به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از فارس ، الیاس علیاکبری کاپیتان تیم ملی کوراش جمهوری اسلامی ایران و یکی از ۱۲ کوراشکار اعزامی به هجدهمین دوره بازیهای آسیایی اندونزی است.
علیاکبری کوراشکار وزن منفی ۸۱ کیلوگرم، متولد سال ۱۳۶۷ و اهل روستای کرمانج زبان سست اسفراین از دیار خراسان شمالی است؛ او از یک خانواده ورزشکار است؛ پدر و پدربزرگ و همچنین عمویش حسین علیاکبری از بزرگان و نام داران در رشته محلی کشتی با چوخه بودهاند و عمویش در حال حاضر نیز مربی تیم ملی کوراش است.
او دانشجوی مقطع کارشناسی تربیتبدنی است و از همان دوران کودکی بهرسم خانواده در عرصه ورزش حرفهای حاضر شد و در همان دوران در سن ۱۰ سالگی عضو تیم ملی کشتی آزاد بود و سپس بعدازآن به سمت رشته جودو و کوراش که شباهتهایی به کشتی با چوخه دارد متمایل شد.
این گفتگو که پیش از اعزام وی به مسابقات انجامشده و به درخواست خود در زمان رقابتها منتشر میشود را در ادامه مرور میکنیم.
مدالها و افتخاراتی که کسب کردید؟
طلای المپیک کارگران جهان در لیتوانی (یک طلا انفرادی و یک نقره تیمی)، برنز مسابقات آسیایی ایندورگیم ترکمنستان با مصدومیت شدید و پاره شدن کشاله پا، مسابقات آسیایی هندوستان و سهمیه بازیهای آسیایی جاکارتا که شکست تمام رقبای خودم را در دنیا صاحب مدال طلا شدم و ایران در این رقابتها سه طلا گرفت و یکی من بودم.
بعدازاین مسابقات طلاییها با هزینه خود ازبکستان به مسابقات جایزه بزرگ جام ریاست جمهوری در ازبکستان اعزام شدند که سطح بالایی دارد چراکه ازبکستان مهد کوراش است و من در دل ازبکها طلا گرفتم.
جاکارتا پنجمین تجربه من در آسیا است
من ۱۱ سال داشتم که در جام جهانی کودک نقره گرفتم و در سنین نوجوانی و نونهالی در تیم ملی کشتی آزاد بودم، بعد آمدم در جودو تا مسابقات جهانی برزیل در سال ۲۰۱۵ که تنها نماینده خراسان شمالی در مسابقات جهانی بزرگسالان بودم و ازآنجا وارد کوراش شدم درواقع در هر سه رشته کشتی آزاد، جودو و کوراش مدالهای جهانی و آسیایی گرفتم، در ۴ سالگی پایم شکسته و گفتند که دیگر نمیتواند راه برود اما به ورزش برگشتم.
از ۱۴ سالگی و از سال ۲۰۰۴ جوانان آسیا مدال گرفتم و ۵ قاره دنیا روی سکو رفتم و جاکارتا پنجمین تجربه من در آسیا است.
۹ طلای آسیایی دارم/ رتبه یک جهان در وزن خودم هستم
در بازیهای آسیایی اینچئون که بهصورت نمادین کوراش در آن حضور داشت طلا گرفتم، در بازیهای آسیایی ساحلی در پوکت نقره گرفتم که تست دوپینگ رقیب ازبکم درآمد و طلایی شدم، بازیهای آسیایی ساحلی ویتنام طلا گرفتم، بازیهای آسیایی ترکمنستان برنز گرفتم درواقع من ۹ بار طلای آسیا را بر گردن آویختم.
تمام مسابقاتی که در رشته کوراش بوده در همه سطحها شرکت کردم و مدالهایش را دارم آنهم به رنگ طلا و رتبه نخست دنیا در رشته و وزن خودم هستم.
