به گزارش پایگاه خبری ربیع، حادثه تلخ قهوه خانه اهواز با ر دیگر به ما یادآوری کرد که تا چه اندازه جامعه ما از مشکلی به نام خشم رنج میبرد. سالهاست جامعه شناسان و روانشناسان کشور نسبت به گسترش خشم در جامعه هشدار میدهند. آمارهای بسیاری از سوی منابع داخلی و خارجی درباره خشم ایرانیها منتشر شده که نشان دهنده نوعی معضل اجتماعی در کشور ماست. حتی اگر آمارهای منابع خارجی را مغرضانه بدانیم اما بازهم قرار گرفتن نام کشور ما در میان کشورهای خشن دنیا آنهم کشورهایی که عمدتاً درگیر جنگهای داخلی و حکومتهای خودکامه هستند نوعی هشدار به حساب میآید.
رانندگی
برای درک بهتر این موضوع آمار و ارقام و نظرات کارشناسی را به کناری میگذاریم و سعی میکنیم بر اساس مشاهدات خودمان وضعیت خشم در جامعه را بررسی کنیم. یکی از نمودهای بارز خشم در کشور ما موضوع رانندگی است. کشور ما سالانه بیش از ۱۷ هزار کشته و چندین برابر آن مجروح در حوادث رانندگی دارد و در صدر حوادث رانندگی دنیا قرار دارد. هر چند شاید در ظاهر این اتفاق بیشتر به دلیل موضوعاتی همچون کیفیت پایین خودروهای داخلی و یا فرهنگ رانندگی باشد اما اگر بهتر به نوع رانندگی مردم دقت کنید انبوهی از رفتارهای خشن را هنگام رانندگی مشاهده میکنید که قطعاً در بروز تصادفات مؤثر است. صدای کر کننده بوق خودروها در هنگام رانندگی نوعی از رفتار خشن است که همه ما هر روز شاهد آن هستیم. پشت چراغ قرمز در کثری از ثانیه به محض سبز شدن چراغ خودروها بی هیچ دلیل اقدام به بوق زدن میکنند. این در حالی است که حتی سریعترین خودروهای جهان هم برای حرکت اولیه به چند ثانیه زمان احتیاج دارند. حال تصور کنید رانندهای به هر دلیل نتواند در همان لحظه سبز شدن چراغ حرکت کند، این درست زمانی است که انبوهی از بوق هخای ممتد کر کننده روح روان همه افرادی که در پشت چراغ قرمز و حتی پیاده روهای اطراف حضور دارند را بهم میریزد. این اتفاق در حالی رخ میدهد که چند ثانیه دیر و زود حرکت کردن تاثیری در زندگی هیچ کدام از این افراد ندارد. در مقابل همین افراد هنگام مواجه شدن با آمبولانس و یا ماشین آتشنشانی حاضر به گذشت و راه دادن به این وسایل نیستند و همه ما شاهد فریادها و التماسهای عوامل اورژانس و آتش نشانی برای باز کردن مسیر توسط رانندههای لجوج بودهایم.
پرونده های قضایی
یکی دیگر از نمادهای بارز عصبانیت در جامعه ما وجود میلیونهای پرونده قضایی است. بر اساس آمارهای قوه قضاییه بیش از ۳۰ میلیون پرونده قضایی در کشور ما وجود دارد. اگر تصور کنیم تنها دو نفر درگیر این پروندهها هستند میتوان نتیجه گرفت که چیزی حدود ۶۰ میلیون ایرانی از جمعیت ۸۰ میلیونی ما درگیر پروندههای قضایی هستند و آن ۲۰ میلیون دیگر هم احتمالاً به سن قانونی نرسیدهاند وگرنه آنها هم قطعاً درگیر پرونده میشدند. وجود این حجم از مشکلات قضایی قطعاً اگر به دلیل خشم نباشد به دلیل پروسه طولانی و مشکلات حاشیهای به خشم منجر خواهد شد، خشمی که ممکن است به صورتی دیگر در جاهایی که انتظارش را نداریم بروز کند.
این تنها نمونه کوچکی از ظواهر خشم در کشور ماست که متاسفانه مورد بی توجهی قرار گرفته است. بیکاری، فقر، اختلاف طبقاتی فاحش و تبعیض و بسیاری دیگر از اتفاقات این چنینی را هم باید به عوامل گسترش خشم در جامعه اضافه کرد. با این حجم از مشکلات قرار گرفتن کشور ما در انتهای لیست کشورهای دارای کمترین خشم اتفاق عجیبی نیست. اما کتکمان این حقایق تنها راهی است که فعلاً در دستور کار مسئولان قرار دارد و مانند بسیاری از مشکلات مانند فقر، بیکاری، مشکلات اقتصادی و غیره خشم هم تنها از سوی کسانی که وظیفه کنترلش و از میان برداشتنش را دارند کتمان میشود.