به گزارش پایگاه خبری ربیع، انسان برای ادامه حیات و زندگی روزمره احتیاجات مادی زیادی دارد که تأمین این نیازهای مادی بشر در گرو توجه به مساله اقتصاد است لذا اقتصاد را باید یکی از مسائل مهم در زندگی انسانها دانست و مورد توجه قرار داد و برای آن برنامه داشت. هر انسانی برای آسایش و آرامش یکی از دغدغههایش اقتصاد و درآمد است، مسائل اقتصادی برای جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا قوام و سرپایی یک جامعه به اقتصاد است. اقتصاد همانند ستون اصلی خیمه است که آن را استوار کرده و شکل مطلوبی به آن میدهد که قابل استفاده و بهره برداری باشد؛ از این روست که در اسلام توجه خاص و ویژهای به مسائل اقتصادی شده و به همین سبب در کنار مسائل عبادی همواره مورد تاکید قرار گرفته است. از آن جایی که آموزههای وحیانی اسلام به همه ابعاد زندگی بشر توجه داشته و پاسخ گوی نیازهای فطری و غریزی بشر است تا مسیر روشنی را برای فلسفه زندگی و هدف آفرینش در پیش روی بشر قرار دهد، به مساله اقتصاد نیز توجه ویژه داشته است. با نگاهی به آموزههای وحیانی اسلام و آیات قرآنی به سادگی این معنا به دست میآید که اقتصاد در کنار عبادت همواره مورد توجه است و هر گاه از نماز سخنی به میان آمده در کنار آن از زکات و انفاق مالی و مانند آن نیز سخنی بیان شده است. (یقیمون الصلاه و یوتون الزکوه) در تحلیل اسلام از اقتصاد به این نکته جالب توجه داده شده که اقتصاد قوام و مایه ایستادگی جامعه است. اگر امور اقتصادی و معیشتی مردم، همردیف و همراه عبادات و اعتقادات است و جایگاهی مهمّ در حدّ مسائل اعتقادی و عبادی از نظر اسلام دارد، تنها در راستای آن هدف والای الهی و حکمت آفرینش است. (ماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون) از نظر اسلام، تأمین سعادت واقعی بشر در گرو اصلاح و تصحیح امور اعتقادی و عبادی و اقتصادی و مانند آن است. اگر انسان اعتقادات درستی چون یکتاپرستی نداشته باشد یا عبادت او برای خدا خالص نباشد و کارهای خود را در این راستا تعریف نکند، از حقیقت سعادت و حکمت آفرینش و هدف آن دور افتاده است. از این روست که آموزههای وحیانی از سوی خداوند فروفرستاده شده تا پیامبران به عنوان پیشوایان، راهنمایی بشر به دست گیرند و مردم را به سوی سعادت واقعی رهنمون شوند. اقتصاد از نظر اسلام مایه قوام جامعه است، چنان که سعادت بشر در گرو ساماندهی و اصلاح وتصحیح آن در چارچوب اهداف آفرینش است. دراین صورت است که اقتصاد به عنوان خیر و نعمت بزرگ الهی شناسایی و معرفی میشود و ارزش و اهمیت مییابد. اقتصاد اسلامی همانند دیگر حوزههای اسلام باید همواره در چارچوب توحید، عبادت و تزکیه و خدایی شدن ساماندهی شود و جامعه و منابع مادی و انسانی در این راستا به بهترین شکل به کار گرفته شود. هر کسی نیز در این چارچوب میبایست نیت خود را خالص گرداند و به عنوان یک تکلیف به هر موضوعی بنگرد و انجام دهد تا آن چه را که هدف آفرینش است تحقق یابد. (ماخلقت الجن والانس الا لیعبدون) با این دیدگاه تلاش انسان در حوزه اقتصاد از ارزش خاصی برخوردار میگردد که اجازه نمیدهد حقوق دیگر انسانها را برای به دست آوردن ثروت پایمال کند و این قداست و دقت در اقصاد جامعه را به سوی فلاح رهنمون میسازد. اسلام برای تحقق اهداف هر نوع روشی را نمیپسندد؛ از این روست که در یک چارچوب مشخصی رویههای اقتصادی و غیر اقتصادی را سامان میدهد و اجازه تخطی به آن نمیدهد. به این معنا که از نظر اسلام هدف وسیله را توجیه نمیکند؛ پس حتی اگر هدف بسیار مقدس مانند عدالت در مدیریت مورد توجه قرار میگیرد، ولی هرگز تحقق آن را از هر راه مجاز نمیشمارد. این گونه است که روشهای رسیدن به هدف عالی را نیز مبتنی بر ارزشهای خاص مورد تأیید یا تکذیب و تخطئه قرار میدهد.
