به گزارش پایگاه خبری ربیع، عاطفه بازفتی/طنز (Satire) یکی از ژانرهای مهم ادبی در جهان است که بنای آن بر شوخی و خنده نهاده شده اما نه خندهای که شاد باشد بلکه خندهای تلخ، جدی و دردناک که اغلب سعی دارد تا معایب و نقایص را در زندگی اجتماعی مطرح و برطرف کند. به عبارت دیگر هدف طنزپردازان آگاهی دادن با زبانی نرم و البته تأثیرگذار است. در ادامه نگاهی به کتاب «بیا با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم» نوشته «دیوید سداریس» خواهیم داشت.
نویسنده و موضوع کتاب
«دیوید سداریس»، نویسنده، طنزپرداز و برنامهساز مشهور آمریکایی است که اغلب داستانهایش در مجله «نیویوکر» یا برنامه رادیویی «دیس آمریکن لایف» منتشر میشود. عنوان آخرین اثر او «بیا با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم» است که در سال ۲۰۰۳ منتشر و با استقبال خوانندگان و منتقدان روبهرو شد. این کتاب در ایران، زمستان سال ۹۴ با ترجمه «پیمان خاکسار» از سوی نشر چشمه روانه بازار گردید. پیش از این، کتابهای «مادربزرگت رو از اینجا ببر»، «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» و «وقتی شعلهها شما را دربرمیگیرد» از سداریس در ایران منتشر شده بود که هر کدام توانستند محبوبیت زیادی در میان خوانندگان ایرانی به دست آورند.
موضوع کتاب، داستانها و خاطرههایی است که ماهیتی طنز و طعنهآمیز دارند و اغلب بازگویی تجربههای نویسنده از زندگی در فرانسه و انگلستان به همراه شریک زندگیاش «هیو همریک» هستند. داستانهای بامزه کوتاهی از بزرگ شدن نویسنده در یک خانواده که اصالت و ریشهای یونانی دارد و یا ماجراهای تحصیل، دغدغههای ذهنی و رفتارهای عجیبی که با بیانی ساده، سرگرم کننده و جذاب به راحتی خوانندگان را از طبقات مختلف اجتماعی و با سطح سواد متفاوت به خود جذب میکنند.
«دیوید سداریس» جزئیترین مسائل زندگی روزمره را به داستانی طنزآلود تبدیل میکند و با بیانی طعنهآمیز و پر از کنایه روزگار انسان امروزی را به تصویر میکشاند و سیاست و سیاستمداران آمریکـایی، اجتماع و مردم و… را به چالــش میکشد و گاه به تمسخر میگیرد.
روشهای تربیت
محتوای بسیاری از داستانهای سداریس نوعی اعتراض به خانوادهها و مطرح کردن مسائلی است که از کودکی در روح او جریان داشته است و گاهی پاسخی درخور برای آنها نیافته. در قسمتی از متن کتاب ضمن مقایسه روش تربیتی گذشته و امروز نویسنده سوالی چالش برانگیز مطرح میکند: «نمیدانم این زن و شوهرها چطور از عهده این همه چیز برمیآیند، هر شب چند ساعت وقت صرف میکنند تا بچههایشان را ببرند به رختخواب و برایشان از روی کتاب، قصه بچه گربههای بیتربیت و فُکهای یونیفرمپوش بخوانند و بعد اگر بچه دوباره دستور داد، از سر شروع کنند به خواندن. در خانه ما پدر و مادرمان ما را فقط با دو کلمه میگذاشتند توی رختخواب؛ «خفه شو» این آخرین چیزی بود که قبل از خاموش شدن چراغها میشنیدیم.»
ماشین شاسی بلند
سداریس مهارتی باورنکردنی در شکافتن مسائل اجتماعی دارد و با وسواس تمام رفتار آدمیان معاصر را بررسی میکند و به سخره میگیرد. از انسانهایی انتقاد میکند که تنها دلیل احترامِ دیگران به آنان، پول و ماشین شاسی بلند آنهاست. در واقع نویسنده به خواننده هشدار میدهد که ارزشهای انسانی و اخلاقی در حال تغییر و تنزل است: «توی فروشگاه یکی ازم پرسید «میخواید بلیجرنت، ادوکلن جدید مردونه رو امتحان کنید؟» و من با خودم گفتم واقعاً؟ من شبیه مردهایی هستم که ادوکلن میزنن؟ مرا با صاحب یک ماشین شاسی بلند عوضی گرفته بودند…بدتر از همه این بود که ممکن بود با آن فخرفروشی کنم، درست مثل صاحب یک پورشه که امیدوار است ماشینش بخشی از هویتش شود!»
رفتارهای اجتماعی
سداریس همچون بسیاری از هنرمندان دیگر دغدغههای زندگی انسان معاصر را به خوبی میشناسد و سعی دارد آنها را در قالب طنز بیان کند تا پس از آمیختن یک «خنده مرئی» با «گریه نامرئی» امیدوار باشد گامی در جهت اصلاح و بهبود مسائل اجتماعی برداشته است.
در داستان «هر روز، پشت سرهم» نویسنده علاقه مردم به عکاسی و لذت «نبردن» از زمان حال را مورد انتقاد قرار میدهد؛ افرادی که عکاسی را نه یک وسیله بلکه به عنوان هدف میدانند، هدفی که خودشان در متن آن ایستاده باشند: «شبیه یکی از آن آدمهایی شدهام که ازشان متنفرم، آنهایی که میروند موزه و به جای تماشا کردن بروگل باشکوه ازش عکس میگیرند و هنــر را به مدرک تقلیل میدهند. نمیخواهند بگویند «ببین بروگل چه کرده، چه شاهکاری کشیده» میگویند «ببین من چه کردم، رفتم روتردام و جلوِ نقاشی بروگل ایستادم!»
سداریس در داستان «زباله» سیاستهـــای دولت آمریکــــا و برخی عادات شهـــروندی مردم را مـورد تمسخـــر قرار میدهد: «گفتم دولت باید از همه نمونه دیان اِی بگیره. بعد وقتی یه قوطی یا یه بطــری روی زمین پیدا کرد از مایع داخلش نمونه بگیره و طرف رو بندازه زندان.»
مطالعه کتاب «بیا با جغدها درباره دیابت تحقیق کنیم» علاوه بر آنکه میتواند ساعتها خواننده را سرگرم کند بلکه در قالب طنز بیانگر بسیاری از اتفاقات ملموسی است که همه انسانهای جهان ممکن است با آنها آشنایی داشته باشند.