به گزارش پایگاه خبری ربیع، دعوتی از عموم دانشگاهیان برای کمک به کاربردی شدن علم در ایران

همه آنهایی که به‌نوعی در مساله دانشگاه‌پژوهی مطالعه دارند، به فک‌شدگی دانشگاه از جامعه اذعان دارند و در نگاهی نسبتا بدبینانه دانشگاهیان را به برج عاج‌نشین‌هایی تعبیر می‌کنند که نسبت به وقایع پیرامونی خود بی‌تفاوت هستند. در تعبیری دیگر اینکه دانشگاه‌ها به‌رغم برخورداری از بودجه‌های سرشار و در عین حال عدم پاسخگویی و شفافیت لازم در قبال این بهره‌مندی، ‌لزوم پاسخگویی دانشگاه به نهاد جامعه را مطرح می‌کنند. برخی منتقدان این وضع دانشگاه، ریشه مشکلات را در موضوعات سیاسی جست‌وجو و تحلیل می‌کنند اما این تحلیل هنگامی که در ابعاد جهانی بازتعریف شود، ‌رنگ می‌بازد. چندی‌پیش با یکی از منتقدان این جریان گفت‌وگویی داشتم؛‌ او به‌درستی این نکته را مطرح ‌کرد که دانشگاه‌ها نه‌تنها در ایران بلکه در همه دنیا (که قاعدتا مبتلا به موضوعات سیاسی مشابه در ایران نظیر آنچه عدم استقلال آکادمیک مطرح می‌شود، ‌نیستند) به‌عنوان نهادی که قرار بوده مسائل جامعه را حل و نتوانسته در این زمینه ایفای نقش کند و حیات پژوهشکده‌های گوناگونی چون رویان در ایران و ناسا در آمریکا، حتی پژوهشکده‌های علوم اجتماعی دال بر این موضوع است که دانشگاه دچار وضعیت فک‌شدگی از جامعه است. او برای قوام استدلال خود این‌گونه می‌گفت که اختراعات مهم بشر از دانشگاه بیرون نیامده است!

این عدم پاسخگویی دانشگاه به جامعه در شئون مختلفی پدیدار شده است ازجمله اینکه خروجی ملموس دانشگاه (اعم از مقالات علمی، پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها) با واقعیت‌های جامعه فاصله بسیار دارد؛ یا اینکه ارتباط واقعی میان دانشگاه و صنعت وجود ندارد و در عین حال هر نهاد، آن دیگری را مقصر عدم این ارتباط معرفی می‌کند یا اینکه کیفیت آموزشی دانشگاه‌ها که بدیهی و ابتدایی‌ترین وظیفه ذاتی آنان است نیز افت کرده است به‌طوری که داشته‌های آکادمیک فارغ‌التحصیلان در محیط کاری به کارشان نمی‌آید؛ یا اینکه دانشگاه‌ها تبدیل به کارخانه‌های تولید یا فروش مدرک تبدیل شده‌اند که مثلا نقطه رهایی دانشجویان پسر از عزیمت به سربازی یا پلکانی برای ارتقای شغلی شده است و جدیدا اینکه دولت‌ها به‌دلیل افزایش سرسام‌آور هزینه‌های دانشگاهی و آنچه عدم بهره‌وری دانشگاه‌ها می‌دانند، رفته‌رفته از تعهدات اقتصادی خود در قبال دانشگاه‌ها عقب‌نشینی می‌کنند و چندین مشکل دیگر که می‌توان برای این پاسخگو نبودن دانشگاه‌ها برشمرد.

در سال ۱۳۶۲ بیش از ۶ هزار پایان‌نامه خروجی دانشگاه‌ها بوده و تا سال ۱۳۸۴ با شیب ثابتی بر تعداد پایان‌نامه‌ها افزوده شده است. در سال ۱۳۸۴ این رقم به بیش از هشت‌هزار پایان‌نامه صعود می‌کند. مجموع پایان‌نامه‌های دانشجویی از سال ۶۲ تا ۸۴ به رقمی بیش از ۵۴ هزار می‌رسد. شیب تولید پایان‌نامه از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ چنان صعودی است که میزان پایان‌نامه‌ها در سال ۹۰ بیش از ۵.۶ برابر آن در سال ۸۴ است. مجموع پایان‌نامه‌های نگارش‌شده طی این پنج‌سال به بیش از ۱۲۸ هزار می‌رسد. هرچند این روند فزاینده تا سال ۱۳۹۶ با شیب ملایم‌تری صعود می‌کند، اما همچنان میزان پایان‌نامه‌ها در سال ۹۵ بیش از ۱.۵ برابر میزان خود در سال ۹۰ است. با این حال مجموع پایان‌نامه‌های نگارش‌شده طی سال‌های ۹۰ تا ۹۶ به بیش از ۳۵۰ هزار عنوان می‌رسد.

