به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از مرآت، «حمیدرضا دانشجو» یک هفته پس از عزل، با واسطه‌گری احمد همتی نماینده سمنان نزد وزیر آموزش و پرورش، به ریاست یکی از پردیس های دانشگاه فرهنگیان منصوب شده است!

چند سال قبل و پس از تشکیل مدیریت استانی دانشگاه فرهنگیان، «حمیدرضا دانشجو» به عنوان سرپرست پردیس‌های استانی این دانشگاه، منصوب شد؛ این در حالی بود که «دانشجو» عملا فاقد سابقه اجرایی مطلوب حتی در سطح کارشناسی و نیز فاقد سابقه مدیریتی مطلوب بود و در سال انتصاب، حدود ۳۳ سال از خدمتش می‌گذشت.

بدین‌ترتیب وی به طور همزمان دو مسئولیت را در دانشگاه فرهنگیان عهده‌دار شد.و به عنوان یک عبارت معترضه باید اشاره کرد که برخی از مطلعان و کارشناسان اساسا اصل ایجاد مدیریت استانی برای دو پردیس دانشگاه فرهنگیان با فاصله کم‌تر از ۴ کیلومتر و با تعداد دانشجویانی کم‌تر از ۸۰۰ نفر را عاقلانه نمی‌دانستند! برخی از مطلعان معتقدند این ساختار موازی به ویژه در استان های کم جمعیت یک ساختار غیرضروری است که وجودش تنها به هدررفت منابع منجر می شود.

تحلیل مدیریت «دانشجو» که البته به طور اتفاقی داماد نماینده سمنان نیزهست، کار چندان دشواری نیست و  می‌توان در چند کلمه مدیریت او را «مدیریت خسته، تنبل، فرسوده، بی‌برنامه و بسیار بی‌نظم» توصیف کرد؛ که این امر البته با درنظر داشتن سابقه ۳۷ ساله و سن و سال وی و نیز فقدان تجربه مدیریتی، مسأله دور از انتظاری نیست.

و البته باید پرسید آیا بر منصب نشاندن کسی که طی ۲۰ سال اخیر حتی سابقه یک روز مدیریت نیز نداشته است، سزاوار بوده است؟ آیا در جامعه فرهنگیان استان معضل قحط‌الرجال چنان جدی شده که باید فردی بدون سابقه مدیریتی و در دهه چهارم فعالیتش، در چنین جایگاه مهم وسرنوشت‌سازی قرار بگیرد؟مدیریت تختخوابی و گونه جدیدی از مسئولیت‌پذیری!

