به گزارش پایگاه خبری ربیع، از نوار غزه، در ساحل مدیترانه، ترانه ای به گوش نمی رسد اما جوشش خون شهدای غزه در سروده های شاعران ایران همچنان ادامه دارد تا در پویش «همه علیه نسل کشی در غزه» همراه باشند به همین منظور، گلچینی از این سروده ها را جمع آوری کردیم که در ادامه خواهید خواند:

بر شانه های زخمی تو ای خاک
این روزها همیشه شهیدی هست
هر گوشه ای که چشم بیندازیم
اخبار دردناک و جدیدی هست

تلخ است خنده های ترک خورده
روی لبان لیموی شیرینت
نارنجکی شده است پر از باروت
هر پرتقال خونی غمگینت

افتاده است آتش خمپاره
بر پیکر خمیده زیتون‌ها
چشمان غنچه های گلت غرق است
بین مدیترانه ای از خون ها

پیچیده جای زنگ کلاس، آژیر
در گوش کودکان دبستانت
حک کرده است مشق شهادت را
بر سنگفرش خاطره دستانت

دنیا سکوت کرد به ویرانیت
آوار شد صدای تو در حلقوم
ای سربلند در دل طوفان ها
نام تو چیست؟ مقتدر مظلوم!

سربرکش از بلندی جولان ها
این روزهای سخت نمی ماند
روزی مدیترانه سرودش را
همراه با نوار تو می خواند!

بهجت فروغی مقدم

دو لحظه قبل: امید شفای بیماری
دو لحظه بعد: نه بیمار و نه پرستاری

دو لحظه قبل: عروسی کنار دامادی
دو لحظه بعد: عزادارهای بسیاری

دو لحظه قبل: همه خانواده پهلوی هم
دو لحظه بعد: فقط قاب عکس و دیواری

دو لحظه قبل: کمی شیر خورد و خوابش برد
کنار مادر خود، کودک بی‌آزاری

دو لحظه قبل: دو سنجاقِ سر، دو تا دختر
دو لحظه بعد: دو گنجشک، زیر آواری

دو لحظه قبل: هزار آرزو، هزار امّید
دو لحظه بعد: نه تعدادی و نه آماری

دو لحظه قبل کسی گفت: صبح نزدیک است
دو لحظه بعد کسی گفت: می‌رسد… آری

مهدی جهاندار

چه با خودم می برم؟ داغ
چقدر داغ است بازار
رسیده جان بر لب ای زخم
تو بر دلم دست مگذار

بأیِّ ذَنبٍ… فروریخت؟
به ناگهان، قلب مادر
بأیِّ ذنبٍ… به خون خفت؟
عروسکی زیر آوار

ببین چه بازار گرمی‌ است
که نقد جان می‌فروشند
بهشت شد خون‌بهاتان
(فرشته‌ای می‌زند جار)

رسیده گویا در این داغ
زمانِ بی‌صبری صبر
چرا تسلا ندادند؟
به مادران عزادار

نپرس، از کودکان هیچ
که وای… خاموش… خاموش…
نپرس از کشتگان هیچ
که آه…بسیار بسیار…

بیا و تیغی برقصان
به گرمی انتقامی
که گریه غم را نشوید
اگرچه رگبار رگبار

میلاد عرفان پور

سلام بر دل پرخون مسجدالاقصی
به مسجدی که خداوند گفت بارکنا

سلام ما به تو و دست های بسته شده
سلام ما به تو ای حرمت شکسته شده

اگرچه شعله به پا کرده فتنه هر طرفی
اگرچه تفرقه در هر کنار بسته صفی

اگرچه گفت به نیرنگ و جنگ بسته کمر
اگرچه تکفیر از پشت می زند خنجر

دمی که تیغ قیام از نیام برخیزد
به عزم ما همه دیوارها فرو ریزد

زمان فتنه‌ی شام است و ما سحرزادیم
زمین اگر همه خاموش مانده، فریادیم

به رغم توطئه‌ی نابرادران هستیم
و در کنار تو ای قدس، همچنان هستیم

مباد آن که رفیقان نیمه راه شویم
شب است و فتنه مبادا که روسیاه شویم

نبرده ایم ز خاطر دمی تو را ای قدس
تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس

ببین که در غم تو لحظه ای نیاسودیم
همیشه چشم به راهان صبح موعودیم

بگو به دشمن‌مان انتقام سنگین است
و فتح آخر ما قبله‌ی نخستین است

بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است
بگو که دوره‌ی کودک کشی سرآمده است

قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست
که نیست حاصل صهیونیان به غیر شکست

دگر به محکمه‌های جهان امیدی نیست
بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقیست

محمّدمهدی سیار

خبرنگار:محمد امین فردوسی