در جامعهای که اقتصاد بر مدار اسلام حرکت میکند روابط اقتصادی سالم خواهد بود توجه کنیم به قرآن که رفتارهای اقتصادی درست و صحیح را تأیید و غیر درست را حرام و نهی فرموده است خداوند با تحلیل دو نوع رفتار اقتصادی چون بیع و ربا یکی را امری عقلایی و عقلانی دانسته و تأیید و امضا میکند ولی آن دیگری را امری غیر عقلایی و عقلانی دانسته و تخطئه میکند. خداوند میفرماید: الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءهُ مَوْعِظَهٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَی فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَی اللّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛ آن کسانی که در دنیا ربا خورند بر نمیخیزند در آخرت مگر مثل برخاستن آن کسی که مصروع و بی عقل کرده است او را شیطان به تماس گرفتن با او این حالت برای این است که گفتند رباخواران: بیع مثل رباست و هر دو سوداگری و داد و ستد است! و حال آنکه نیست چنین بلکه خدا بیع را حلال کرده و ربا را حرام نموده پس به هرکه برسد پند پروردگارش و باز ایستد از این کار از برای او خواهد بود آنچه گذشته است از ربا خواری او پیش از نهی از ربا و نازل شدن این آیه و آمدن حکم حرمت آن و کار او با خداست که به رحمت خود گذشته را ببخشد و هرکه تجاوز کند و بعد از شنیدن نهی خدا از ربا باز مرتکب ربا شود پس آنها یاران آتشند که در آن همیشه خواهند بود. (بقره، آیه ۲۷۵)
امروز یکی از گرفتاریهای جامعه ما ابتلا به رباست که اسلام و قرآن آنرا حرام دانسته و همان مایه زدودن برکت است لیکن به شدت به آن بی توجهی میشود و این روزنه گزش اقتصاد بر مبنای اسلام است و تأثیر منفیاش را بخوبی داریم میبینیم. واقعیت این است که هدف از معاملات تأمین نیازهای مادی است و هر کسی میکوشد تا با افزایش سود بهرهای بیشتر به دست آورد. از آن جایی که برخی از مردم در اندیشه افزایش سود و بهره هستند، روشهای گوناگونی را میآزمایند تا سود بهتر و یا بیشتری ببرند. خداوند ضمن تأیید برخی از روشهای بهره وری، برخی دیگر را تکذیب کرده یا تخطئه میکند و یا اصلاح و تصحیح میکند. از جمله در این آیه شیوه ربوی را برای افزایش سود و بهره نادرست دانسته و آن را همانند بیع و معاملات درست نمیشمارد. در برابر به مردم راههای دیگری را نشان میدهد که موجب افزایش بهره وری و سود است. در حالی که از نظر مردم و در ظاهر حال، آن روشها نه تنها سود آور نیست بلکه زیان بار بوده و شخص سرمایه اقتصادی خود را از دست میدهد. به نظر مردم افزایش سرمایه از طریق ربا و دادن پول با نزول راهی آسان است و شخص به ثروت بیشتری از این طریق میرسد، در حالی که خداوند بر این نکته تاکید میکند که بر خلاف ظاهر سودمند و سودآور این روش، سودی نصیب نزولخوار و رباخوار نخواهد شد.
مظفر حاجیان