۴ سال است منتظر بازیهای آسیاییام
سقف آرزوهایم بازیهای آسیایی است، بازیهای المپیک و بازیهای آسیایی که هر ۴ سال یکبار است که رشته کوراش جزو بازیهای المپیک نیست و سقف آن همین بازیهای آسیایی است و من چهار سال است منتظر بازیهای آسیایی هستم.
همچنین در کشتی چوخه مسابقه میدهم و در همه گودهای بزرگ خراسان مسابقه دادم و بارها پشت حریفانم را به خاک مالیدم و بر سکوی اول ایستادم.
چرا کوراش؟
سالهای زیادی عضو تیم ملی جودو بودم و امسال نیز در انتخابی تیم ملی در بهشهر طلا گرفتم اما نرفتم و تصمیم گرفتم در جاکارتا در رشته کوراش مسابقه بدهم؛ به خاطر نزدیکی این رشته به کشتی با چوخه که سالهای زیادی در این رشته بودم و با نظر کادر فنی و مشورتهایی که خودم انجام دادم فکر میکنم در این رشته خیلی نزدیکتر به مدال هستم.
جاکارتا پایان ورزش حرفهای من است
پایان ورزش من جاکارتاست و من بعد از جاکارتا به هیچ رویداد ورزشی نمیروم و تصمیم گرفتم به همان روستای خودمان در سست اسفراین بازگردم.
نماینده معلولین ذهنیام، سفیر بچههای بیسرپرستم
هر وقت در چشمه زینل خان کشتی میگیرم جایزهام را میدهم به بچههای بیسرپرست و میروم بین جمعیت با صندوق پول جمع میکنم.
از هر جا بتوانم برای این بچهها پول جمع میکنم و این کوچکترین وظیفه من است. بهعنوان ورزشکار در یک قسمت از جامعهام، آنهایی که من را دوست دارند به من اعتماد دارند کمک میکنند.
برو از همانکه قول داده بگیر!
میبینم مسئولی از اسم من برای تبلیغات خودش استفاده میکند و یا مثلاً میگوید فلان هدیه به علیاکبری داده میشود و مردم هم هورا میکشند اما بعدش هیچکدام برآورده نمیشود! اگر وقتی قرار نیست برآورده کنید چرا اعلام میکنید، اعلام نکنید و البته مشخص است که فقط جنبه تبلیغاتی و مطرحشدن خودشان را در نظر میگیرند.
یک مسئله دیگر هم که وجود دارد این است که سکانهای مدیریتی بهسرعت تغییر مییابد و همه صندلی را چسبیدند که عزل نشوند و برایشان مهم نیست که ورزشکاری افتخارآفرینی میکند و وقتی هم میروی تا بگویی به وعدهاش عمل کند میبینی مسئول عوضشده و میگوید برو از همانکه قول داده بگیر.
ورزش متأسفانه در ایران حرفهای نشده اما در دنیا به این شکل نیست
ورزشکاران حرفهای با کمترین هزینه پرچم جمهوری اسلامی ایران را در دنیا به اهتزاز درمیآورند و یک سالن به احترام پرچم کشور میایستند؛ در دو حالت این اتفاق میافتد یا با جنگ و یا با ورزش که ورزشکار با کمترین هزینه این کار را انجام میدهد.
در شهر خودم خیلی غریبم
وقتی به کشورهای مختلف بافرهنگهای متفاوت میروم میبینم که چقدر مسئولین ما ذهنشان بسته است؛ من در شهر خودم خیلی غریبم، حتی یک مراسم بدرقه در شهرم گرفته نشد.
بازیهای آسیایی مسابقه کوچکی نیست و یک رویداد بزرگ است و شوخی نیست که وزیر ورزش میگوید هدیه طلای بازیهای آسیایی ۳۰۰ میلیون تومان است. باوجوداینکه دستگاه ورزش بیپولترین دستگاه در کشور است چون میداند داستان از چه قرار است و میداند که چه رویداد مهمی در حال رخ دادن است.
