به گزارش پایگاه خبری ربیع، براساس تخمین سازمان ملل متحد، در سال ۱۹۵۰ تقریبا ۲۰۰ میلیون سالمند در سرتاسر جهان وجود داشته، که در سال ۱۹۷۵ این رقم به ۳۵۰ میلیون نفر رسیده و تخمین زده میشود تا سال ۲۰۲۵ از مرز یک میلیارد و یکصد میلیون نفر تجاوز خواهد کرد.
این در حالی است که در همین فاصله زمانی، انتظار میرود که جمعیت کل جهان از ۱/۴ میلیارد نفر در سال ۱۹۷۵ به ۲/۸ میلیارد نفر در سال ۲۰۲۵ برسد، که افزایشی معادل دو برابر خواهد بود؛ بدین ترتیب میزان رشد جمعیت سالمندان به مراتب سریعتر از میزان رشد جمعیت جهان است و دو سوم این جمعیت نیز مربوط به کشورهای آسیایی و اقیانوسیه خواهد بود.
به گفته رئیس سازمان بهزیستی کشور در ۱۰ سال اخیر، رشد سالمندی ایران حدود ۳.۲ درصد بوده، در حالی که رشد جمعیت ۱.۲ درصد بوده است و این امر نشان میدهد با پدیده سالمندی مواجهایم.
سالمندی اتفاق عجیب و غیرقابل پیشبینیای نیست و روند طبیعی در طول حیات انسان است. از این جهات بر خلاف اتفاقات غیر قابل پیشبینی، مانند بلایای طبیعی یا شیوع بیماری و حتی رواج یک مد خاص، سالمندی پدیدهای قابل درک و قابل پیشبینی است.
بررسی نظرات جمعیتشناسان کشور نشان میدهد، افزایش وابستگی سالمندان و کاهش جمعیت در سن کار (افراد ۱۵ تا ۶۵ ساله) از جمله مهمترین چالشهای جمعیتی ناشی از سالمندی در سالهای آینده در ایران است. همچنین نظرسنجیها نشان میدهد که کشور با سالمند شدن جمعیت با چالشهای اجتماعی، مانند افزایش شکاف نسلی بین جوانان و سالمندان و جمع شدن چترهای حمایتی خانواده از سالمندان روبهرو خواهد بود.
مهمترین چالش اقتصادی کشور با افزایش سن جمعیت نیز افزایش فشار مالی در صندوقهای بازنشستگی و بیمه است و افزایش هزینههای درمان نیز تبدیل به مشکلی برای سیاستگذاران کشور و جمعیت سالمندان خواهد شد؛ زیرا هزینه درمان برای هر سالمند سه برابر هزینه درمان یک کودک است.
در نتیجه این تغییرات جمعیتی، طبعا تغییراتی در ساختار جامعه و نهادهای اجتماعی هم رخ میدهد که در ادامه، با نگاهی اجمالی به رابطه سالمندی جمعیت و برخی از این نهادها میپردازیم.
با توجه به همهگیر شدن پدیده سالمندی، امنیت اقتصادی و مالی سالمندان از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا با کاهش سن بازنشستگی در اکثر کشورها که برای کنترل بیکاری به کار برده میشود، تعداد مستمریبگیران غیر فعال رو به افزایش است.
کارگران سالمند اغلب کار خود را به خوبی بقیه انجام میدهند؛ اما تبعیض سنی موجود سبب میشود فرصتها را از دست بدهند،
ارتقای شغلی نمییابند و از آموزش ضمن خدمت محروم میشوند.
هر چند کارگران سالمند در مقایسه با جوانان، غیبت از کار کمتری دارند و زمان بیشتری را به کارشان اختصاص میدهند؛ اما واقعیت این است که معمولا جمعیت سالمند نمیتوانند خود را با سرعت تغییرات دنیای مدرن هماهنگ کنند.
در نظر بگیرید در سالهای اخیر تا چه حد خدمات به سمت دیجیتال شدن پیش رفته، در حالی که بسیاری از سالمندان کشور ما به جز استفاده محدود از گوشی همراه، در انجام کارهای دیگر ناتوانند و به خدمات جانبی احتیاج دارند.
همه اینها در حالی است که فعلا کشور ما کشوری جوان به حساب میآید و سالمندان در اقلیت هستند و نظام خانواده آن قدری پایدار هست که بسیاری از سالمندان از کمک خانواده برخوردار باشند؛ اما با برهم خوردن توازن جمعیت و غالب شدن جمعیت سالمند، قطعا اجرای چنین برنامههایی غیرممکن میشود و باید شاهد صفهای طولانی برای انجام امور عادی زندگی افراد باشیم.
جامعه سالمند با همه این توضیحات نیازمند امکانات بسیار بیشتری است و فراهم کردن این امکانات به هیچ وجه کار آسانی نیست و کشور ما در بهترین حالت، کمتر از ۳۰ سال برای اجرای تمام این زیرساختها فرصت دارد.
ایران در پیچوخم بحران سالمندی
براساس تخمین سازمان ملل متحد، در سال ۱۹۵۰ تقریبا ۲۰۰ میلیون سالمند در سرتاسر جهان وجود داشته، که در سال ۱۹۷۵ این رقم به ۳۵۰ میلیون نفر رسیده و تخمین زده میشود تا سال ۲۰۲۵ از مرز یک میلیارد و یکصد میلیون نفر تجاوز خواهد کرد.