به گزارش پایگاه خبری ربیع، ۳۹ سال پیش در این ایام نخستین دولت انقلاب اسلامی فعالیت خود را در قالب «دولت موقت» به سکانداری مهندس بازرگان آغاز کرد. دولتی که البته فرجام خوشی نداشت و تنها ۹ماه اداره امور کشور انقلابی ایران آن روزگار را در اختیار داشت.
نوک پیکان انتقادها از دولت موقت در آن روزها، بر غیرانقلابی بودن نیروهای ملی ـ مذهبی ساکن در دولت تمرکز داشت. گفته میشد یاران بازرگان که بخش قابل توجهی از آنها، یاران دیرین دکتر مصدق هم بودند، شرایط انقلابی و مطالبات انقلابیون را درک نمیکنند و نمیتوانند در راستای این خواستهها اقدام کنند. گرچه گذر زمان و روند تحولات، بسیاری از قضاوتها را تغییر داد و جوانان پرشور آن روزها، زمانی که به مردان پخته عرصه سیاستورزی تبدیل شدند، دریافتند که اقدام رادیکال، تندروی و عدم توجه به مبانی دیپلماتیک و دیوانسالاری رهآوردی جز آنارشی، رانت و فرصتطلبی را به همراه نخواهد داشت.
با این همه اما پرسش اصلی اینجاست که شعارها، مطالبات و خواستههای انقلابیون چه بود و حالا پس از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب ۵۷، چند درصد از این شعارها محقق شده است. در حقیقت باید پرسیده شود که جمهوری اسلامی تا چه اندازه توانسته است به شعارهای نخستین خود جامه عمل بپوشاند؟ یا حتی باید دانست که آیا گفتمان انقلاب هنوز هم کارکرد اصلی خود را دارا است و میتواند به مثابه موتور محرک نیروهای باورمند و معتقد به خود عمل کند؟
برای پاسخ به این پرسشها نخست باید شعارها و خواستهها را شناخت و در گام بعدی نسبت به درک درست، حقیقی و واقعی از پارادایم حاکم بر جامعه اقدام کرد. انقلابیون دهه ۵۰ ایران، نقطه تمرکز خود را بر سه اصل عدم وابستگی به بیگانگان (استقلال)، ایجاد امکان و فرصت مشارکت نهادهای مدنی و مردمی (آزادی) و توجه به خواسته و اراده اکثریت جامعه (جمهوری اسلامی) استوار کرده بودند. در این رهگذر توجه به پابرهنگان و مستضعفان، رفع تبعیض طبقاتی، درخواست مشارکت سیاسی، ساماندهی فرهنگی و… تحت پوشش همین اصول سهگانه قابل تعریف و تفسیر بود. البته نباید فراموش کرد که این مطالبات نزد همه گروههای فعال در انقلاب برآیند ثابتی نداشت. برخی بر دموکراسی تاکید بیشتری داشتند و بعضی دیگر بر قطع وابستگی به غرب؛ اما هر چه بود شعارهای اصلی انقلاب ایران در این سه اصل خلاصه میشد. رفتارها و کنشهای فعالان انقلابی آن دوران در چنین روندی شکل گرفت و توانست دگردیسی سترگی را در ساختارهای حاکمیتی ایران پدید آورد.
مشاهده و ارزیابی راهپیماییها و مانورهای خیابانی و عمومی طرفداران انقلاب در دهه ۶۰ نیز این نکته را تایید میکند. در آن روزگار بسیاری از حاضران در صحنه راهپیماییها ـ بخصوص راهپیماییهای ۲۲ بهمن ـ مبتنی بر همین اصول ـ البته با گرایشهای اسلامی بسیار پررنگتر از روزهای نخستین پیروزی انقلاب ـ در آنها شرکت میکردند. در آن دوره ناامنی ناشی از بمبارانهای گاه و بیگاه شهرهای ایران، عملیات تروریستی بعضی گروههای مخالف نظام و… حضور در چنین مناسبتهایی را بسیار خطرناک کرده و شرکتکنندگان با باوری عمیق و ژرف نسبت به اعتقاداتشان در آنها شرکت میکردند. در راهپیماییهای آن دوران هیچ اثری از برنامههای تفریحی و سرگرمکننده، بادکنکهای رنگی، پرچمهای جذاب، شعارهای سطحی و… نبود. به طور معمول مردم پلاکاردهایی با گزیده گفتارهایی از علی شریعتی، محمود طالقانی، محمدحسین بهشتی، مرتضی مطهری و… را با خود حمل میکردند. بسیاریشان قبل از حضور در راهپیمایی غسل شهادت میکردند و امید بازگشت نداشتند. فارغ از چیستی و چگونگی شعارها، آنها به واقع در پی تحقق اهداف انقلاب و شعارهای خود بودند.
اما در ایران امروز وضعیت به طور کلی متفاوت شده است. دیگر هیچ رد و نشانی از بهشتی و مطهری و طالقانی و شریعتی در این راهپیماییها نیست. بلکه جای آنها را شومنهای تلویزیونی و مجریان نامآشنای برنامههای بزرگسال و کودک گرفتهاند. در تمام مسیر راهپیمایی انواع موارد سرگرمکننده در نظر گرفته شده است. در برخی نقاط راهپیمایی هیچ تفاوتی میان تظاهرکنندگان ۲۲ بهمن و تیفوسیهای طرفدار فوتبال وجود ندارد. عکسنوشتهها و پلاکاردهای دست حاضران عمدتا با جملات طنز و گاهی هجو، تزئین شده است. خطری هم تظاهرکنندگان را تهدید نمیکنند. فضایی آرام و نشاطآور که میتواند به یک سرگرمی کم هزینه برای بعضی تبدیل شود.
در سوی دیگر این ماجرا باید به ارجاعات تاریخی دولتمردان و اصحاب سیاست انقلاب اسلامی اشاره کرد. ارجاعاتی که حجم و گستره بسیار وسیعی داشته و ابعاد مختلفی را در بر میگیرد. در حوزههای گوناگون از سیاست تا فرهنگ، از ورزش تا اقتصاد و از اجتماع تا خانواده، بسیاری از مباحث به وسیله ارجاعات متعدد تاریخی پیگیری میشوند. گویی مسئولان کشور تصور میکنند انقلاب همین دیروز به پیروزی رسیده است و به منظور تحلیل هر پدیدهای باید موضوع را از نقطه اولیه بررسی کنند. با بروز این وضعیت گویی امضاء انقلاب در پای هیچ یک از این پدیدهها نیست و کشور حتی گامی هم به پیش نگذاشته است. رویدادی که البته بسیار بعید و دور از ذهن به نظر میرسد و مسئولان باید از این بار تاریخی خود را خلاص کنند تا بتوانند بار دیگر و اینبار با رویکردی جدی، روزآمد و تجربهشده به اصول سهگانه انقلاب ـ استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ـ بازگردند.
سرمقاله ابتکار/ امضای انقلاب کجاست؟
به گزارش پایگاه خبری ربیع، ۳۹ سال پیش در این ایام نخستین دولت انقلاب اسلامی فعالیت خود را در قالب «دولت موقت» به سکانداری مهندس بازرگان آغاز کرد. دولتی که البته فرجام خوشی نداشت و تنها ۹ماه اداره امور کشور انقلابی ایران آن روزگار را در اختیار داشت. نوک پیکان انتقادها از دولت موقت در […]