در همه گودهای بزرگ خراسان مسابقه کشتی چوخه مسابقه دادهام؛ من یک ورزشکار حرفهای هستم که در سطح بازیها باید مدال بگیرم اما برای تأمین منابع مالی رشته خودم از ورزش بومی محلی پول درمیآورم و کسب درآمد میکنم و برای خودم هزینه میکنم تا در مجامع بینالمللی مدال بگیرم.
رقبای اصلی؟
در وزن من نفر سوم المپیک است که از رقبای اصلیام محسوب میشود و رقبای دیگرم از کره ازبک، ژاپن و مغول همه مدال آوران جودو در المپیک هستند البته میتوانم همه را شکست دهم.
تیم ازبکستان قبل از بازیها در مجارستان در یک کمپ در کوهستان بودند، مغولها در یک منطقه شرجی در آمریکا بودند و هر تیمی در نقطهای از جهان با امکانات بوده اند ولی شرایط تمرینی رقبایم اصلاً با من قابلمقایسه نیست.
فینال بباز و دلار بگیر/ بیمهری مسئولین دل آدم را به درد میآورد
دریکی از مسابقاتم رقیب ازبک به من میگفت تو در فینال به من بباز من فلان قدر دلار میدهم اما من معتقدم که ورزشکار نماینده کشورش است و وقتی خودش را میفروشد انگار کشورش را فروخته و ما هیچوقت چنین کاری نمیکنیم اما واقعاً این بیمهری مسئولین دل آدم را به درد میآورد.
فینال جام ریاست جمهوری ازبکستان آنقدر استقبال بالابود که در استادیوم ۱۰۰ هزارنفری برگزار شد. مسابقات از ۸ و نیم صبح آغاز و ۴ و نیم صبح روز بعد فینال من برگزار شد. در حالتی بودم که حریفم را اصلاً نمیدیدم. هفت مسابقه سنگین داده بودم. همه بازیها هم با امتیاز طلایی و در آن مسابقات ایران فقط یک طلا گرفت و آنهم من بودم.
مشکلات زیاد و مسابقات سختی را پشت سر گذاشتم و بههرحال این راه دشوار را طی کردیم و احساس میکنم دین خودم را حداقل به خراسان شمالی ادا کردم.
اگر به عقب برگردید ورزش حرفهای را انتخاب میکنید؟
بههیچعنوان ورزش حرفهای را انتخاب نمیکنم. من در خانواده کاملاً ورزشی به دنیا آمدم و پدربزرگ، پدر و عمویم قهرمان بودهاند و این به من ارث رسیده و یکی از دلایلی که ماندنم در ورزش دینی است که به خانواده و طرفداران خانواده خودم داشتم؛ من محکوم بودم به جنگیدن و اگر دست من بود هیچوقت این مسیر را انتخاب نمیکردم.
پدربزرگ من جانعلی علیاکبری کسی است که هیچوقت باخت را تجربه نکرد و آخرین سالی که مسابقه داد در سن ۵۰ سالگی بود و بعدازآن پدرم که با وزن کم با وزن آزاد رقابت میکرد و بعد از او نیز عمویم حسین علیاکبری که مربی تیم ملی و قهرمان آسیاست و سالها ملیپوش بوده. حال بعداز آنها من میشوم نسل چهارم اما اگر من برگردم عقب هیچوقت ورزش نمیکنم.
فقط قول دادند و هیچ کاری نکردند
من از اولین دوره مسابقات کوراش بودم همه مدالها را گرفتم اما چه اتفاق خوبی قرار است در زندگی من بیفتد؟ در استانی که حدود یکمیلیون جمعیت دارد تنها سه نفر عازم بازیهای آسیایی هستند و واقعاً برآورده کردن نیازهای معیشتی سه نفر سخت است؟ در بازیهای آسیایی جاکارتا باید حال من خوب باشد اما حال من خوب نیست.
