به گزارش پایگاه خبری ربیع، حدود یک ماه پیش، نوشتم که در وحدتی به نام حوزه و دانشگاه، منزلت علمی دانشگاه در حاشیه است و نقصی هم که در عرصه اجرایی کشور، بارز است از همین عدم حضور نظریه‌های متقن علمی است و شرایط حال و آینده جامعه و کشور و نظام در این است که هم دانشگاه تاثیر بسیار موثر خود را باور داشته باشد و هم قوای سه‌گانه بپذیرند که به نظریه‌های فکری و علمی و دانشگاه، بسیار محتاج هستند. پس روشن‌تر از آفتاب است که عدم اعتماد از این سو و بی‌توجه و عدم خودباوری از آن سو، نوعی بیگانگی و جدایی پیش‌آورده است.
و پس از یادداشت بالا با انتشار دومین نامه از ۵۰ تن از صاحبنظران اقتصادی خطاب به قوای سه‌گانه و مردم، از احساس مسئولیت و تعهد آنها در این شرایط اقتصادی، دست مریزاد گفتیم و آرزو کردیم دیگر متخصصان و نظریه‌پردازان فکری و علمی نیز ارشادات و راهبردهای خود را پیش پای قوای سه‌گانه بگذارند تا بهیاری علم و عمل بتوانیم از این وانفسا و شرایط سخت عبور کنیم. خوشبختانه در نشست‌هایی، رهبری معظم یاری خواستن از نخبگان علمی تایید و نقشه راه شد تا آن راهبردها در قوای سه گانه، کاربردی شود.
چرا که در این دوره خاص و فشارها و لجاجت‌های استکباری، چاره‌ای جز این نداریم که از داشته‌های خود اعم از مواهب طبیعی و نیز سرمایه‌های انسانی، به طرزی بهینه و عالمانه استفاده کنیم به تعبیر دیگر، روی پای خود بایستیم. از طرفی، باور کنیم که اتکای به نفس به داشته‌های خود، بهترین راه چاره در تنگنا‌های پیش روست. اما از آنجا که فرهنگ نقد در جامعه ما هم در پذیرش و هم در ارائه، بیمارگونه و آلوده به شوائب از جمله در این زمان قرین به شائبه‌های جناحی است. تصور می‌کنیم که این نامه پنجاه نفری و آن نامه اول سی و هشت امضایی هم نشأت گرفته به همان مسائل است. لذا به استناد سوابق ذهنی پذیرش این نقدها برای ما سخت است کمااینکه به نظر میرسد در حلقه تیم اقتصادی دولت این دو نامه، آن چنان که باید مورد اقبال واقع نشد زیرا از صاحبان نامه اول اقتصاددانان، یک تن و از نامه راهبردی ۵۰ نفری دوم آنان که موثر بودند و تنظیم مبانی نامه را برعهده داشتند، دعوت نشدند و آن دو تن نیز که دعوت شدند، حضور در آن حلقه تنگ را به علت عدم وقت کافی صلاح ندانستند چون در تبیین بدان چه تخصص دارند و در مبانی و کاربردهای آن به تیم اقتصادی دولت، منتقدند، در چند دقیقه میسور نیست. درست است که قوای سه‌گانه رای ملت را بی‌واسطه و با واسطه، نمایندگی میکنند، اهل علم هم نماینده آن دانشی هستند که برای آن عمر گذاشته‌اند و انقلاب و کشور و مردم هموطن خود را همان قدر دوست دارند که دولتمردان، میتوانیم بگوییم که هرکس که بیشتر به این مردم، به این آب و خاک و به این فرهنگ و مدنیت، بی‌شائبه و بی‌هیچ مزد و منتی، خدمت میکند، او دوستدار مردم است.
متاسفانه در این سالها هرکس از صاحب‌منصبان که می‌خواهد در مکانی حاضر شود، عده‌ای از خواص باید او را همراهی کنند. حکایت چنان است که انگار نزول اجلال، بی‌علم و کتل و دوربین و چه چه… نمی‌شود. در حالی که اسراف که فقط خوردن و نوشیدن نیست، اسراف وقت هم مسئولیت شرعی دارد. بنابراین، متخصصان عالی هر رشته‌ای باید مسئولان اجرایی از جمله رئیس‌جمهور را که اول شخص اجرایی کشور است بدون هیچ تشریفاتی در جمع خود داشته باشند و مسائل را با نقدی منصفانه و به دور از تعصب و جانبداری‌های جناحی و به گونه منطقی، مطرح کنند و رئیس‌جمهور هم طبق صراحت خود که شخصیتی حقوقدان است و در سرزمینی که نقد نهادینه شده، درس حقوق خوانده است نقدهای خیرخواهانه را بشنود و علاوه بر اینها، دانشگاه و اغلب استادان به استناد قراین و شواهد، از حامیان شناسنامه‌دار ایشان تلقی می‌شوند و آرمان آنها هم بنا به باور اعتقادی و استدلالی است که داشته‌اند، تعالی ارزش‌های انقلابی، سربلندی ایران عزیز و موفقیت شخص ایشان به عنوان رئیس دولت تدبیر و امید است که اگر غیر از این بود، موفقیتی در ۹۲ و ۹۶ نبود. پس، پسندیده‌ترین و بایسته‌ترین و موثرترین راه رهایی از بسته‌ای موجود کشور، حضور مستمر در جمع نخبگان و برجستگان دانشگاه است، کسانی که بی‌توجه به پست و مقام و مسند و مصدر، آرزومند آن هستند تا کشتی طوفان‌زده ما به سلامت از این تلاطم تحمیلی به ساحل نجات برسد و نکته پایانی اینکه: «نخبگان منتقد، نه معارض، بلکه خیرخواه ملت‌اند.» پاس خاطر آنان را از یاد نبریم.