به گزارش پایگاه خبری ربیع، «قصر شیرین» آخرین ساخته رضا میرکریمی بعد از موفقیت در جشنواره فیلم فجر و جشنواره فیلم شانگهای به تازگی اکران عمومی خود را آغاز کرده است.

«قصر شیرین» فیلمی است جاده‌ای درباره اهمیت خانواده. البته میرکریمی با ساخت اینگونه فیلم‌ها بیگانه نیست و در کارنامه حرفه‌ای‌اش همواره می‌توان رد خانواده را دید. جلال مرادی ۴۲ ساله در طی تصادفی خانواده‌ای را به قتل می‌رساند، اما تصادف در دادگاه غیرعمد شناخته می‌شود. او پس از گذراندن دوران زندان، همسر و فرزندانش را ترک کرده و به شهری دیگر می‌رود، پس از دو سال به شهرش باز می‌گردد زیرا که زنش دچار مرگ مغزی شده و او بازگشته تا ماشین همسرش را بفروشد. اما جلال در موقعیتی قرار می‌گیرد که همواره از آن فرا کرده است. قصر شیرین» فیلمی به شدت دیالوگ‌محور است و اطلاعات ضروری از همین طریق به مخاطب داده می‌شود. تماشاگر در این اثر با پدری روبه‌رو است در آستانه فروپاشی، پدری که دست فرزندانش او را از ورطه سقوط نجات می‌دهد. چالشی که جلال با آن در «قصر شیرین» مواجه می‌شود، جدایی و دل‌کندن است. کندنی که زخم‌های کاری به جای گذاشته، زخم‌هایی که در حال روایی فیلم سر بازکرده‌اند.

فیلم از فیلمبرداری مناسبی برخوردار است و کارگردان سعی کرده با تکیه بر نماهای کلوزآپ بیننده را به کارکترها بیش از هر زمانی نزدیک کند. یازی های فیلم به خصوص دو کودک داستان بسیار روان و شیرین است. حامد بهداد یکی از بازی‌های کنترل شده خود را ارائه داده و تا حد امکان سعی کرده از اغراق پرهیز کند.

اما به رغم این نکات مثبت اما، فیلم در نهایت آن چیزی نیست که بیننده انتظارش را دارد. نیمه اول فیلم تعلیق مناسبی دارد و درام به درستی شکل می‌گیرد اما در نیمه دوم فیلم شاهد افول فیلم و کارکترها هستیم.

فرزند پسر قصه بیش از حد معمول باهوش و عاقل است و به نظر می‌رسد بیشتر از کنش یک کودک ۸-۷ ساله شاهد حقه‌های فیلمنامه‌نویس برای غافلگیر کردن مخاطب و پیش بردن خرده‌پیرنگ‌های قصه است. از سوی دیگر قصر شیرین شدیداً مینی‌مال طرح شده است؛ ما از کاراکترها اطلاعاتی محدود داریم که اگرچه قصه با آنها پیش می‌رود اما کنجکاوی مخاطب برای شناختن کاراکترها و شاید همزادپنداری با آنها باعث می‌شود مخاطب ارضا نشود. از همین جهت است که به راحتی می‌توان گفت قصر شیرین بیشتر از اینکه بخواهد مخاطب را با خود همراه سازد و روی او تاثیرگذار باشد، به اندازه یک بیلبورد یکطرفه کاربرد دارد.

فیلمنامه فیلم به وضوح بیش از ۴۵ دقیقه کشش ندارد و به همین دلی هم فیلم از میانه دیگر ریتم خود را ازدست می‌دهد و کارگردان سعی کرده با ترفندهایی بیننده را با خود همراه کند، ترفندهایی که البته چندان هم کارساز نیست.

البته فیلم میرکریمی نه یک فیلم خوب مطلق است و نه یک فیلم بد مطلق. چه در زمان اکران فیلم در جشنواره و چه در زمان اکران عمومی تقریباً تماشاگران را می‌شد به دو دسته تقسیم کرد انهایی که خیلی فیلم را دوست داشته‌اند و آنهایی که فیلم را معمولی قلمداد می‌کردند و البته چندان هم از دیدن فیلم پشیمان نبودند. در واقع فیلم میرکریمی در فضای فعلی سینما فیلم خوبی به شمار می‌رود اما در مقایسه با ساخته‌های درخشان خود میرکریمی فیلم قدمی رو به جلو نیست و در مقایسه با فیلم‌های دیگر در حال اکران مانند سرخپوست و متری شیش و نیم فیلم ضعیف‌تری است اما از دیگر فیلم‌های عموماً کمدی در حال اکران که تعدادشان هم کم نیست فیلم بهتری است.

قضاوت درباره فیلم «قصر شیرین» تک بعدی نیست و شاید شما فیلم را خیلی بپسندید و یا اینکه چندان هم خوشتان نیاید اما این فیلم حداقل ارزش یک بار دیدن به خصوص در روزهایی که بلیت سینما نیم بهاست را دارد.