به گزارش پایگاه خبری ربیع، روز گذشته دکتر صادق زیباکلام در توئیتر خود به رفتارهای امروز دکتر احمدینژاد اشاره کرد و متعاقب آن پرسشی را فراروی اصلاحطلبان برکشید که موضع اخلاقی اصلاحطلبان چه باید باشد؟
پرسش خوبی است. این پرسش میتواند ابعاد پنهان گفتمان اصلاحات را روشنتر کند و به وضوحِ بیشترِ ایده اصلاحات در این روزهای مهم کمک کند. با اینکه همه متفقیم که رفتارهای امروز دکتر احمدینژاد سیاسی است (و یا دست کم دارای وجوهی سیاسی است)، اما پرسش از مواضع اصلاحطلبان در قبال او، اخلاقی است (ویا دستکم دارای وجهی اخلاقی است). این البته نکته روششناختی مهمی است که آیا کنشهای سیاسی نیازمند واکنشهای اخلاقی اند؟ در واقع، تا چه میزان باید رفتارهای سیاسی در ترازوی اخلاق سنجیده شوند؟ به یک اعتبار دیگر، در پرتو نگاه اصلاحطلبانه، تا چه میزان میتوان میان امر اخلاقی و امر سیاسی مرز کشید و سیاست را فارغ از معیارهای اخلاق سنجید؟
شکی نیست پارهای از وجوه ایده اصلاحات، در اعتراض به غیبت اخلاق در سیاست بود و هست. اصلاحطلبان، گاهی مواضعی گرفتهاند که هرچند سودی سیاسی به جیب این جریان نریخته اما اخلاقا مکلف به انجام آن مواضع بودهاند. و یا گاهی خود را به سبب مواضعی مذمت کردهاند که هرچند شاید به یک روایت مطابق عقل سیاسی بوده اما اخلاقا ناروا بوده است. این نشان میدهد دستکم در عرصه ادعا، ایده اصلاحات از حضور اخلاق در سیاست دفاع کرده است. بررسی مسئله جمع اخلاق و سیاست متضمن طرح مباحثی چون فضیلت گرایی و غایت گرایی در اخلاق و… است که مجالی فراختر میطلبد. اما اجمالا میتوان گفت مطابق اصلاحطلبی، ما مکلفیم که اخلاق را فدای اهداف جناحی و سیاسی نکنیم. مطابق همین اصل، در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد، به تحدید اختیارات او اعتراض میکردیم. در پرتو همین اصل بود که از ردصلاحیت او خوشحال نشدیم و امروز نیز کسی از اصلاحطلبان نباید از بلایی که بر سر او میآید خوشحال شود. ما میتوانیم از تغییر رویه احمدینژاد استقبال کنیم، حتی میتوانیم از پارهای از اشتباهاتش که مربوط به اصلاحطلبان است به سهم خود درگذریم و اگر میخواهد از این به بعد از حقوق مردم دفاع کند او را به اصطلاح «تحویل بگیریم» و یا اینکه اگر حق او ضایع میشود از حق او دفاع کنیم؛ همه این کارها را میتوانیم انجام دهیم اما با این وجود مسئولیت حقوقی کارهای او بر گردن خودش است.
اصلاحطلبان از حقوق اقلیت ها دفاع میکنند (هرچند با آنان همافق نیستند)، از حقوق معترضان خیابانی دفاع میکنند (هرچند صراحتا اصلاحطلبان را با شعار «دیگه تمومه ماجرا» نواخته بودند)، به این علت که اینان زبان دفاع در حاکمیت ندارند و ممکن است با توجه به نارساییهای موجود مورد ظلم واقع شوند.