میدانم هیچ اتفاق خوبی قرار نیست برای من رقم بخورد؛ من در جاکارتا چه مدال بگیرم و چه نه بعدش دیگر ورزش نمیکنم و از جاکارتا برگردم در هیچ مراسمی شرکت نمیکنم و دوست ندارم هیچ مسئولی را ببینم چون دروغ شنیدم و قول دادند و هیچ کاری نکردند!
با کمترین هزینه ورزش و یک افتخارآفرینی نشاط را میتواند به جامعه تزریق کند، اما فکر میکنم مسئولین ما (مسئولینی که خارج از دستگاه ورزش هستند و از دستشان کاربرمی آید) به این نتیجه و درک نرسیدهاند.
بعد از جاکارتا فصل جدیدی از زندگی را آغاز میکنم/ جانباز ورزشم
از جاکارتا برگردم سه قسمت مچ پایم باید عمل کنم. سالهاست این آسیب هست اما در این سالها همواره در مسابقات بودم و فرصتی برای انجام اعمال جراحی نبود؛ من جوانیام را برای ورزش گذاشتهام، پر از آسیبم و میتوانم بگویم جانباز ورزشم.
گُلی که یا گلستان میشود یا درس عبرت بقیه!
ورزشکاران حرفهای همچون من مثل گلی که از بین سنگها رشد کرده که اگر این گل را پرورش دهند آن منطقه کلاً گلستان میشود اما اگر پرورش پیدا نکند و سرخورده شود درس عبرتی میشوم برای کسانی که سمت ورزش میروند و میگویند آخرش میخواهی الیاس شوی!
آیا مسئولین شهر برای حضورت در جاکارتا اقدامی کردند؟
من اسفراینیام زادگاه من آنجاست اگر مدال بگیرم همه میگویند اسفراینی است اما نباید یک مراسم کوچک برای من گرفته شود؟ نباید یک مسئول اسفراینی بگوید برو موفق باشی؟
من با این بازی کاملاً آشنایم و برای من بهشخصه بالای ۶۰ بار مراسم گفتند و ۶۰ مرتبه گل به گردن من انداختند و جلوی مردم وعده دادند اما عملی نکردند.
من ۳۱ سالم است و از تمام لذتهای زندگی گذشتم و فقط در این سالها ورزش کردم، عین یک ماشینی که مدال میگیرد.
هیچ فینالی را نباختم و اصلاً مدال نقره ندارم و مدالهایم یا طلا یا برنز است؛ بارها تست دوپینگ دادم یک نوع مواد نیروزا در عمرم مصرف نکردم.به خاطر این است که از جایی آمدم که یاد گرفتم چطور درست زندگی کنیم، زادگاه من سست روستایی که مردمی بسیار خون گرم و فقیری دارد.
من هم عرق ریختم برای کشورم و پرچم کشورم را بالا بردم و آنها باید بیایند سراغ من و اینکه مثلاً جایزه به من میدهی تو باید بیایی تقدیم کنی نه اینکه من صدبار مراجعه کنم و آخرش هم هیچی.
وضعیت پایگاه قهرمانی کشور در اسفراین چگونه است؟
در کل کشور ۵ پایگاه قهرمانی زدند که در خراسان شمالی دو پایگاه بجنورد اسفراین در نظر گرفته شد من سرمربی پایگاه قهرمانی اسفراینم.
روزی که اسم من را بنر زدند برای کلاس ۳۰۰ بچه کوچک آوردند جلوی من، از فردای آن روز دیگر نرفتم و گفتم چرا باید با آینده این بچهها بازی کنم.
یک شاگرد دارم که مطمئنم قهرمان المپیک میشود و الگویش منم. میگوید دلم میخواهد شبیه تو شوم اما من دوست ندارم شبیه من بشود چون میدانم چه آیندهای در انتظارش است.
