به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از فارس، نمایش «مثل خاراندن یک زخم» به نویسندگی و کارگردانی فرانک فروتن از کارگردانان جوان کشور چند شبی میشود که اجرایش را در سالن شماره دو، عمارت نوفل لوشاتو آغاز کرده است. این نمایش سه شب پیش با حضور فرهاد ناظرزاده کرمانی افتتاح شد و این کارگردان پیشکسوت نیز از کارگردان جوان تمجید کرد.
نمایش دارای چهار بازیگر اصلی به نامهای سمیه قهرمنی، حامد نساج بخارایی، حسین معدن نشین و ریحانه یزدان یار و مجری طرح کار نیز خانه تئاتر البرز است.
«مثل خاراندن یک زخم» درامی اجتماعی است که شاید در نگاه اول به نظر نیاید کاری از یک کارگردان جوان کمتجربه باشد اما در واقع میتواند پیچیدگیهای زندگی روزمره و گم شدن انسانها در تفکرات شبهروشنفکری را به نمایش بگذارد و در نهایت نیز تمامی نتایج تضاد بین سنتها و تفکرات مدرن ـ به عبارتی آن سوی آبی ـ زخمهایی بشود که هر کدام بر پیکره وجودش فرود بیاید.
داستان از این قرار است که دو کلاف زندگی در هم گره خورده و در روابط یک مادر و دختر نمایان شده است، به طوریکه این مادر سالها قبل دچار مشکلات خانوادگی شده و برای اینکه نمیتوانسته فرزند در رحمش را نگه دارد، تصمیم به خودکشی میگیرد و حال پس از سالها نیز دخترش در این شرایط قرار گرفته اما تصمیم دیگری میگیرد و آن هم تصمیم به دیگرکشی است!
«سقط جنین»، موضوع اصلی این نمایش است هر چند در روابط پیچیده و مشکلدار انسانهای عصر مدرن در این نمایش گم میشود، سقط جنین عملی برای پایان یافتن بارداری است! در هر مرحلهای که زندگی و حیات نوزاد جریان دارد، یا خود به خود و یا به سبب علل طبیعی و بدون نقش و دخالت کسی اتفاق میافتد و یا به واسطه دخالت انسانی که ممکن است عامدانه یا غیر عامدانه باشد. دختر این خانواده در نمایش تصمیم دارد به عمد فرزند ۶ هفتهای خود را در نطفه خفه کند.
تمام اهل منزل از مادر و پدر و عموی او مخالف این اتفاق هستند و آن را کشتن نفس و قتل میدانند اما او تصمیم خودش را گرفته است، منتها در این مسیر با اتفاقاتی در خانواده روبهرو میشود که هرگز از هیچکدام آنها واقف نبوده و حال در نهایت اوست که باید تصمیم بگیرد فرزندش را حفظ کند یا خیر.
پایان باز نمایش همچون خیلی از فیلمهای این عصر است که مخاطب را به تفکر وا میدارد و این همان رسالت تئاتر است که تفکر را به انسان آموزش بدهد و او را پس از خروج از سالن به این فکر وا دارد که این شخصیت در نهایت چه کار میبایست انجام دهد و چه چیز برایش بهتر است.
موسیقی نمایش در برخی بخشها ضرب آهنگ مناسب همگام با اجرای نمایش را ندارد و شاهد هستیم که در برخی مواقع میتواند و برخی مواقع نمیتواند ارتباط مناسبی با اصل نمایش برقرار کند، در واقع نوعی ترکیب بین موسیقی سنتی و مدرن در این کار برقرار است.
بازیگران نمایش اما خیلی خوب در نقشهایشان جاگیر شدهاند و مخاطب به خوبی میتواند با آنها همذاتپنداری کند، از این بابت نیز میبایست به گروه نمایشی تبریک گفت.
و در نهایت «مثل خاراندن یک زخم»، داستان نبش قبر زندگیهایی از گذشته است که بوی گندابش بلند شده و باعث سرگیجه و اذیت سایرین شده است، معضلاتی که سر به مهر باقی مانده اما هنوز حل نشده است و در ذهن آدمها نقش بازی میکند و همین آینده آنها را نیز با مخاطره روبه رو کرده است.
مسائلی از جمله انتخابهای اشتباه در ازدواج، تصمیمگیریهای عجولانه برای فرزندآوری، عشق و نفرت و … که از درون چون موریانه پایههای یک زندگی را جویده و در نهایت نتیجهاش به اینجا رسیده که یک خانواده دیگر خود را خانواده نداند، در واقع اگر درست نگاه کنیم شاید نمونه چنین خانوادهای را بیشتر در فیلمها و سریالهای ترکیهای بتوانیم ببینیم، اما این همان چیزی است که شاید با زندگی برخی از خانوادههای ما نیز نزدیک شده باشد و نمایش آن بتواند تلنگری برای خانوادههای ایرانی نیز باشد.
