به گزارش پایگاه خبری ربیع، بسمالله الرحمن الرحیم
شلیک رگباری مسلسلهای خودکار درون حلقههای امنیتی اطراف کاخهای شیشهای ریاض، حساسیتها را نسبت به سرنوشت مبهم سلمان و فرزندش دامن زده است. گزارشها از استمرار تیراندازیها برای حداقل نیم ساعت خبر میدهند. این حجم از تیراندازیها در این دوره زمانی نسبتاً طولانی از جانب مهاجمین احتمالی و یا مدافعین دربار سعودی، هشدار دهنده و کاملاً بیسابقه است. اگرچه محوطه کاخ پادشاهی در ریاض در مهرماه گذشته هم در معرض یک تهاجم دیگر قرار گرفته بود، ولی حجم عملیات و زمان اجرای آن با حادثه اخیر قابل مقایسه نبوده است.
سخنگوی وزارت کشور عربستان ادعا میکند که ورود یک پهپاد تفریحی چنین غائلهای را به وجود آورده و شلیک رگبارها برای فرو نشاندن پهپاد تفریحی بوده است لکن همه میدانند که ۳۰ دقیقه عملیات دفاعی با چنین ادعائی همخوانی ندارد؟
اطلاعات بعدی، بر شدت و دامنه حساسیتها افزوده است. سلمان و فرزندش کاخهای ریاض را ترک گفته و با فرار از مهلکه به کاخهای خود در «ابها» پناه بردهاند. ممکن است همین اطلاع رسانی محدود هم با ملاحظات امنیتی صورت گرفته باشد و سلمان و فرزندش به جای دیگری گریخته باشند که فعلاً و شاید هرگز اعلام نشود. گفته میشود نیروهای امنیتی به حال آماده باش کامل در آمدهاند و برخی اقدامات امنیتی و از جمله بازداشتهائی در کار بوده است. قدردانی دیوان پادشاهی از وزارت کشور در مورد مسئله یقیناً فراتر از پرواز یک پهپاد تفریحی بوده و قاعدتاً هنوز هم احتمال حوادث زنجیرهای دیگر وجود دارد.
تا همین جای قضیه، هر احتمالی که درباره علت امر و همچنین دستهای پشت پرده حوادث اخیر مطرح باشد، قطعاً لازم است بر وضعیت شکننده و غیرقابل پیشبینی دربار سعودی تاکید شود. لکن سوال اصلی این است که عاملین و آمرین چنین حوادثی چه کسانی ممکن است باشند و انگیزه آنها چیست. نکته مهم این است که وقوع دو حادثه مرگبار در طول یک دوره شش ماهه در پشت درهای دیوان پادشاهی، نشانگر آسیب پذیری شدید دربار است و در عین حال سلمان و فرزندش با دیدن چنین مخاطراتی حق داشتهاند از درون حلقههای امنیتی کاخهای ریاض به جای دیگری پناه ببرند.
برخی مطلعین نزدیک به دربار سعودی که معمولاً اطلاعات موثقی را منتشر میکنند از هدفگیری برای قتل سلمان و فرزندش در این حادثه خبر میدهند ولی آنها هم اطلاعات بیشتری ندارند. در واقع برای سلمان و فرزندش حتی درون دربار سعودی و در میان معدود شاهزادگان باقیمانده از طرح بازداشت فلهای شاهزادگان، امرای ارتش، فرماندهان گارد سلطنتی، وزرا و برخی دیگر از افراد با نفوذ در حلقههای نزدیک به دربار، دیگر کسی قابل اعتماد سلمان و فرزندش نیست که با آنها مشورت و همفکری کنند.
دقیقاً به همین دلیل است که گزارشهای مربوط به انتقال سلمان و فرزندش به یک پایگاه نظامی در حومه ریاض که تحت حفاظت مستقیم نظامیان آمریکائی است، باورپذیر به نظر میآید. اگر این اطلاعات را موثق تلقی کنیم، در حقیقت از این پس باید گفت که سلمان و فرزندش در مشت آمریکائیها قرار گرفتهاند. بدین ترتیب از درون حلقه محاصره نظامی آمریکا در اطراف ریاض، هر تصمیم یا دستوری که صادر شود، عیناً در فهرست خواستههای مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی ارزیابی میشود. حتی فراتر از آنچه در گذشته شاهد آن بوده ایم.
گمانه زنیها درباره عاملان و آمران حوادث اخیر حتی به فهرست شاهزادگان زخم خورده سعودی هم گوشه چشمی دارد. واقعیت این است که سلمان و فرزندش با طرح بازداشت فلهای شاهزادگان به بهانه مبارزه با فساد، عملاً آبروئی برای خاندان فاسد و رسوای سعودی باقی نگذاشت و باقیمانده حیثیت آنها را هم به باد فنا داد.
با این کارنامه سیاه سلمان و فرزندش، حتی اگر اتهامی هم علیه رقبای سیاسی بن سلمان مطرح نبود، باز هم آشکار بوده که سایر طیفهای قدرت در ریاض، با این عملکرد خیانتکارانه، غیرقابل دفاع و به شدت آسیب زننده سلمان و فرزندش حتی درون دربار سعودی هم تعارض، مخالفت و تقابل جدی وجود دارد. بدین ترتیب آیا آنگونه که مطرح است، حوادث اخیر نشانه شکل گیری کودتائی درون خاندان فاسد سعودی بوده است؟ آیا آمریکا با این قبیل ترفندها درصدد دوشیدن بیشتر گاوهای شیرده و نهایتاً سربریدن کسانی است که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند؟ بن سلمان به قدری در طول سالهای اخیر شرارت به خرج داده که برخی تصور میکنند مبادا این حوادث نوعی بازی سیاسی – امنیتی برای زمینه سازیهای تازه در جهت موجه جلوه دادن پاکسازی کامل دربار و تسویه حسابهای خونین با معدود عناصر باقیمانده درون دربار باشد که احتمال سرکشی آنها در آیندهای نه چندان دور، سلمان و فرزندش را نگران کرده است.
واقعیت امر هرچه باشد، در این نکته تردیدی نیست که سلمان و فرزندش با این همه شرارت احساس ناامنی میکنند و حتی درون دربار سعودی و در میان حلقههای متعدد امنیتی هم آرامش ندارند. شکنندگی اوضاع را آنها رقم زدهاند ولی به جائی رسیدهاند که چه بسا نزدیک نقطه پایان باشد.
سرمقاله جمهوری اسلامی/ ناامنی در کاخهای شیشهای
جمهوری اسلامی/ « ناامنی در کاخهای شیشهای » عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید: