به گزارش پایگاه خبری ربیع، دیروز و در جریان رایگیری برای اعلام نظر نمایندگان مجلس در خصوص قانعکننده بودن یا نبودن پاسخهای حسن روحانی هیجان منفی و مخالفتهای شدیدی با دولت وجود داشت. این هیجان به گونهای شدید بود که گمان میرفت اگر همان هنگام، عدم کفایت رییسجمهور به رای گذاشته میشد، حسن روحانی کفایت سیاسی خود را برای ادامه فعالیت خود از دست میداد.
اگرچه اظهارات روحانی براساس سوالهای پرسیده شده، قابل توجه بود و به لحاظ آماری، رییسجمهور پشتوانه محکمی از اطلاعات داشت اما نمایندگان دیروز از رییسجمهور آمار نمیخواستند و چنین به نظر میآید که قانعکننده نبودن پاسخها، تصمیمی بود که از قبل در مورد اظهارات رییسجمهور گرفته شده بود به ویژه اصرار برخی نمایندگان برای رایگیری با ورقه که هویت رایدهندگان را آشکار میساخت و به سایرین در مورد موافقان روحانی امکان تلافی یا تسویهحساب میداد، در همین راستا ارزیابی میشود. پس از اظهارات روحانی نیز هیچ کس آمار و اطلاعات ارائه شده از سوی رییسجمهور را به چالش نکشید. تنها هواداران احمدینژاد در کانالهای خود به فحاشی علیه روحانی پرداختند. با اینکه اطلاعات و آمار روحانی به چالش کشیده نشد اما رقم موافقان اظهارات روحانی بسیار کم بود چنان که در چهار سوال از پنج سوال، موافقان و قانعشدگان حتی به ۱۰۰ نفر در هر سوال هم نرسیدند. این حمایت اندک در حالی که آمار ارائهشده از سوی روحانی، قابل قبول و صحیح بوده است، نشان میدهد که نمایندگان از حصار آمارهای دولتی خارج شده و از نارضایتیهای مردم حمایت و به عبارت بهتر تبعیت میکنند.
به نظرم بهترین و کلیدیترین سخن روحانی به تغییر تصور ایرانیان از آینده مربوط میشود. اخیرا برخی شهروندان این موضوع را مطرح میسازند که در صورت ادامه بحران اقتصادی بر سر اموالشان در بانکها چه بلایی خواهد آمد. به این پرسش، پاسخهای گوناگونی داده میشود اما تقریبا همه پاسخها با مقداری تردید، گمانهزنی یا شبهه همراه است. این نشان میدهد که حتی آگاهان اقتصادی نیز نمیتوانند اظهارنظر دقیق و اطمینانبخشی ارائه دهند.تغییر تصور ایرانیان از اوضاع نه فقط به شرایط اقتصادی بازمیگردد بلکه حوزههای اساسیتری را نیز دربر گرفته و پرسشها و ابهامهایی مطرح شده است. از این منظر آیا واقعه دیروز به ارائه تصویر بهتر در مورد آینده ایران یا برطرف شدن ابهامهای شهروندان ایرانی کمک کرده است؟ همین دیروز سومین وزیر برای استیضاح و برکناری فراخوانده شد. مجلس احتمالا طی نشستهای هفته آینده، این فراخوان را به محمد شریعتمداری ابلاغ و چه بسا او را مانند کرباسیان و ربیعی، برکنار کنند. در این صورت پس از شریعتمداری ممکن است نوبت به آخوندی و حجتی برسد.
نمایندگان در مصاحبههای پس از جلسه علنی مجلس نیز تصریح کردند که برای رفع مشکلات موجود احتمالا شش ماه یا یکسال به روحانی فرصت خواهند داد و سپس در مورد ادامه فعالیت وی تصمیم خواهند گرفت. به این ترتیب تا پایان سالجاری نمایندگان حملات زیادی علیه دولت ترتیب خواهند داد؛ حملاتی که ممکن است آسیبهایی به ساختار یا رفتار دولت وارد کند. این شرایط البته با سالهای پایانی دولت سیدمحمد خاتمی قابل تطبیق است. در آن هنگام شدت مخالفتها علیه دولت اصلاحات چنان زیاد شد که با مداخله رهبری و حکم حکومتی از ادامه استیضاح وزرای کابینه خاتمی جلوگیری شد.
جالب است که شدت منازعه میان اصلاحطلبان دولت و محافظهکاران مجلس هفتم، به ناکارآمدی دولت دوم سید محمد خاتمی منجر شد و با بیاعتبار کردن این دولت، زمینه را برای به قدرت رسیدن دولت محمود احمدینژاد فراهم ساخت. اکنون مجلس تمام توان خود را صرف بیاعتبار و احتمالا ساقط کردن دولت روحانی میکند. در این صورت محافظهکاران با توسل به شعارها و رفتارهای پوپولیستی آیا به قدرت رسیدن احمدینژاد دیگری را تدارک میبینند؟
سرمقاله جهان صنعت/
تاریخ تکرار میشود؟
« تاریخ تکرار میشود؟ » عنوان سخن نخست روزنامه جهان صنعت به قلم نادر کریمیجونی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید: