با جدی شدن سیاستهای ارزی رییس کل جدید بانک مرکزی، الان چند هفته است که تلاطمهای سونامیوار بازار ارز تا حدود زیادی فرونشسته و نرخ دلار که تا اواخر تابستان امسال به مرز ۲۰ هزار تومان رسیده بود، روند نزولی به خود گرفته به طوری که تا همین چند روز پیش نرخ دلار در صرافیهای مجاز در کانال ۱۰ هزار تومان معامله میشد هرچند در زمانی که این یادداشت رقم زده میشود، بنا به دلایلی نامعلوم همچون گذشته نرخ دلار به کانال ۱۲ هزار تومان نزدیک شده است. در همین حال دلار در سامانه نیمای بانک مرکزی در محدوده هشت هزار تومان میان صادرکنندگان و واردکنندگان معامله میشود و از سوی دیگر دولت مدعی است که ارز کافی با نرخ ۴۲۰۰ تومان برای هر دلار به واردات کالاهای اساسی اختصاص داده است. گرچه خرید دلار به نرخی که صرافیها روی شیشه مغازه خود اعلام میکنند به آسانی امکانپذیر نیست و متقاضیان اسکناس دلار باید آن را از بازارهای دیگری غیر از بازارهای مورد تایید بانک مرکزی با نرخی بالاتر از صرافیها خریداری کنند ولی برخلاف هفتههای گذشته نوعی ثبات و آرامش در بازار ارز به چشم میخورد. بر همه اینها باید سخنان آقای رییس جمهور را که بعد از تقدیم لایحه بودجه سال ۹۸ به مجلس گفته است ذخایر ارزی ایران برخلاف اوایل سال ۹۷ به بالاترین حد خود رسیده است، اضافه کرد که همه این دادهها در مجموع تصویر مثبت و امیدبخشی را از چشمانداز بازار ارز در کشور ترسیم میکند اما با وجود همه این اتفاقات و اظهارات امیدبخش در بازار ارز، مرم میپرسند که چرا بعد از خیزش ۳۰۰، ۴۰۰ درصدی نرخ ارز در نیمه اول سال ۹۷ حالا که نرخ ارز در صرافیها حدود ۵۰ درصد کاهش پیدا کرده، دلار ۴۲۰۰ تومانی هم به وفور در اختیار واردکنندگان کالاهای اساسی قرار میگیرد، در سامانه نیما هم دلار به نرخ هشت هزار تومان معامله میشود و ذخایر ارزی هم به بالاترین میزان خود رسیده، نه تنها قیمت کالاهای اساسی، موادخوراکی، شیر و لبنیات، میوه، لوازم برقی خانگی و دیگر اقلام ضروری مورد نیاز مردم در این مدت متناسب با کاهش نرخ دلار کاهشی پیدا نکرده بلکه به طور جسته گریخته همچنان شاهد افزایش قیمت برخی مواد خوراکی از جمله گوشت قرمز، مرغ و تخممرغ و پارهای اجناس سوپری هستیم تا جایی که از ستاد تنظیم بازار هم در ارتباط با گرانی و افزایش قیمتها کاری ساخته نیست و به قول معروف دولت نمیتواند شتر قیمتی را که با سیاستهای نادرست ارزی بالا برده است، حالا پایین بیاورد و مردم همچنان دارند با درآمدهای اندک خود تاوان آن سیاستها را پس میدهند. درباره کاهش شدید قدرت خرید آن اکثریت ۸۰ درصدی جمعیت کشور، بالارفتن بیحد و اندازه خط فقر و خالی شدن سفرههای مردم از مواد خوراکی ضروری هم آنقدر گفته و نوشته شده که برای مسوولان دولت تازگی خود را از دست داده و آنها همچنان بر مدار قول وعده دادن و عمل نکردن حرکت میکنند.
اما آنچه در فراسوی موضوع کاهش ظاهری نرخ دلار و پایین نیامدن قیمت اجناس مورد نیاز مردم جای درنگ و اندیشیدن دارد و بیتوجهی به آن میتواند پیامدهای اجتماعی خطرناکی در این برهه حساس تاریخ برای جامعه و کشور داشته باشد، وجود این همه تضاد میان دو سوی این معادله است. بسیاری از تحلیلگران اجتماعی یکی از مهمترین دلایل بروز وضعیت کنونی را سست شدن پایههای باور عمومی نسبت به تصمیمگیریهای اقتصادی دولت و بیاعتمادی اهالی کسبوکار اعم از تولیدکنندگان، واردکنندگان، عمدهفروشان و خردهفروشان مواد غذایی و کالاهای اساسی مورد نیاز عمومی نسبت به جدی و پایدار بودن سیاستهای ارزی کنونی دولت و بانک مرکزی در جهت کاهش نرخ ارز است، چه آنها با خاطره تلخی که خصوصا طی دوسال گذشته به دفعات از عدم پایبندی دولت به قول و وعدههایش در خصوص حفظ ثبات بازار ارز و جلوگیری از افزایش نرخ دلار دارند، از این نگرانند که اگر امروز اجناس تولیدی یا وارداتی خود را متناسب با نرخ کنونی ارز کاهش داده و به بازار عرضه کنند، ای بسا فردا در نتیجه بروز یک تکانه شدید در سیاستهای ارزی دولت و جهش دوباره نرخ دلار قادر به تامین ارز مورد نیاز برای ادامه تولید محصول یا واردات کالا نباشند که در نهایت باز این مصرفکننده است که باید شاهد خالیتر شدن سفره خود و تحمل بیشتر فشارهای معیشتی باشد؛ فشارهایی که دارد تحت تاثیر میوه تلخ بیاعتمادی نسبت به بیثباتی سیاستهای ارزی دولت، هر روز به نقطه جوش خود نزدیکتر میشود و اگر دولت و حاکمیت دست به چارهجویی فوری و اساسی برای ترمیم و بازسازی رشتههای اعتماد از دست رفته میان خود و جامعه که فعالان اقتصادی و اهالی کسبوکار جزء مهمی از آن را تشکیل میدهند، نزند، در شرایطی که تحریمهای اقتصادی آمریکا هر روز دارد به ما و اقتصاد ما بیشتر و بیشتر چنگ و دندان نشان میدهد، سرنوشت چندان مناسبی در انتظار جامعه و کشور ما نخواهد بود. برای ترمیم و بازگرداندن باور و اعتماد عمومی به قول وعدهها و تصمیمات دولت هنوز همه فرصتها از دست نرفته و دولت میتواند همین امروز با هزینه کمتری در این باره اقدام کند که فردا خیلی دیر است. به قول شیخ اجل سعدی:
سرچشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گرفتن به پیل
سرمقاله جهان صنعت/
میوه تلخ ناباوری و بیاعتمادی
« میوه تلخ ناباوری و بیاعتمادی » عنوان نگاه نخست روزنامه جهان صنعت به قلم غلامرضا کیامهر است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید: