به گزارش پایگاه خبری ربیع، دخترک هنوز عروسکش را در آغوش دارد که لباس عروس را تنش می‌کنند. پسرکی کنارش می‌نشیند که بار زندگی را بر دوش می‌کشد، آمال و آرزوهای روزهای کودکی در هیاهوی زندگی محو می‌شود و درکی از ازدواج ندارند، اما با هم همسفرند.
متأسفانه آسیب‌های بی‌شماری گریبان این کودکان را می‌گیرد و در بعضی استان‌ها هنوز این باور غلط پابرجاست که مفاسدی در آن پنهان است. نوشین میرجهانیان، روان‌شناس و مشاور خانواده، در این‌باره به کیمیای وطن گفت: ازدواج در کودکی یا کودک‌همسری، ازدواجی است که در آن فرد کمتر از ۱۸ سال دارد و به طور رسمی وارد رابطه با همسر می‌شود و در بسیاری از موارد سن قانونی ۱۸ سال است و فردی که هنوز به این سن نرسیده، کودک به حساب می‌آید؛ البته حوزه‌هایی رسمی و قانونی وجود دارند که ازدواج زودهنگام را با رضایت والدین مجاز می‌دانند؛ در صورتی که قانون‌های حفاظت از کودکان این پدیده را بهره‌کشی جنسی می‌دانند. ازدواج، پیوند مقدسی است که پایه و اساس تشکیل خانواده است؛ از حساس‌ترین وقایع زندگی هر فردی است که لازمه‌ آن آمادگی، بلوغ جسمی، جنسی و رشد عقلانی است. بسیاری از نظام‌های حقوقی جهان ۱۸ سالگی را برای این تحول بزرگ در زندگی در نظر گرفته‌اند و مقرراتی را لحاظ کرده‌اند. ازدواج از دو جنبه حائز اهمیت است:
روانی و فیزیکی. انسان در فرایند رشد خود از لحاظ روانی در سنین مختلف دارای ویژگی‌های متفاوتی است و مسلما روحیات کودک و نوجوان با یک بزرگسال فرق دارد و هیجان بیشتری را تجربه می‌کند. رفتارهای متناسب با سن که در میان بزرگسالان قابل پذیرش نیست و خام و نادرست تعبیر می‌شود.
میرجهانیان درباره پیامدهای کودک‌همسری گفت: ازدواج کودکان، خانواده‌ای نابالغ را تشکیل می‌دهد که آمادگی و رشد کافی ندارند؛ آسیب‌هایی مانند خشونت، خیانت، آزار جنسی، مشکلات روحی و افسردگی. ازدواج در سنین کم منفعتی برای دختر و پسر ندارد؛ فرد از تحصیل محروم می‌شود، سلامتی‌اش به خطر می‌افتد، زایمان زودرس و سقط جنین کاملا در این افراد مشهود است؛ درواقع حال و آینده‌ پدر و مادر با مشکلات بسیاری گره می‌خورد.
این روان‌شناس درباره علل اصلی دخیل در کودک‌همسری اظهار داشت: پیامدهای ازدواج کودکان بر هیچ‌کس پوشیده نیست و در کشورهای مختلف دلایل متفاوتی دارد؛ فقر و محرومیت خانواده، اعتیاد والدین، بی‌سرپرستی یا بدسرپرستی کودکان، مهاجرت و سنن نادرست را می‌توان از علت‌های این واقعه دانست.
میرجهانیان افزود: اگرچه عموم بر این باورند که آسیب‌های بی‌شماری گریبان دختران را می‌گیرد، اما پسرانی که قبل از سن جوانی بار زندگی را بر دوش می‌کشند و همپای مردان برای خانواده‌ جدیدشان می‌جنگند نیز، دچار مشکلات متعددی می‌شوند. ازدواج در سنین کودکی حکایت تلخی است که فکر و ذهن بسیاری از فعالان حقوق کودکان را به خود مشغول کرده است. کودکی سن شناخت و تشکیل هویت است؛ فرد باید با خطا و آزمون راه خود را پیدا کند و هدفی را برای زندگی‌اش در نظر بگیرد. هنگامی که قبل از شناخت وارد مرحله‌ جدیدی از زندگی شود، مسئولیت‌هایی برای فرد به همراه دارد که به جای بازی‌های کودکانه وارد دنیای بزرگسالی می‌شود و سختی‌هایش را لمس می‌کند؛ سردرگمی، اضطراب و نگرانی از تحمیل مسئولیت، کودک را از پای می‌اندازد و پیامدهای زیادی را برایش رقم می‌زند؛ آسیب‌هایی که جامعه را هم درگیر می‌کند؛ بزرگ‌ترین زیان برای مردم، تشکیل اجتماعی نابالغ و رشدنیافته است. ندانستن مهارت‌های زندگی ازجمله معضلات کودک‌همسری است و ناآگاهی در تمام جنبه‌های این زندگی به وضوح دیده می‌شود. ارتباط درست نداشتن با همسر، اهمال‌کاری یا کمال‌طلبی‌های کودکانه و مسئولیت نوزادان تازه متولدشده ازنتایج نابالغی است. کودکان ایفاگر نقش همسر از مفهوم اصلی خانواده اطلاع ندارند و وظایف و مسئولیت‌های‌شان را به‌خوبی درک نمی‌کنند؛ وابستگی به خانواده و تأمین‌نکردن نیازهای مالی هم از آثار کودک‌همسری به شمار می‌آید. علاوه بر موارد ذکرشده احساس خلأ در این خانواده‌ها بیداد می‌کند که طلاق و فروپاشی را به همراه دارد. کودک بیوه در ابتدای راه طرد می‌شود که مسلما بزرگسالی سالم نخواهد بود و آینده‌ای قابل قبول و روشن در انتظارش نیست؛ بنابراین برای داشتن جامعه‌ای سالم باید خانواده‌ای سالم داشت. بررسی و تحلیل ازدواج زودهنگام، ارائه‌ راهکار مناسب و فرهنگ‌سازی برای خانواده‌ها می‌تواند آسیب‌ها را کاهش دهد و زندگی کودکان و نوجوانان را بهبود بخشد.