مظفر حاجیان

به گزارش پایگاه خبری ربیع، در یک تقسیم بندی کلان، می‌توان نظام‌های سیاسی را به دو دسته نظام‌های سیاسی دینی و غیر دینی تفکیک کرد. نظام‌های سیاسی دینی که منشأ دینی دارند و حکومت، مدعی انتساب به دین، ترویج آن و اجرای شریعت است و نظام‌های سیاسی غیر دینی که هیچ گونه ارتباط و وابستگی به دین ندارند؛ دراین صورت ادیان آسمانی نیز نقشی در پیدایش نظام سیاسی نداشته و حاکمیت نیز در رفتار سیاسی خویش، التزامی به قوانین دینی ندارد. نظام‌های سیاسی که به هیچ شکلی خود را متعهد به پاسداری و ترویج دین نمی‌دانند و ریشهٔ دینی ندارند، شکل‌های متفاوتی دارند که در حقیقت می‌توان به تعداد این نوع جوامع سیاسی و حکومت‌ها، نظام سیاسی غیر دینی ذکر کرد؛ زیرا هرکدام دارای ویژگی‌هایی است که آن را از دیگر نظام­ها متمایز می‌سازد. نظام سیاسی با حاکمیت یک فرد (حکومت استبدادی و پادشاهی)، نظام سیاسی با حاکمیت گروهی (حکومت آریستوکراسی، الیگارشی و حکومت نخبگان) و نظام سیاسی با حاکمیت همگانی (حکومت بر مبنای دموکراسی) را می‌توان سه مدل حاکمیت غیردینی برشمرد.

رهبر انقلاب در بیانی، حکومت‌ها و نظام‌های سیاسی را در سه نوع تقسیم بندی می‌کنند. ایشان اولین مدل اداره حکومت را نظام‌های پلیسی می‌دانند که ماهیّت استبدادی و سلطنتی دارد. «نظام‌های دنیا سه گونه اداره می‌شوند: یا با زور، مثل نظام‌های پلیسی دنیا، که البته این اسمش اداره است؛ اداره نمی‌شوند، آخرش هم نمی‌مانند. این سیستم‌های استبدادی کمونیستی و سیستم‌های استبدادی سلطنتی و شبه‌سلطنتی را در دنیا ملاحظه می‌کنید. این که از ما برنمی‌آید و ما اینکاره نیستیم.» ۱۳۷۰/۰۵/۲۳

دومین مدل اداره حکومت از نگاه رهبری حکومت‌های دموکرات است که در ظاهر آزاد و مردم مدار بوده و در اصل همان سیاست‌های نظام استبدادی را به گونه‌ای دیگر اجرا می‌کنند ولی بواسطه تبلیغات سیاسی و رسانه‌ای سعی دارند، حقائق خویش را پنهان سازند. «… نوع دوم، آن سیستم‌هایی است که با تزویر و تبلیغات اداره می‌شوند؛ مثل این دمکراسیهای غربی. بله، فشار و شلاق و داغ و درفش مثل نظام‌های استبدادی نیست و مردم علی‌الظاهر آزادی دارند؛ امّا با تزویر اداره می‌شوند. این سیستم‌ها دستگاه‌های عظیم تبلیغاتی در اختیارشان است و تمام زندگی مردم را محاصره کرده‌اند. اصلاً کارگر و کارمند و کاسب وقت ندارد بیرون آن گنبد گردنده‌یی که این‌ها در وسطش گیر کرده‌اند، ببیند و دربارهٔ آن فکر کند؛ هرچه آن‌ها می‌گویند، همان را می‌فهمد.»(همان)