بسیار پیش آمده که اصلاحطلبان از مظلومینی دفاع کردهاند که اصلاحطلب نبودهاند؛ اما سوالی پرسیدنی است که آیا واقعا احمدینژاد «مظلوم» است؟ باید بر این نکته تاکید کرد که هر کسی که در یک اتفاق بخشی از حقش را از دست میدهد مظلوم نیست. در واقع نمی توان کسی را مظلوم نامید صرفا به این علت که در یک اتفاق به او ظلم شده است! مظلوم معنایی قویتر از معنای لغوی خود دارد! ممکن است یک دلال در یکی از معاملات خود از دلال دیگری فریب بخورد و به حقش نرسد و به اصطلاح مورد ظلم واقع شود؛ با این حال به زحمت کسی پیدا میشود که او را مظلوم بنامد. ما با توجه به اینکه میدانیم روندها در کشور ما همیشه نمیتواند حقوق مردم را احقاق کند و ممکن است کسانی که کمترین حامی را دارند بیشترین آسیب را در این روندها ببینند، از آنان دفاع ویژه میکنیم. ولی سخت میتوان پذیرفت که احمدینژاد نیز صلاحیت استفاده از سوبسیت «مظلوم بودن» را دارد تا دفاع ویژه از او بشود! اتفاقا چون سنت سیاستورزی او را میدانیم شرایط دفاع از او سخت تر میشود. چراکه به زحمت میتوان تشخیص داد که آیا واقعا به او ظلم میشود و یا این رفتارها بخشی از شگرد همیشگی اوست؟ بگذارید با یک مثال قصه را روشنتر کنیم. در ماجرای مرحوم سیدامامی همه ما حساسیت بهخرج دادیم و وارد ماجرا شدیم. کمیته حقیقتیاب تشکیل شد. هم دولت و هم مجلس پیگیر ماجرا شدهاند. علت آن این است که اعتماد صددرصدی به حفظ حقوق شهروندان در دالانهای قضایی موجود وجود ندارد و به همین سبب بخشی از تلاش اصلاحطلبان مصروف اصلاح همین رویهها میشود. خصوصا بدون تعارف همه میدانیم وقتی کسی از امتیاز روابط با مسئولین (بالا) برخوردار نباشد امکان تضییع حقوق او بیشتر میشود. مشخص است که این ذهنیت مبتنی بر اطلاعات پیشینی در مورد طرفین ماجرا است، و مواضع ما یک قائده کلی نیست. به راحتی میتوان سیستمی قضایی (و حتی اجرایی) را تصور کرد که ضریب احتمال تضییع حقوق در آن بسیار پایینتر از وضعیت امروز باشد؛ در آن شرایط حتما مواضع ما در این موارد فرق خواهد کرد. چشم بسته هم میتوانیم بگوییم در سیستم قضایی به سعید طوسی ظلم نمیشود اما در مورد بقیه این اطمینان وجود ندارد. البته در سایر قوا نیز حقوق شهروندی تضمین نمیشود و این از اشکالات قانونی و ساختاری ما است که باید رفع شود. بنابراین، کنش ما در این موارد مبتنی بر اطلاعات پیشینی ما در مورد طرفین است. از همین رو است که نمیتوانیم گذشته احمدینژاد را در اتخاذ موضع خود تاثیر ندهیم. وقتی گذشته او سرشار از بازیهای پوپولیستی و خدعههای رنگارنگ است چطور میتوانیم مواضع خود در دفاع از انسانهای شریف و بیدفاعی که مورد ظلم واقع شدهاند را با او هماهنگ کنیم؟
سرمقاله ابتکار/ پاسخی به پرسش زیباکلام درباره احمدی نژاد!
به گزارش پایگاه خبری ربیع، روز گذشته دکتر صادق زیباکلام در توئیتر خود به رفتارهای امروز دکتر احمدینژاد اشاره کرد و متعاقب آن پرسشی را فراروی اصلاحطلبان برکشید که موضع اخلاقی اصلاحطلبان چه باید باشد؟ پرسش خوبی است. این پرسش میتواند ابعاد پنهان گفتمان اصلاحات را روشنتر کند و به وضوحِ بیشترِ ایده اصلاحات در […]