به گزارش پایگاه خبری ربیع، صحبتهای روز گذشته روحانی در دانشگاه تهران چند نکته قابل تأمل دارد؛ یکی بحث مربوط به واکنش ایشان به نامه اساتید دانشگاه است. طبیعی است که واکنش روز گذشته رئیسجمهور نسبت به این نامه، خوشایند اساتید و کارشناسان دانشگاهی نیست، چراکه از یک سو همیشه از اساتید و چهرههای دانشگاهی برای حضور در میدان سیاست، اقتصاد و سایر مسائل جامعه دعوت و خواسته میشود که فعال باشند، اظهارنظر کنند و در حقیقت چالشها را بررسی کرده و راهکار ارائه کنند. از سویی دیگر وقتی تعداد زیادی از اساتید اقتصاد دانشگاههای مختلف به رئیسجمهور نامه نوشتند و حتی راهکارهایی ارائه کردند، رئیسجمهور واکنشی ناامیدکننده نشان داد، چراکه روز گذشته به صراحت عنوان داشتند که «حرفهای شما به کار ما نمیآید!» روزی که رئیسجمهور میگویند باید امید دهیم، چنین واکنشی به نظر من قدری فضای علمی دانشگاه را دچار یأس میکند. انتظار این بود که آقای روحانی به استقبال این نامهها بروند. البته اشاره داشتند که امروز عدهای از اساتید اقتصاد را دعوت کردهاند، ولی چنین جلسه دیرهنگامی با چنین طعنهای همراه میشود!
نکته دوم اینکه بهطور کلی بین سخنان رئیسجمهور و اتفاقات اجتماعی و اقتصادی معمولا فاصله زیادی وجود دارد. الزامی نیست که رئیسجمهور در برنامه مستقل تلویزیونی درباره مسائل اقتصادی و مشکلات مردم صحبت کنند، انتظار مردم این است که لابهلای فرصتهایی که برای رئیسجمهور پیش میآید، از جمله فرصت حضور در میان دانشگاهیان و اساتید مسائل را عنوان کنند، ولی در صحبتهای دیروز رئیسجمهور شاهد هیچ برنامهای که قدری ایجاد آرامش کند، نبودیم.
بحث مهم دیگر مربوط به انتقاد بود. درست است که ایشان روز گذشته در میان سخنانشان اشاره میکنند ما همچنان از انتقاد استقبال میکنیم، اما به نوعی آتشبس انتقاد را هم مطرح میکنند و با این تعبیر که انتقاد وقتی از حد گذشت مضر است و مفید نیست، اشاره دارند که در این شرایط این حجم از انتقاد پذیرفتنی نیست. از سوی دیگر هم در عمل نسبت به انتقادات پاسخ روشنی داده نمیشود و مسئولان غالبا ساکت هستند. این سکوت در حالی است که برخلاف آنچه عنوان میشود، امکانات رسانهای خوبی در اختیار دولت هست، صداوسیما کاملا در اختیار دولت است و هر مسئولی هر زمانی اراده کند، در تلویزیون حاضر میشود و کسی خلاف این را سراغ ندارد. شاهد حضور هر شب مسئولان دولتی به عناوین مختلف در تلویزیون هستیم و چهبسا در مواقعی گفته میشود که از دولتیها دعوت شده و حتی آنها حضور پیدا نکردند، لذا دولت از امکان صداوسیما برای پاسخگویی به نقدها و پرسشها برخوردار است، با اینحال پاسخی به ابهامات مردم داده نمیشود. در ذهن مردم در مورد ارز، دخالت دولت و سهم دولت در درآمدهای ارزی، بازار آزاد، پتروشیمیها و مسائلی از این قبیل پرسش وجود دارد، ولی هیچ پاسخی درخصوص این پرسشها در صحبتهای رئیسجمهور پیدا نمیکنیم.
فارغ از این بحث، این روزها شاهدیم که اصلاحطلبان و حامیان دیروز دولت نیز بهعنوان منتقد دولت وارد عرصه شدهاند. باید توجه داشت این فرصتطلبی در جریان اصلاحطلب مسبوق بهسابقه است. به عبارتی، اصلاحطلبان آنجایی که باید در نقش پرسشگر وارد میدان شوند، وارد نمیشوند و آنجایی که باید نقد کنند، نمیکنند، ولی زمانی که نزدیک به انتخاباتی میشویم و دولت خیلی ضعیف حاضر میشود یا عملکرد قابلدفاعی ندارد، نقش اپوزیسیون دولت را بازی میکنند تا جای پایی برای آینده خود باز کنند.
به نظر من اصلاحطلبان همان قدری در شرایط فعلی سهم دارند که دولت سهم دارد؛ این را نباید فراموش کنند که حمایت کردند، رای دادند و اعلام کردند تا آخر پای آقای روحانی میایستند. در حال حاضر نیز نمیتوانند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند. آنها اگر در گفتار و انتقادات خود صادق هستند، برنامه و راهکاری به دولت ارائه دهند، ولی هیچ برنامهای از احزاب و افراد اصلاحطلب شاهد نیستیم. تنها میخواهند از جریان نقد دولت عقب نمانند و فاصله خود را با دولت حفظ کنند تا در حقیقت خود آسیب کمتری ببینند. این قطعا برای آقای روحانی خوشایند نیست، چون اینها قرار بود تا ۱۴۰۰ با آقای روحانی باشند، ولی در حال حاضر اندکاندک از قطار دولت پیاده میشوند. مواضع و شعارهایی که در محیطهای مختلف اعم از محیطهای دانشجویی و غیردانشجویی و رسانههای آنها میشنویم، پالس جدایی و عبور آنها از دولت را ارسال میکند. اصلاحطلبان به دلیل کاهش موقعیت و محبوبیت دولت در افکار عمومی درصدد هستند سبد رای خود را از دولت جدا کنند، ولی قاعدتا افکار عمومی این فرصتطلبی و منفعتخواهی را تشخیص میدهد.