به گزارش پایگاه خبری ربیع، حدود دو هفته‌ای است که در رسانه‌های رسمی یا خبرهای غیررسمی، تحرکات متنوعی از جانب چهره‌های قدیمی جریان دوم خرداد منتشر شده؛ برخی از آن‌ها طعنه به سیاست خارجی کشور در محور مقاومت بوده، مواردی تعریض به سازمان‌های انقلابی و بخشی هم اعلام ابتکارهایی جدید نظیر ایجاد ملیشیای اعتراضی در خیابان‌ها. نقطه محوری همگی این تحلیل‌ها، ترسی است که در جان سیاست‌بازان افتاده است، چرا که آن‌ها هراس دارند تاوان اشتباه‌شان در انتخابات اخیر را مردم در صندوق‌های رأی آتی بدهند و به اعتبار این جریان، دیگر رأی‌شان را در سند هر کسی نریزند. این آشفتگی زمانی آشکارتر می‌شود که متوجه شویم برخی از همین به اصطلاح ایدئولوگ‌ها، تلاش دارند در جایگاه هدایت اپوزیسیون قرار بگیرند و حرف‌ها و مواضع تند و تیزشان را به این دلیل توجیه می‌کنند. سرچشمه اصلی این به‌هم‌ریختگی را باید در ایدئولوژی‌زدایی از دوم خرداد دید؛ پروژه‌ای که به‌مثابه یک ابزار انتخاباتی و برای کسب رأی به کار گرفته شد و خود بلیه‌ای گردید برای جریان اصلاحات. در فقدان ایدئولوژی و جایگزین شدن قدرت‌طلبی محض، این پول‌های کثیف و لابی‌های سیاسی بود که سرنوشت احزاب دوم خرداد، نامزدهای آن‌ها و مشارکت سیاسی‌شان را رقم می‌زد و کار را به جایی رسانده که صرفاً همه چیز برای جریان، محدود به حفظ خودش شده و نه تأمین منافع ملی. عقلا باید به فکر چاره باشند، اگر عقل ابزاری و عافیت‌اندیش‌شان اجازه بدهد.