شنیده‌های فراوانی ضعف‌های مدیریتی دانشجو را مورد تأیید و تأکید قرار می‌دهند و این مسأله‌ای نیست که بر کسی پوشیده باشد؛ بر این اساس شاید بتوان انگشت اتهام را به سوی کسانی دراز کرد که بیش‌ترین نقش را در تداوم فعالیت وی ایفا می‌کنند.
به راستی چه کسی پاسخگوی تبعات ریاست فردی است که در محل کار خود تختخوابی قرار داده و گونه جدیدی از مسئولیت‌پذیری را به نمایش گذاشته است؟ آیا کسی که حتی در باز کردن کارتابل خود ناتوان بوده است می‌تواند گره‌های کور دانشگاه فرهنگیان را باز کند؟
تردیدی نیست که نتیجه «مدیریت تختخوابی» افت شدید کیفیت آموزش در دانشگاه فرهنگیان است و بعید است که سازمان مرکزی نسبت به این ضعف‌های مدیریتی بی‌اطلاع باشد.اگر لازم باشد در آینده مصادیق پرشماری از ضعف‌ها و آسیب‌های حضور «دانشجو» در این سمت بیان خواهد شد تا جای تردیدی در این خصوص باقی نماند.
آثار سوء مدیریت «دانشجو» تا سال‌ها در مدارس کشور باقی خواهد ماند
تکرار می‌شود که مدیریت «دانشجو» کیفیت آموزش را در دانشگاه فرهنگیان به طور قابل توجهی کاهش داده است و حقیقت آن است که عوارض مدیریت وی تا سال‌ها در مدارس کشور باقی خواهد ماند. جالب است بدانید که رتبه دانشجویانی که وارد دانشگاه فرهنگیان کشور شده‌اند حتی از برخی از دانشجویانِ وارد شده به دانشگاه تهران نیز بهتر است!
صدها نفر از دانشجویان وارد شده به دانشگاه فرهنگیان کشور در کنکور سراسری حائز رتبه‌های زیر هزار شده‌اند.
تصور کنید چنان مدیریتی با چنین دانشجویانی که بعدها معلمان فرزندان ما خواهند بود، چه خواهد کرد؟تصور می‌کنید چنین فردی، شایسته دریافت ماهانه چه میزان حقوق است؟
پاسختان هرچه باشد کم‌تر از رقم دریافتی «دانشجو» است چراکه او ماهانه بیش از ۱۰ میلیون تومان حقوق دریافت می‌کرد و هنوز نیز بیش از ۱۰ میلیون تومان حقوق دریافت می‌کند! در شرایطی که معلمان با مشکلات معیشتی فراوانی دست و پنجه نرم می‌کنند و بسیاری از آنان باید با حقوق های ناکافی روزگار بگذرانند، کسی هست که چندین برابر یک معلم حقوق می‌گیرد اما به اندازه یک معلم فعالیت موثر ندارد!
در تداوم فعالیت «دانشجو» تنها برخی از مقامات سیستم آموزش و پرورش دخیل نبوده‌اند بلکه پس از تشدید نارضایتی‌ها از عملکرد «دانشجو» به دلیل عدم توانایی مدیریتی وی، او به استظهار و حمایت نماینده مردم سمنان، مهدیشهر و سرخه در مجلس به فعالیت خود ادامه داده است! اما بگذارید به اصل مطلب بپردازیم. حدود سه هفته قبل نارضایتی‌های داخلی از عملکرد «دانشجو» و «پاره‌ای از عوامل دیگر» دست به دست هم داد تا «دانشجو» به یک‌باره از سمت خود عزل شود!
این پایان ماجرا نیست!
البته اگر فکر می‌کنید که این عزل، به منزله پایان کار «دانشجو» با ۳۷ سال سابقه است؛ سخت در اشتباهید! پس از عزل «دانشجو» برخی به طور رسمی با این اقدام مخالفت کردند. بیانیه‌هایی نیز توسط برخی از مجامع خودساخته‌ی ظاهرا وابسته به آموزش و پرورش که خود را نماینده فرهنگیان می‌دانند صادر شد.
اما نکته مهم اینجاست: شنیده شده است که احمد همتی، نماینده مردم شهرستان‌های سمنان، سرخه و مهدیشهر در مجلس شورای اسلامی با همراهی محمد دستورانی مدیرکل آموزش و پرورش استان، نزد وزیر آموزش و پرورش می‌رود تا برای بازگشت به کار داماد خود یعنی «دانشجو» که خود در جلسه حاضر بوده است، وساطت کند! شنیده ها البته از نقش پررنگ محمد همتی در این ماجرا حکایت دارد.
