به گزارش پایگاه خبری ربیع، این روزها دست نوه رضاخان را دست نتانیاهو و آمریکا می بینیم، مدعی پادشاهی که حاضر است بیگانگان ملت ایران را به خاک و خون بکشند تا شاید او به نوایی برسد؟ لذا بر آن شدیم تا هر چند اجمالی برخی جنایات خاندان پهلوی به ملت ایران را یادآور شویم.
اگرچه برخی جریانهای سیاسی تلاش میکنند دوران پهلوی را با رنگ و لعاب «مدرنیزاسیون» و «پیشرفت» بازنمایی کنند، اما واقعیت تاریخی چیز دیگری است. خاندان پهلوی، طی ۵۳ سال حکومت، بیش از آنکه به فکر رفاه مردم باشند، در خدمت منافع قدرتهای بیگانه، تثبیت استبداد و تحقیر ملت ایران عمل کردند. ظلمهای این خاندان نه تنها اقتصادی، بلکه سیاسی، فرهنگی و حتی هویتی بود.
رضاخان؛ قدرت با کودتا و سرکوب
به قدرت رسیدن با کودتای انگلیسی (۱۲۹۹): رضاخان بهعنوان مهرۀ اصلی لندن بر تخت نشست و پایههای سلطنت پهلوی را با زور سرنیزه بنا نهاد.
او با خشونت تمام به جان عشایر، ترکمنها، کردها و دیگر گروههای محلی افتاد و صدها نفر را قتلعام یا آواره کرد.هزاران هکتار زمین کشاورزی در شمال و دیگر نقاط کشور به زور از دهقانان گرفته شد و به ملک شخصی رضاخان درآمد.مطبوعات مستقل تعطیل و مخالفان یا زندانی یا تبعید شدند. نمونه روشن آن قتلهای سیاسی مثل قتل میرزا کوچکخان جنگلی و بسیاری دیگر ، سیاستهای ضد دینی مانند کشف حجاب اجباری در ۱۳۱۴ باعث تحقیر زنان محجبه و درگیریهای خونینی همچون قیام گوهرشاد شد.
امامحمدرضا شاه؛ سلطنت با کودتای آمریکایی-انگلیسی
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲: سقوط دولت ملی دکتر مصدق و بازگشت شاه به قدرت، مهمترین لکه ننگ سلطنت پهلوی است. این کودتا با حمایت مستقیم انگلیس و آمریکا، عملاً استقلال سیاسی ایران را نابود کرد.شاه ایران را به پایگاه مطمئن غرب در خاورمیانه بدل کرد و در قراردادهای نفتی سهم اندکی برای ملت باقی گذاشت. خاندان سلطنتی و اطرافیان شاه ثروتهای نجومی از بیتالمال به جیب زدند. اسناد ساواک و گزارشهای خارجی نشان میدهد میلیاردها دلار در حسابهای خارج از کشور ذخیره شده بود که اکنون سالهاست بر سر این سفره نشسته اند می خورند و به ملت ایران خیانت می کنند و به ایران از پشت خنجر می زنند.
ساواک، بدنامترین سازمان امنیتی، هزاران جوان، دانشجو و روحانی را دستگیر، زندانی و شکنجه کرد. آزادی بیان و تشکل عملاً وجود نداشت.
در حالی که جشنهای ۲۵۰۰ ساله با هزینههای افسانهای برگزار میشد، در جنوب تهران و حاشیه شهرهای بزرگ، مردم در فقر و محرومیت زندگی میکردند.شاه تلاش کرد هویت ایرانی را صرفاً در قالب ملیگرایی شاهنشاهی بازتعریف کند و دین و سنتهای اسلامی و حتی هویت ایرانی را به حاشیه براند.
جشن ۲۵۰۰ ساله در تختجمشید (۱۳۵۰): میلیاردها دلار برای میهمانی شاهان و سران خارجی خرج شد، در حالی که اکثریت مردم درگیر گرانی، بیکاری و بیسوادی بودند.
در سال ۱۳۵۳ شاه همه احزاب را منحل کرد و تنها یک حزب فرمایشی باقی گذاشت. هرکس نمیپیوست «جایگاهی در ایران نداشت» و به تعبیر شاه باید «از کشور خارج میشد».
قشر کوچکی از دربار و سرمایهداران وابسته غرق در ثروت شدند، در حالی که اکثریت جامعه سهمی نداشتند.
از طرفی فساد و وابستگی موجب شد ملت هیچ اعتمادی به نظام پهلوی نداشته باشد مجموعه ظلمها نهایتاً به انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ انجامید؛ انقلابی که حاصل نیمقرن سرکوب و تحقیر بود.
خاندان پهلوی بیش از نیم قرن بر ایران حکومت کردند، اما کارنامۀ آنان چیزی جز استبداد، وابستگی و فساد نبود. رضاخان با خشونت و مصادره اموال مردم قدرت گرفت و محمدرضا شاه با کودتا و اتکای به بیگانه سلطنت کرد. آنان با سرکوب آزادیها، تحقیر باورهای دینی، غارت منابع ملی و فساد گسترده، ظلمی بزرگ به ملت ایران روا داشتند. همین ظلمها بود که ملت را به صحنۀ انقلاب کشاند و پایانی بر دوران پهلوی رقم زد پایانی که کشور را از ذلت خارج و امروز به عنوان یک کشور مقتدر و پیشرو در تمامی حوزه ها رسانده و گوی سبقت را از ابر قدرتها ربوده و هویت خود را در جهان احیا نموده است.
مظفر حاجیان