در یک نمای کلی نیز تعداد پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد حدود ۵۳۵ هزار عنوان (حدود ۸۲ درصد کل)، تعداد پایان‌نامه‌های دکتری حرفه‌ای (عمومی) حدود هشت‌هزار عنوان، پایان‌نامه دکتری حدود ۴۰ هزار عنوان و تعداد دکتری تخصصی (Ph.D) بیش از ۴۸ هزار عنوان است و درمجموع به رقمی بیش از ۶۰۰ هزار می‌رسیم.

بد نیست بدانید برای هر پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد در سال جاری حدود ۳۴ میلیون ریال و برای هر پایان‌نامه دکتری حدود ۱۷۰ میلیون ریال هزینه شامل هزینه‌های سرانه حق‌التحقیق، راهنمایی، مشاوره و داوری و همچنین مواد مصرفی آموزشی صرف می‌شود. اگر بخواهیم با یک حساب سرانگشتی هزینه‌هایی را که سیستم آموزش عالی کشور برای حدود ۵۳۵ هزار پایان‌نامه ‌ارشد و ۹۶ هزار پایان‌نامه دکتری متحمل شده است، محاسبه کنیم به رقم بزرگ ۳۴۰۰ میلیارد تومانی خواهیم رسید! و این هزینه صرفا صرف تولید پایان‌نامه شده است؛‌ حال آنکه تربیت یک دانشجو از ابتدای حضور در دانشگاه تا فارغ‌التحصیلی در مقاطع مختلف، خود داستان مفصل دیگری دارد. گزارش‌های خوشبینانه نهادهای محاسباتی حاکی از آن است که برآورد قیمت تمام‌شده تربیت دانشجو در شرایط مطلوب (یعنی در شرایطی که با تلاطم‌ها و نوسانات ارزی و تحریمی و ترامپی!‌ مواجهه‌ای نداشته باشیم) در دوره یک‌ساله کارشناسی در رشته‌های علوم پایه، فنی و مهندسی، علوم انسانی و هنر به ترتیب ۱۸۴، ۲۰۶، ۱۶۹ و ۲۵۴ میلیون ریال است؛‌ این هزینه در دوره کارشناسی‌ارشد

۱.۵ برابر و در دوره دکتری ۵.۲ برابر افزایش می‌یابد. اگر بخواهیم هزینه تربیت دانشجو تا دکتری در فعالیت‌های آموزشی (پرسنلی)، پشتیبانی عمومی، دانشجویی، فرهنگی و پژوهشی، مشخص و هزینه متناظر آنها را برآورد کنیم به رقمی حدود دومیلیارد تومان خواهیم رسید. در این مدل، منابع اصلی هزینه تربیت دانشجو به چهار گروه عمده، هزینه‌های سرانه‌ مستقیم پرسنلی، هزینه‌های سرانه‌ غیرمستقیم پشتیبانی عمومی، هزینه‌های سرانه‌ مستقیم خدمات دانشجویی و فرهنگی، هزینه‌های سرانه‌ مستقیم فعالیت‌های پژوهشی و فناوری تقسیم می‌شود. جالب اینکه سهم‌بری هزینه سرانه پژوهشی و فناوری بیش از ۵۱ درصد کل هزینه سرانه تربیت دانشجو در مقطع دکتری است و ۳۰ درصد هزینه‌ها صرف هزینه سرانه آموزشی و ۲۰ درصد صرف مجموع هزینه‌های خدمات فرهنگی و دانشجویی و پشتیبانی عمومی می‌شود.

