به گزارش پایگاه خبری ربیع، یکی از مباحثی که در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی بررسی می‌شود مصرف‌گرایی است، در گذشته این موضوع کمتر دیده می‌شد، متأسفانه در حال حاضر آسیب جدی به شمار می‌آید و عدم مدیریت از دلائل اصلی این جریان است. افزایش انتظارات و خواسته‌های افراد، مصرف‌گرایی را افزایش می‌دهد که می‌تواند به اختلال منجر شود.
مهناز کیانی روانشناس و مشاور خانواده در این باره به کیمیای وطن گفت:مصرف‌گرایی گرایش به مصرف و بدون توجه به سطح درآمد افراد است، این موضوع آثار و عوارض متعددی به همراه دارد و روان انسان‌ها را به شدت درگیر می‌کند. افرادی که در دام مصرف‌گرایی می‌افتند دچار پوچی و بی‌هدفی و بی‌هویتی می‌شوند، شخصیت آن‌ها در قالب اشیا شکل می‌گیرد و اعتماد به نفسشان با خرید اشیا و لوازم جدید تقویت می‌شود. همه وقت و هزینه و انرژی خود را در جهت خرید این اشیا می‌گذارند و حتی در شکل بیمارگونه آن منجر به نوعی اختلال به نام اختلال خرید اجباری است. این اختلال با احساس نیاز شدید و غیرقابل کنترل به خرید تجربه می‌شود. احساسات متعددی در فرد پدیدار می‌گردد، استرس و نگرانی سبب می‌شود
تمایل به خرید غیرضروری داشته باشد و با انجام آن تنش‌هایش کاسته شود؛ اما پس از خرید احساس ندامت و پشیمانی گریبان‌گیرشان می‌شود.
مهناز کیانی درباره رابطه‌ مصرف‌گرایی و به خطر افتادن سلامت جسمی می‌گوید:بیمار دائما دغدغه‌ ذهنی و مشغولیت درباره خرید کردن دارد و بیش از پیش به تلاشی بیهوده در جهت به دست آوردن وسایل و لوازم غیرضروری ادامه می‌دهد و هر روز بیشتر دچار آشفتگی روح و روانی می‌شود. امروزه بسیاری از لوازم زندگی که در منازل مشاهده می‌شود جزء لوازم غیرضروری است و نه تنها به رفاه و سلامت افراد کمک نمی‌کنند، بلکه با ایجاد کم‌تحرکی در افراد، سلامت انسان‌ها را نیز به خطر می‌اندازند
و همچنین آثار روحی و روانی جبران‌ناپذیری را به ارمغان می‌آورد و گرفتار شدن در دام مصرف‌گرایی می‌تواند شخصیت کاذب و بی‌هویتی را ایجاد نماید.
مهناز کیانی درباره عقده‌ حقارت می‌گوید:مصرف‌گرایی در روابط اجتماعی تأثیر می‌گذارد، و پیامد آن در جامعه‌ مصرفی باعث ازبین‌رفتن و فاصله گرفتن از ارزش‌های خود و هنجارهای حاکم در جامعه است و افراد به تدریج علاوه بر هویت فردی هویت اجتماعی خود را نیز از دست می‌دهند و منجر به دور شدن از ارزش‌های بومی خود می‌شوند. علت این مصرف‌گرایی احساس حقارت و خود کم‌بینی و نبود عزت نفس و همچنین خود بزرگ‌بینی و فخرفروشی و حتی اضطراب و افسردگی و فرار از احساسات منفی است. متأسفانه مصرف‌گرایی را با خوشبختی مشابه می‌دانند.
به عقیده برخی روانشناسان، مصرف‌گرایی و تجمل‌گرایی نوعی مکانیزم دفاعی برای جبران عقده حقارت است. افراط در پوشیدن لباس با مدل‌ها و رنگ‌های متنوع ناشی از عقده حقارتی است که در این دسته از افراد مشاهده می‌شود و این موضوع در روابط بین اعضای خانواده و به خصوص زوجین تأثیر منفی می‌گذارد و باعث به وجود آمدن تعارضات و اختلافات می‌شود
و باعث الگوگیری و یادگیری غلط در کودکان می‌شود، همچنین از نظر اقتصادی فشار زیادی بر خانواده تحمیل می‌شود.
مهناز کیانی پایان‌بخش سخنانش از تزلزل بنیاد خانواده گفت و افزود:مصرف‌گرایی در افراد خانواده منجر به نوعی رقابت و چشم‌وهم‌چشمی می‌شود و به جای اینکه روابط سالم و سازنده داشته باشند بیشتر مشغول کمبودها و عقده‌های روانی خود هستند و همچنین سیستم خانواده درگیر می‌شود و به جای لذت بردن و وقت گذاشتن برای یکدیگر وقتشان صرف تعارضات و خواسته‌های سیری‌ناپذیر می‌شود و روز به روز عطش مصرف‌گرایی بیشتر می‌شود و در نتیجه این موضوع، باعث فشارهای متعددی برای اعضای خانواده می‌شود و منجر به ناکامی و محرومیت می‌گردد و خانواده به صورت ناخواسته در این سیکل معیوب گرفتار می‌شود.
با مصرف‌گرایی از درون بنیاد خانواده متزلزل می‌شود، حتی در راه ارضای خواسته‌ها چه بسا در این راه روابط فرا زناشویی و خیانت نیز شکل می‌گیرد؛ چون وقتی یکی از زوجین دچار این معضل شده و شخص می‌بیند که خواسته‌های او ارضا نمی‌شود به روابط خارج از چارچوب زناشویی پناه می‌برد؛ چون خانواده دچار این عطش شده است.
خانواده‌ها باید بین نیازها و خواسته‌ها تفاوت قائل شوند و اینکه نیازها مواردی هستند که وجودشان واجبست و بدون آن‌ها حتی ممکن است سلامتی ما به خطر افتد؛ ولی خواسته‌ها گزینه‌هایی‌ هستند که بدون آن‌ها هم می‌توانیم زندگی کنیم و باید آن‌ها را مدیریت کنیم و حتی به تعویق بیندازیم تا در زمان درست اگر به مصلحت خود و خانواده و جامعه باشد آنها را ارضا
کنیم.