به گزارش پایگاه خبری ربیع، اقتصاد و سیاست کشور همچنان دچار مشکلات گسترده مدیریتی است و آنچه بر جای مانده، شعارهایی پایان‌ناپذیر درباره اندیشه‌های اقتصادی و برنامه‌ریزی‌هاست؛ شعارهایی نخ‌نما شده که نه‌تنها گرهی از مسائل کشور باز نمی‌کنند بلکه با افزوده شدن آن به سوء‌مدیریت چندین ساله آب به آسیاب دشمن ریخته می‌شود.
سخنرانی رییس دولت در حضور اساتید و دانشگاهیان حاکی از آن بود که آمریکا در جایگاه دشمن ایران بیش از این امکان ایجاد زخم‌هایی بر کالبد اقتصاد کشور را ندارد و هر آنچه بیان می‌کند فقط ایجاد فضای روانی علیه اقتصاد ایران است. این سخنان از جانب رییس جمهور کاملا پذیرفته شده و قابل قبول است اما باید دید چرا آمریکا تصور می‌کند توان مقابله روانی با ایران را دارد.
سیاسی، دستوری و دخالت همه‌جانبه دولت در اقتصاد کشور امری واضح و روشن است. همین موضوع مهم درهایی را گشوده تا آمریکا اطمینان حاصل کند توان مقابله روانی با ایران را دارد.
به واقع عدم شفافیت و هماهنگی داخلی در فضای اقتصاد کشور و مهم‌تر از آن نبود هیچ مدیر لایق و توانمندی بر مسند دو وزارتخانه مهم و کلیدی کشور خود فضایی را فراهم کرده تا آمریکا اجازه ایجاد فضای ترس و وحشت اقتصادی در ایران را در خود احساس کند.
در این میان اما باید این پرسش را مطرح کرد که چگونه بعد از گذشت زمانی طولانی دولت تمایل دارد تا آخرین روزها‌ فرجه تعیین‌‌تکلیف وزرا را مورد استفاده قرار دهد.
آیا دولت نسبت به اهمیت این وزارتخانه‌ها بی‌خبر است یا‌ حتی جای خالی وزرایی تا این اندازه مهم و اساسی را در دایره اقتصاد کشور احساس نمی‌کند؟ خالی بودن کرسی‌های مهم کشور خود منجر به ایجاد فضای نا‌امن روانی شده و دولت باید نسبت به این موضوع در کمترین زمان ممکن پاسخگو باشد.
اشاره دولت به این موضوع که نیازمند همکاری نخبگان و فعالان اقتصادی است بسیار جذاب و شیرین است اما هر آنچه دولت در جمع دانشگاهیان و پس از آن در جمع فعالان اقتصادی بیان کرد بیانگر آن است که از حقیقت تا آنچه اجرایی می‌شود فاصله‌ای عمیق و جدی وجود دارد. رییس‌جمهور سعی در تغییر تصوراتی دارد که اتفاقا بر‌خلاف آن را مشاهده می‌کنیم.گفتاردرمانی کماکان ادامه دارد و هر لحظه از تصمیمات عملیاتی دورتر می‌شویم. بدیهی است دولت زمانی می‌تواند مدعی پایان گفتاردرمانی در کشور باشد که کاملا عینی و عملیاتی از نظرات فعالان و صاحب‌نظران اقتصادی استفاده کرده باشد.