تمام مقدمه فوق در حالی است که به گفته مسئولان آموزش عالی، سالانه حدود ۲۰ هزار دانشجوی دکتری فارغ‌التحصیل می‌شوند و در حال حاضر دانشگاه‌ها با حدود ۱۰۰ هزار دانشجوی دکتری در کشور مواجه هستند. هرچند افزایش دانشجویان تحصیلات تکمیلی خود در ارتقای قدرت علمی یک کشور نقش بسزایی دارد اما آیا به‌راستی خروجی تربیت سالانه ۲۰ هزار دانشجوی دکتری با تخمین هزینه‌بری بیش از ۵۷۰۰ میلیارد تومانی آن بهره‌وری لازم را دارد؟! گزارشی که چند روز پیش توسط همکارانم در گروه دانشگاه تهیه و منتشر شد، نشان داد در بهترین حالت بیش از ۷۰ درصد پایان‌نامه‌های نگارش‌شده ارتباطی با نیازهای اصلی کشور ندارند و این تازه یک نگاه خوشبیانه است. به‌عنوان مثال تنها حدود هفت درصد پایان‌نامه‌های موجود در حوزه ریزگردها به عدم مدیریت کاربردی جهت کنترل ریزگرد‌ها اشاره دارند و از سوی دیگر مجموع پایان‌نامه‌های موجود در حوزه ریزگردها ۰.۱ از کل پایان‌نامه‌های موجود است و حال آنکه سالانه استان‌های مرزی و مرکزی کشور درگیر موضوع ریزگردها هستند یا موضوع تصادفات درون‌شهری موضوعی است که دانشگاه می‌تواند به کمک حل این معضل بیاید، اما جالب است بدانید کلا حدود ۱۱۰۰ پایان‌نامه پیرامون موضوع تصادفات وجود دارد یعنی تنها حدود ۰.۱۸ درصد کل پایان‌نامه‌ها و حال آنکه سالانه ۱۶ تا ۱۷ هزار مرگ‌ومیر ناشی از تصادفات را داریم. یا درخصوص مساله حمل‌ونقل ریلی، ۲۳۱ پایان‌نامه نگارش شده و از این تعداد پایان‌نامه، ۳۲ مورد آن درخصوص توسعه حمل‌ونقل ریلی است؛‌ یعنی حدود ۰.۰۰۵ درصد!

این وضعیت نه‌چندان سفید و بلکه بغرنج حالا با نسخه‌پیچی‌های متعددی روبه‌رو است. دانشگاه آزاد اسلامی به‌عنوان یکی از دستگاه‌های متولی آموزش عالی مدعی است با یکی از طرح‌های تحولی خود می‌تواند این کلاف سردرگم را سامان دهد. طرحی که اخیرا در قالب طرح پایش رونمایی شده به‌دنبال آن است با بازتعریف نظام موضوعات، خروجی دانشگاه‌ها را به مسیر اصلی خود بازگرداند. این طرح بر این عقیده است که چالش‌ها و مسائل اصلی کشور را یافته و راهکارهای حل آن را نیز ارائه داده است و در اتمام پروژه می‌تواند بهره‌وری دانشگاه‌ها را لااقل در مقطع تحصیلات تکمیلی حداکثری کند. بسیاری از دانشجویانی که پروسه نگارش پایان‌نامه را طی کرده‌اند، می‌دانند که انتخاب موضوع یکی از چالش‌های اصلی است و طرح پایش بر این باور است که در این مرحله به کمک دانشجویان می‌آید تا آن حس ناخوشایندی که این روزها هنگام دیدن تصاویر پایان‌نامه‌ها در زباله‌دان‌های دانشگاه ایجاد می‌شود، ‌رخت بربندد.

طرح پایش آزاد (پژوهش اثرگذار یکپارچه شبکه‌ای) دانشگاه آزاد اسلامی سامانه یکپارچه‌ای است که تمامی پروپوزال‌های دانشگاه آزاد اسلامی در آن ارائه شده و موضوعات پژوهشی که اولویت‌های کشور است، به اساتید و دانشجویان معرفی می‌شود. این طرح ۵۰ چالش کشور را دربر می‌گیرد و ۹۴۴ برنامه پژوهشی و هشت برنامه علمی برای آن در نظر گرفته شده است. طرح با هشت برنامه علمی کار خود را آغاز کرده و قرار است این تعداد به ۴۰ برنامه ملی علمی برسد. هرچند پایش آزاد مدت کوتاهی به‌صورت آزمایشی به اجرا درآمده است با این حال ۱۱۲ استاد، ۱۵۵ دانشجو و ۱۷۴ پژوهشگر از طریق این سامانه موضوعات مورد پژوهش خود را انتخاب کرده‌اند. مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی درباره طرح تاکید دارند که با آن، پشتوانه نرم‌افزاری برای اتصال همه اساتید و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، صنعتگران و پژوهشگران سراسر کشور ایجاد شده است.

روزنامه «فرهیختگان» اما تصمیم گرفته است در این اقدام بزرگ دانشگاه آزاد اسلامی به‌عنوان تنها روزنامه دانشگاهی کشور همیار رسانه‌ای طرح پایش باشد، از این جهت «فرهیختگان» از عموم دانشگاهیان و همه آنهایی که دغدغه کاربردی‌سازی، پاسخگویی و نزدیک‌شدن دانشگاه به موضوعات اصلی کشور را دارند، دعوت به عمل می‌آورد تریبون خود را در این موضوع «فرهیختگان» بدانند.