مظفر حاجیان

به گزارش پایگاه خبری ربیع، نگاهی به شیوه‌های برخورد اسلام با پیمان شکنان در هموار نمودن راه بسیار کارساز و آموزنده است. نحوه برخورد با پیمان شکنان چگونه است؟ اصول رفتاری با اینان چگونه باید باشد؟ تردیدی نیست که گفتار و سیره امام علی (ع) در این رابطه الهام بخش خواهد بود. امام (ع) در رابطه با شیوه برخورد با ناکثین بر چند محور تاکید دارند. محور اول ضرورت آگاهی و هشیاری در برابر توطئه است. بدیهی است اولین گام برخورد با هر توطئه, باور توطئه است. اگر کسانی توطئه حتمی را توهم توطئه بنامند این خود اگر توطئه نباشد حداقل جهالت و نادانی است. بعد از این مرحله هشیاری و آگاهی از ابعاد و عمق توطئه دشمن است. مهمترین راه توطئه زدائی هشیاری رهبر و امت از توطئه است.

۱۰وضعیت امروز ما با دوران امام المتقین شباهت های زیادی دارد، در واقع همه گروههای مقابل ایشان در مقابل ولایت امروز صف آرایی کرده اند! لذا برای مقابله می طلبد از امام (ع) الگو گرفته شود. امام علی (ع) در رابطه با توطئه ناکثین با هشیاری کامل همراه با پایبندی به ارزش‌های الهی عمل کرد. در آغاز توطئه آنان, کسانی به حضرت پیشنهاد کردند که طلحه و زبیر را تعقیب نکرده و با آنان درگیر نشود. حضرت با تاکید بر هشیاری خویش این پیشنهاد را رد کرده و فرمود: ((والله لا اکون کالضبع تنام علی طول اللدم حتی یصل الیها طالبها و یختلها راصدها)) بخدا قسم من همچون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم در برابر لانه اش به خواب رود تا صیاد به او رسد و دشمنی که در کمین اوست غافلگیرش کند. در این سخن امام علی (ع) ضرب المثلی از ابلهی را ذکر کرده است. کفتار حیوانی است بسیار ابله, صیاد آهسته یا با ته پای خود یا قطعه سنگ یا چوبدستی به لانه کفتار می زند و او به خواب می رود سپس او را به راحتی صید می کنند.

حضرت می فرماید من کاملا در برابر توطئه هشیارم و به یاری خداوند توطئه گران را ناکام خواهم گذارد. واقعیت تاریخی می گوید پیشنهاد فوق (برخوردنکردن با توطئه ناکثین) بسیار پیشنهاد خامی بود زیرا توطئه معاویه این بود که با خارج ساختن کوفه و بصره از سلطه مولی, حکومت مولی را محدود به مدینه سازد ولی مولا با ابتکار عمل خود به سرعت بصره و کوفه و در نتیجه تمام عراق را نجات داده و توطئه منافقانه معاویه را در نطفه خفه کرده و شاهد براین توطئه نامه ای است که معاویه در آغاز توطئه برای زبیر و طلحه نوشت و زبیر را به عنوان امیرالمومنین خطاب کرده و گفت پس از او طلحه امیرالمومنین است. در کنار این هشیاری, هشیاری امت نیز اصلی اساسی در خنثی کردن توطئه هاست و حضرت در هر سه نبرد الهی اش بویژه جنگ با ناکثین در تزریق هشیاری تلاش فوق العاده ای کرد اگرچه متاسفانه در مواردی عوام فریبی دشمن به حدی زیاد بود که گاه لشکریان حضرت را هم تحت تاثیر قرار می داد و حضرت برای جلوگیری از خطر عوام فریبی پیوسته بر معیار گرائی تاکید می کرد. در این نبرد شخصی به نام ((حارث بن حوط)) خدمت امام (ع) آمد و گفت: ((اترانی اظن ان اصحاب الجمل کانوا علی ضلاله))؟ آیا فکر می کنی که من گمان دارم اصحاب جمل گمراهند؟ ((فقال: یا حارث انک نظرت تحتک و لم تنظر فوقک فحرت انک لم تعرف الحق فتعرف اهله و لم تعرف الباطل فتعرف من اتاه)). ای حارث تو به پایین نگاه کرده ای و به بالای سرت نظر نیفکنده ای (کنایه از آن که بینش سطحی داری) لذا در تحیر فرو رفتی (و ندانستی کدام طرف را اختیار کنی) تو حق را نشناختی تا کسی را که بر حق است بشناسی و نیز باطل را هم نشناخته ای تا کسانی که طرفدار آن هستند بشناسی؟ این سخن علی علیه السلام گوی‌ای این است که راه مبارزه با سطحی اندیشی در رابطه با توطئه ها معیار گرائی یعنی حق شناسی است. باید حق را شناخت و همه را با محک ((حق)) محک زد. دومین مرحله برخورد با پیمان شکنان برخورد منطقی و موعظه است. امام علی (ع) پیش از آغاز جنگ فریاد زد: ((لا تعجلوا حتی اعذر الی القوم)) عجله نکنید تا اتمام حجت کنم. آنگاه عبدالله بن عباس را خواست و قرآنی به دست او داد و فرمود قرآن را به دست گرفته و طلحه و زبیر را دعوت به حکمیت قرآن کرده به آنها بگو ((الم تبایعانی مختارین؟ فما الذی دعاکما الی نکث بیعتی و هذا کتاب الله بینی و بینکما؟)) آیا با اختیار با من بیعت نکردید؟ پس انگیزه شما در پیمان شکنی چیست؟ بیائید به کتاب خدا به عنوان حکم تن دهید! عبدالله ابن عباس گوید من این پیام را به طلحه و زبیر ابلاغ کردم اما آنها گفتند نیازی به حکمیت کتاب نیست. سومین مرحله برخورد قاطعانه با توطئه گران است. طبیعی است به هنگامی که موعظه و استدلال و گفتگو نتوانست فصل الخطاب درگیری باشد. دو راه پیش رو باقی می ماند: ۱ ـ دست روی دست گذاردن و شاهد تاثیر توطئه بودن و در نتیجه سقوط نظام اسلامی!! ۲ ـ برخورد قاطعانه با توطئه و سرکوبی آن. امام علی (ع) راه دوم را برگزیدند و در سخنی قاطعیت خود را در برابر توطئه پیمان شکنان چنین بیان فرمودند: ((الا و ان الشیطان قد جمع حزبه و استجلب خیله و رجله و ان معی لبصیرتی ما لبست علی نفسی و لا لبس علی و ایم الله لافرطن لهم حوضا انا مانحه لا یصدرون عنه و لا یعودون الیه)). آگاه باشید شیطان حزب خود را گرد آورده و سواره و پیادهٔ لشکرش را فرا خوانده است ولی من آگاهی و بصیرت خود را همراه دارم نه حقیقت را بر خود مشتبه ساخته ام و نه دیگری برمن مشتبه ساخته به خدا سوگند گردابی برای آنها فراهم سازم که جز من کسی نتواند آن را چاره کند! هرگز از آن بیرون نمیآیند (و آن عده که از آن بگریزند هرگز به سوی آن باز نمی گردند) و قدم نهادن در چنین صحنه‌هایی را فراموش می کنند. بلاخره ناکثین جنگ را آغاز کردند و از سوی لشکریان امام پاسخ سخت و دندان شکنی دریافت کردند و با شکست مواجه گردیدند. لذا با پیمان شکنان پس از اتمام حجت برخورد قاطع راه چاره است این روش مولای متقیان است که باید الگو قرار گیرد.

مظفر حاجیان