به گزارش پایگاه خبری ربیع، امروز جبهه های جنگ و رویارویی ایران با دشمنان تغییر کرده است. دشمن مقر فرماندهی را به اتاق های فکر برده و خط مقدم میدان نبرد را در وزارت خزانه داری جاگذاری کرده است. این جنگ به مراتب سخت تر و پرهزینه تر از جنگ کلاسیک است و تلفات آن از جنس نارضایتی، نا امیدی و بی اعتمادی به نظام حاکم می باشد.

به همین سبب رهبرمعظم انقلاب ضرورت تشکیل “اتاق جنگ اقتصادی” را از اولویت های نظام دانستند و دستور بررسی وبرنامه ریزی های اقتصادی مناسب را به مسئولان سه قوه و دیگر نهادهای مرتبط دادند. سرمایه‌گذاری، تورم، اشتغال، بهبود شرایط نظام بانکی و موضوعات مربوط به تولید ملی، از سرفصل‌های مهم و اولویت های اصلی ستاد جنگ اقتصادی می باشد تا بتوان با تکیه برآن وضعیت اقتصادی کشور را در دوران بحران مدیریت و ساماندهی کرد.

برهمین اساس سران سه قوه و معاونین به همراه کمیسیون ها و نهادهای مختلف اقتصادی گردهم جمع می شوند و طرح ها و برنامه های مختلف مورد نیاز اقتصاد کشور را مورد بررسی و تصویب قرار می دهند. اما یک نکته بسیار مهم و حیاتی دراین بین مغفول مانده که بدون توجه به آن، حرکت دادن ماشین اقتصاد کشور غیرممکن است و همچون دست و پا زدن در باتلاق وضعیت ما را بحرانی تر خواهد کرد.

ما برای مقاومت و کسب دستاوردهای مناسب در جنگ اقتصادی، نیاز به سربازانی قوی و شجاع داریم. این سربازان اقتصادی، همان سرمایه گذاران و تولیدکنندگان و صنعت گران بخش خصوصی هستند. نقش سربازان در میدان نبرد اگر بیش از فرماندهان نباشد کمتر از آنها نیست و عملاً لازم و ملزوم یکدیگر هستند. میدان بی فرماندهی حاصلی جز هرج و مرج ندارد و فرمانده بی سربازهم نقشی در سرنوشت جنگ نخواهد داشت.

ما امروز سربازان خود(بخش خصوصی) را دچار بحران کرده ایم. بجای دادن فرصت عمل به آنها با انواع و اقسام قوانین دست و پا گیر محدودشان کرده ایم و قدرت عملشان را گرفته ایم. بستر اقتصاد کشور را بگونه ای پهن کرده ایم که سرمایه ها میل بیشتری به دلالی و رانت خواری پیدا کرده اند و کمتر انگیزه ای را برای سرمایه گذاری در عرصه تولید حفظ کرده ایم.

نبود شرایط عادلانه و برابر در دسترسی به تسهیلات و امکانات تولید، قوانین یکطرفه و مطالبه گرانه از تولیدکننده، سختگیری ها و بوروکراسی های بی مورد در ایجاد کسب و کار، عدم اعتماد به بخش خصوصی در عرصه های تصمیم گیری کلان، برخوردهای سلیقه ای و بعضاً امنیتی با فعالان اقتصادی، ناتوانی در حفظ سرمایه های اقتصادی و سرمایه گذاران حقیقی، وابستگی بیش از حد به درآمدهای نفتی و عدم تمایل و اعتماد بدنه حکومت برای واگذاری شریان های اصلی درآمد و اقتصاد کشور به بخش خصوصی، انحراف در تفسیر و اجرای قانون اصل ۴۴ با واگذاری امورات اقتصادی کشور به نهادها و شبه حکومتی ها و … تنها بخشی از چالش هایی است که امروز سربازان اقتصادی ما را تضعیف کرده است.مشکل ما اینجاست که گمان می کنیم باید تمام امور را به صورت رسمی و از مجاری حکومت انجام داد. اما ورود مردم به عرصه های مختلف اجرایی و به ویژه بخش خصوصی سرمایه گذار، توان و قدرت کشور را در مقابل فشار دشمنان مضاعف خواهد کرد.

نباید فراموش کنیم که در سال های نه چندان دور که کشور در جنگی همه جانبه حضور داشت و توانست در مقابل دنیا ایستادگی کند، صرفاً به خاطر حضور مستقیم مردم در تدارکات و پشتیبانی و خط مقدم جنگ بود. امروز نیز با اعتماد به مردم و بخش خصوصی می توان از پشتیبانی مناسبی در جنگ اقتصادی برخوردار بود و در خط مقدم جنگ نیز با اتکا به توان سربازان اقتصادی با قدرت بیشتری به مقاومت ومقابله بپردازیم.