنده از غم و اندوه است. حضرت فاطمه (س) همراه با حضرت علی (ع) و فررندان بر بالین پدر حاضر شدهاند تا در این لحظات پایانی همراه پیامبر خدا باشند. اما در این جمع مادر هستی بیش از همه بی تابی میکند و لحظهای چشم از پدر برنمی دارد، زیرا میداند بعد از رحلت پدر این مردمان قدرنشناس با اهل بیت پیامبر (ص) چه رفتارها و برخوردهایی انجام میدهند و حرمتها را میشکنند.
آری پشت و پناه و همه وجود دختر پیغمبر به یکباره بعد از فوت پدر فرومی ریزد و دیگر خنده بر لبانش نقش نمیبندد. اما به جز زهرای مرضیه علی (ع) نیز داغ این غم برایش سخت و جانکاه است. زیرا بعد از پیامبر مهر سکوت انتخاب او میشود، آنهم برای حفظ دین که اگر چنین نبود سکوت در برابرحق با علی سنخیتی نداشت. آری داغ از دست دادن فخر عالمیان برای هر آزادهای سخت است و تحملش دشوار. او با وجودش رحمت به زمینیان هدیه کرد و حالا این رحمت بر آسمان چیره میشود. حبیب خدا با بودنش واژه مهربانی را به گونهای دیگر ترسیم کرد و حالا با رفتنش غم نبودن این مهربانی بیشتر دل را میسوزاند.
سالهای سال است که از رحلت حبیب خدا میگذرد اما هنوز هم با نگاه مهربانانهاش زمین میچرخد و با وجود مبارکش حیات در زمین ادامه دارد. حبیب خدا خجلیم که تو را آنگونه که هستی نشناختیم و نه تنها رسالتت بلکه پیامت را نفهمیدیم. خجلیم از اینکه نام مسلمانی را به یدک میکشیم ولی به بیراهه رفتیم. خجلیم از اینکه از مهربانیت الگو نگرفتیم و در معجزهات، کلام الهی، تدبر نکردیم. حال با رخساری از سر شرم و خجالت و با چشمانی پر از اشک و دلی اندوهگین در سوگ شما نشستهایم تا دوباره بر ما مهربانی عطا کنی که نامت و وجودت به همین واژه گره خورده است.
نجمه کریمیان