فرانک فروتن کارگردان نمایش درباره ایده اولیه این کار به خبرنگار فارس گفت: ایده اولیه این کار را زمانی که به عنوان مراجع به یک بیمارستان رفته بودم و با دختر خانم جوانی با این شرایط روبه رو شدم، در ذهنم جرقه خورد و تبدیل به متن شد اما در حین نگارش جدای قصه آرزو و مسائلی که با آن درگیر است، قدری به روابط دیگر آدمهای قصه چون هما، هومن، فرخ نیز پرداختم که هر کدام از نسلهای مختلفی هستند در واقع خواستم به نوعی به آدمهایی بپردازم که سردرگماند و نمیدانند چه میخواهند، فقط این را میدانند که در جایی نیستند که باید باشند.
وی در ادامه در پاسخ به این سؤال که آیا نمایش تشویق به سقط جنین است یا تقبیح آن، افزود: من نخواستم برای کسی تصمیمگیری کنم و در پایان بگویم که خوب است یا بد، اما چنین تصمیمی هم نداشتم که تشویق به سقط کنم! سعی کردم به غیر از شخصیت آرزو که بنا به دلائلی که مصر برای این کار است، نگاه بقیه را نیز به عنوان خانواده دخیل کنم، مخصوصا شخصیت (هومن) که پدر او است و روزی خودش نیز برای بچه خودش چنین تصمیمی گرفته اما این بچه به دنیا آمده و حال روبرویش ایستاده است، هومن مخالف سقط این بچه است و به او میگوید که بعداً پشیمان خواهد شد. تلاش من این بود که طی روند نمایش مخاطب خودش به این نتیجه برسد و همین اتفاقی که به تدریج در ذهن آرزو میافتد برای مخاطب نیز رخ دهد.
فروتن درباره روابط انسانها در قصه گفت: من تصور میکنم جامعه امروز ایران یک مرتبه پرشی بدون بدون عبور کردن از مسیری صحیح داشته، چیزهایی وارد فرهنگ ما شده و مثل یک پوسته روی فرهنگ تزریق شده است، به طور مثال همان خانم خانهداری که در خانه لباس میشسته و کار منزل میکرده، حالا در خانه یوگا کار میکند، یا مردی که فکر میکند برای اینکه مورد قبول باشد، باید روشنفکر شود و خیلی مسائلی که در درون به عنوان یک مرد نمیپذیرد، آنها را بپذیرد تا پذیرفتنی باشد.
این کارگردان با بیان اینکه اگر اسامی ایرانی نبود این کار میتوانست برای هر جغرافیایی باشد، افزود: این چهارمین نمایشنامهای بود که کار کردم، من «یک قهوه میخوام» در جشنواره فجر و سپس تماشاخانه باران اجرا شد، بعد هم «ترسهای کوچک من» در زمستان کار شد و این کار هم متن پایان نامه کارشناسی ارشد من بود که خرداد سال گذشته نگارش و الان به اجرا رسید.
وی درباره علت انتخاب سالن نوفل لوشاتو گفت: نوفل لوشاتو سالن خوبی است با اینکه تبلیغات گستردهای هم ما نداشتیم اما مخاطب خاص خود را دارد، ما هم تلاشمان این است که بتوانیم فروش کنیم، هر چند الان شانس کارهای درام تلخ و سیاه نسبت به کارهای کمدی کمتر است.
این روزها شانس کارهای درام تلخ و سیاه نسبت به کارهای کمدی کمتر است
فروتن درباره انتخاب بازیگران گفت: بیشتر گروه نمایشی ما برای استان البرز است، بازیگران هم برای گروهمان و از همین استان هستند، متأسفانه یکی از ضعفهای تئاتر شهرستانها این است که بازیگران و گروههای نمایشی به خوبی دیده نمیشوند امیدوارم در این اجرا بازیگران ما دیده شوند.
وی با اشاره به اینکه ۱۷ اجرا در نوفل لوشاتو دارند، درباره موسیقی نمایش نیز اظهار داشت: متأسفانه اشکال فنی سالن باعث شد که برخی مواقع صدا تنظیم نباشد، البته یکی ـ دو بخش نمایش برای اینکه دیالوگها به عمد شنیده نشود یا جایی که فضای ذهنی بازیگر را میخواستیم ترسیم کنیم، موسیقی بیشتر میشد، بقیه بخشها اشکال فنی سالن بود.
این کارگردان جوان در پایان با ابراز امیدواری برای موفقیت همه گروههای جوان در تئاتر گفت: در فضایی که بیشتر سلبریتیها حرف اول را در تئاتر میزنند، بلیتهای نمایش گران شده و مخاطبان خاص تئاتر پیدا کرده شاید کار برای گروههایی که بازیگران چهره و سرمایهگذار و تبلیغات خوب ندارند، سختتر شود. قطعا من هم اگر تهیهکننده داشتم به سراغ سلبریتیها برای فروش میرفتم اما به این هم اعتقاد ندارم که بگویم صد درصد سلبریتی فروش میآورد!
اعتقادی به این موضوع ندارم که صدرصد سلبریتی فروش میآورد
فروتن اظهار داشت: در نهایت برای همه گروههای نمایشی آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم حمایتهای مرکز هنرهای نمایشی یا تبلیغات خوب باعث شود همه گروهها دیده شده و کارهایشان ادامه دار باشد.
انتهای پیام/