واسطه‌گری احمد همتی برای انتصاب دوباره داماد معزول خود!
توجه کنید که «دانشجو» ۳۷ سال سابقه دارد؛ یعنی ۷ سال هم از سن بازنشستگی طبیعی وی گذشته است؛ هرچند که به واسطه جانباز بودن، حفظ صندلی توسط او قانونی باشد! وساطت احمد همتی برای حفظ سمت داماد خود در نهایت سبب می‌شود که «دانشجو» یک هفته پس از عزل، به صورت تلفنی به ریاست یکی از پردیس‌های دانشگاه فرهنگیان منصوب ‌شود!
با این حساب باید پرسید آیا فرهنگیان استان سمنان مشکل یا معضلی نداشته‌اند که مهم‌ترین مسأله قابل طرح توسط نماینده مردم سمنان، مهدیشهر و سرخه نزد وزیر آموزش و پرورش وساطت برای داماد خود باشد؟ یادآوری می‌شود که چاوشی در جلسه تودیع و معارفه خود، از سه نماینده استان تقدیر کرد و تلویحا گفت که کاتب به دلیل دخالت در عزل و نصب‌ها و زیر پا گذاشتن اصل تفکیک قوا شایسته قدردانی نیست! اینک اگر چاوشی هنوز استاندار سمنان بود، احتمالا فهرست نمایندگان تقدیرشده به دو نفر کاهش پیدا می‌کرد!
اساسا چرا نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی باید به مسأله انتصابات در این سطح ورود پیدا کند؟ و چرا باید با چنین رویکردی از خویشاوند خود به دفاع برخیزد؟ آقا حقیقتا فرد شایسته‌ای در سیستم آموزش و پرورش استان وجود ندارد که باید برای حفظ پست یک فرد با ۳۷ سال سابقه نزد وزیر سعایت کرد؟
آیا نمی‌توان نام این رویکرد را رابطه‌سالاری و خویشاوندسالاری گذاشت؟ به راستی اگر «دانشجو» نسبت خویشاوندی با نماینده سمنان نداشت، این بخت را می‌یافت که یک هفته پس از عزل، دوباره بر کسی ریاست بنشیند؟
مردم چگونه می‌توانند فرزندان خود را به مدارسی بسپارند که معلمانش تحت چنین سیستم خویشاوندسالارانه‌ای پرورش می‌یابند؟ آیا رواست که امر خطیر تربیت معلم بازیچه منافع سیاسی و خویشاوندی شود؟ و دانشجویان باید به چه امیدی خود را به چنین سیستم مدیریتی فاقد صلاحیتی بسپارند؟
بازی‌های سیاسی در آموزش و پرورش جایز است؟!
آیا اقدامات صورت‌گرفته برای بازنصبِ دانشجو(!) مصداق استفاده ابزاری از جایگاه نمایندگی مجلس و سوءاستفاده از رأی مردم برای حفظ جایگاه خویشاوندان نیست؟ آیا فرد و افراد  دخیل در این ماجرا، بازی‌های سراسر نفسانیِ سیاسی در حوزه آموزش و پرورش را جایز می‌دانند؟ در این صورت آیا می‌توان پرسید که در دیگر موارد هم چنین عمل می‌کنند یا نه؟
آیا یک نماینده مجلس حق دارد که وظیفه قانونگذاری و نظارت را فروبنهد و در انتصابات دخالت کند؟ آیا فرد دخالت‌کننده، پاسخگوی آسیب‌های ناشی از این اقدام ناصواب و زیانی که به حوزه تعلیم و تربیت می‌رسد، خواهد بود؟ آیا فرد دخالت‌کننده حاضر است هرروز صبح ریاست دانشگاه را به محل کارش برساند تا شاید قدری از بی‌نظمی‌های او کاسته شود؟
با چنین شرایطی چگونه می‌توان از شعار دانشگاه مأموریت‌گرا سخن گفت و چگونه می‌توان به چنین دانشگاهی چشم امید داشت؟ کسی که نتواند برای داماد خود کاری بکند…
 البته نمی‌توان از نقش تحریک‌کنندگان احمد همتی برای این اقدام چشم پوشید. شنیده شده است که این جمله که «کسی که نتواند برای داماد خود، کاری بکند، چگونه می‌تواند برای مردم کاری بکند؟» او را چنان برافروخته کرده که رابطه‌سالاری را بر مصلحت واقعی نظام معلم‌پروری ترجیح داده است!
نابسامانی‌ها و مصیبت‌های دانشگاه فرهنگیان بیش از این‌هاست! این موضوع را به خاطر بسپارید تا به زودی دومین گزارش درباره مسائل مرتبط با دانشگاه فرهنگیان را منتشر کنیم.