نوع سوم مدل‌های اداره جامعه در نگاه رهبر انقلاب، نظام‌های مردم‌سالار واقعی است که پشتوانه مردمی دارد و حاکمان و مردم رابطه ارباب و رعیت ندارند و نه با زور نظامی و نا با تزویر رسانه‌ای سعی در سلطه بر مردم را ندارند. معظم له، در ترسیم این مدل می‌فرمایند: «یک نوع نظام هم نظامی است که با محبت و عطوفت مردم اداره می‌شود. باید مردم را مورد محبت و احترام قرار داد و به آن‌ها اعتنا کرد، تا به دستگاه حاکمه وصل باشند و پشت سرش قرار گیرند. نظام ما تا حالا این‌گونه بوده است؛ بعد از این هم باید این‌طور باشد. بزرگ‌ترین بحران‌ها را هم همین عاطفه و محبت مردم از سر خواهد گذراند. یک‌وقت رئیس‌جمهور کشوری می‌خواست مشکلات سیاسی خودش را برای من تشریح کند. او می‌گفت که یکی از رؤسای جمهور گذشتهٔ ما شکر را یک قران گران کرد، علیه او کودتا شد و از بین رفت! من گفتم مشکل او این بوده که مردم را با خودش نداشته است.»(همان)

مدل حکومت ایران در زمان پهلوی، شاخص‌های نظام اول را داشت و رویکرد سلطنتی و استبدادی در آن نمایان بود و یک نظام حکومتی غربی که مردم خویش را بوسیله حربه‌های رسانه‌ای در قالب نظام دوم اداره می‌کرد؛ از نظام شاهانه ایران حمایت می‌کرد.

و به تعبیر رهبر انقلاب، مردم در مدل حکومت‌داری استبدادی پهلوی در حاشیه و انزوا بودند: «ملّت ما از مسائل سیاسی منزوی بود، روگردان بود، حوادث کشور را مورد توجه قرار نمی‌داد. انقلاب این حالت را از ملّت ما گرفت، ما را تبدیل کرد به یک ملّت آگاه و سیاسی. امروز نوجوان‌های ما هم در دورترین نقاط کشور تحلیل سیاسی می‌کنند، حوادث سیاسی را درک می‌کنند، روی هر مسئله‌ای تحلیل می‌گذارند. قبل از انقلاب اینجور نبود. سیاست‌گرائی و سیاست‌فهمی مخصوص یک عدهٔ انگشت‌شمار در این کشور بود. مردم عموماً دور از حوادث کشور بودند؛ دولت‌ها می‌آمدند و می­رفتند، قراردادهای بین‌المللی بسته می‌شد، کارهای بزرگ در دنیا انجام می‌گرفت، ملت خبر هم نمی‌شد …»(۱۳۹۰/۱۱/۱۴)

رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب، جزئیات این انزوای سیاسی و انحطاط تاریخی را اینگونه ترسیم می‌کنند: «انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردم‌سالاری تبدیل کرد و عنصر ارادهٔ ملّی را که جان‌مایهٔ پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آن‌گاه جوانان را میدان‌دار اصلی حوادث و وارد عرصهٔ مدیریّت کرد؛ روحیه و باور «ما می‌توانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان،‌ اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد. ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنه‌های داخلی، حضور در صحنه‌های ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمک‌رسانی‌ها و فعّالیّت‌های نیکوکاری که از پیش از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس از انقلاب، مردم در مسابقهٔ خدمت‌رسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت می‌کنند». (بیانیه گام دوم)

رهبر انقلاب در بیانی، ضمن اشاره به برگزاری متعدد و پرشور انتخابات در ایران به عنوان گزینش‌های مردمی، برگزاری انتخابات‌های ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، شورای شهر و روستا، مجلس خبرگان را به عنوان برکات انقلاب معرفی می‌کنند و تأکید دارند که: «نسل جدید ما فراموش نکند، ما دورهٔ قبل از انقلاب را با همهٔ وجودمان لمس کردیم؛ دیکتاتوری را، در حاشیه بودن مردم را، بی‌اعتنائی به مردم در امر حکومت را با همهٔ وجودمان دیده‌ایم؛ جوان‌های ما ندیده‌اند. مردم، قبل از پیروزی انقلاب هیچ نقشی در مدیریّت کشور و تعیین مدیران نداشته‌اند؛ رؤسا، سلاطین، پادشاهان و اطرافیانشان، می‌آمدند، می‌رفتند، [امّا] مردم فقط تماشاچی بودند؛ هیچ نقشی نداشتند. انقلاب اسلامی آمد و مردم را از حاشیه به متن آورد؛ مردم شدند صاحب اختیار». (۱۳۹۶/۰۵/۱۲)

مظفر حاجیان