نیاز شغلی شما را مسئولان رفع کردهاند؟
من عمرم را برای ورزش حرفهای گذاشتم و حال نیاز به یک آینده و آرامش شغلی دارم. میدانم از جاکارتا که بیایم باید به کارخانه لوله گستر برگردم و لوله رنگ کنم و این آینده جلوی راه من است. باید مثل یک کارگر کارکنم ۳۰ سال زحمت کشیدم باید ۳۰ سال دیگر هم در آن کارگاه کارکنم و این ظالمانهترین حالت یک انسان است که من خودم برای خودم رقم زدم. اگر از ابتدا کار دیگری رابه جز ورزش انجام میدادم قطعاً موفقتر میبودم.
قول مدال؟
تنها یک نفر میتواند روی تاتامی در جاکارتا به من کمک کند و آنهم خودم هستم.
جاکارتا بههرحال پایان کار ماست و سعی میکنم این پایان خوبی باشد. مگر اینکه از دست من خارج باشد و اتفاقی بیفتد. تمام تلاشم را میکنم و سعی میکنم آنکه هستم باشم. رنگ مدال را نمیدانم اما به خاطر استان روی سکو میروم. امید است در این بازیها و در دوران ورزش قهرمانی ما این اتفاق خوب برای استان بیفتد تا راه برای بقیه باز شود.
قهرمانان واقعی شهدا هستند
طلای بازیهای آسیایی ویتنام را به شهید مدافع حرم شهید توفیقیان تقدیم کردم، دومین طلای جهانم در لیتوانی (المپیک کارگران جهان) را نیز به شهدای ترور شهید بنی اردلان تقدیم کردم و از شناخت مردم نسبت به من بهواسطه ورزشکار بودنم سعی کردم درراه درست استفاده کنم و قهرمانان واقعی را به مردم معرفی کنم.
شهید توفیقیان دوست صمیمی من بود، او واقعاً کار بزرگی کرده و بعضیها میگویند ماهی صد میلیون به اینها حقوق میدهند! به من ماهی صد میلیون بدهند بااینهمه جرئت و جسارتی که دارم میترسم که بخواهم جای اینها باشم، این شهدا از خانواده از جوانی و از همه مهمتر از عزیزترین چیز هر انسان یعنی جانشان گذشتهاند. ما در ورزش نهایتاً از جوانی خود گذشتیم اما اینها از جان خود گذشتند و من فکر میکنم قهرمان واقعی همین شهدا هستند.
الگو؟
عمویم حسین علیاکبری پهلوان و هم انسان خوب و شریفی است و هم برای من و هم ورزش اسفراین خیلی زحمتکشیده و شاید به خاطر ایشان بوده که اینهمه سختی را در این سالها تحمل کردم تا اسم او را در این سالها زنده نگهدارم؛ او و پدرم الگوهای من در زندگی هستند.
بهعنوان کاپیتان حقوق میگیرید؟
من اصلاً حقوق نمیگیرم در حد یک رفتوآمد که حتی نمیشود رقمش را گفت و خجالتآور است، کوراش لیگ ندارد و لیگ جودو هم مثلاً سالی ۱۰ میلیون تومان که واقعاً خندهدار است.
سخن پایانی
چند نفر هستند که سیستم ورزش را میچرخانند و واقعاً کمک میکنند اما بُعد کاری آنها اینقدر وسیع نیست که بخواهند مشکلات زندگی ورزشکاران را حل کنند. منظور من بههیچوجه دستگاه ورزش نیست و از آقای خسرویار مدیر تیمهای ملی و دستگاه ورزش استان و شهرستان اسفراین که بهاندازه خودش زحمتکشیده است تشکر میکنم.
در پایان امیدوارم با دعای شما مردم عزیز با مدالی خوشرنگ از جاکارتا برگردم تا شرمنده لطف و محبت مردم استانم نشوم.
انتهای پیام/