به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از فارس، ارکستر ملی ایران به رهبری فریدون شهبازیان و خوانندگی محمد اصفهانی چندی پیش در تالار وحدت بهروی صحنه رفت. این اجرا با عنوان مناسبتی در ایام نزدیک به اربعین حسینی از طرف بنیاد رودکی برنامهریزی شده بود.
پس از مدتها سکوت، اجرای ارکسترملی با عنوان «حدیث سرفرازی» متاسفانه نتوانست انتظارات را برآورده سازد و حتی خوانندگی پراشکال محمد اصفهانی نیز از تمرکز ناکافی و تمرین اندک او با ارکستر نشأت میگرفت.
بیش از ۵ دهه از سابقه درخشان آهنگسازی فریدون شهبازیان میگذرد و همه اهالی موسیقی بر این جنبه شهبازیان صحه میگذارند. او اگرچه آهنگساز خوبی است و آثار ماندگاری خلق کرده است اما قرار نیست هر آهنگساز خوبی رهبر ارکستر شود. البته این انتقادات در اجراهای ارکستر ملی در جشنواره موسیقی نیز وارد بود. ناهماهنگی نوازندگان با یکدیگر در آرشهها، موزیکالیته و از همه مهمتر ناهماهنگی با رهبر ارکستر به چشم میخورد.
متاسفانه در این اجرا تماشاگران و هنرمندان ناراضی سالن را ترک کردند و ارکستر ملی ایران کماکان در سیر نزولی خویش بهسر میبرد و خبری از حرکت پیشرونده ارکستر ملی نیست. شاید حالا زمان استفاده از چهرههای جوان و متخصص در رهبری ارکستر رسیده تا بتوانند خون تازهای در شریانهای ارکسترهای دولتی تزریق کنند. این معضل کم و بیش در مورد ارکستر سمفونیک تهران نیز صدق میکند اما بحث آن کاملا فرق میکند و به اعتقاد بسیاری از موزیسینها بهترین گزینه برای ارکستر سمفونیک «علی رهبری» است که در جهان موسیقی کلاسیک کاملا شناخته شده است. کشورهای دیگر از این چهره شناختهشده حداکثر بهره را میبرند که از جمله آنها میتوان ارکستر سمفونیک دولتی ترکیه و ارکستر فیلارمونیک اسلواکی را نام برد.
یادمان نمیرود مهرماه سال گذشته همین ارکستر ملی به رهبری مهمان جوانی به نام «مهدی وجدانی» رپرتواری بسیار سنگین و سخت را که «نینوا»ی علیزاده بود، با همین ترکیب به روی صحنه برد. آن زمان، خبر رهبری این موزیسین جوان، واکنشهای منفی بسیاری از رسانهها را در پی داشت و اعتراضاتی مبنی بر اینکه چرا ارکستر وزین ملی ایران که رهبرانی چون فخرالدینی داشته حالا باید رهبری جوان و کم سن و سال حتی به عنوان مهمان باید آن را هدایت کند؟ اما دیری نپایید که اجرای ارکستر ملی با رهبری وی نظرات را تغییر داد.
همان زمان علی رهبری هم درباره اجرای ارکستر ملی با هدایت وجدانی اظهار نظر کرد و آن را موفقیتآمیز دانست و شرایط ارکستر را بهتر از فریدون شهبازیان عنوان کرد.
با مقایسه چندین باره ویدیوی این دو اجرا، تفاوت ارکستر از حجم و صدادهی کلی ارکستر گرفته تا نُوانسها و وفورتهپیانوها و هماهنگی و یکدستی آرشهها تا حسی که از چهره تکتک نوازندهها قابل تشخیص است و انتقال آن به مخاطب تا اجرای نرم و روان پاساژها و سایهها توسط ویلن یک و دو و آلتوها گرفته تا استایل و شیوه کُنداکتوری و هدایت ارکستر و حرکات چوب و دست رهبر و فیزیک و لباس و نمود ظاهری، همه و همه گویای تفاوتی آشکار است؛ مهمترین وجه تمایز این امر نیز به تمرینات مستمر و اصولی ارکستر باز میگردد.
به هر روی، ارکستر ملی ایران در حال حاضر در شرایط آرمانی نیست و مشکلات فراوانی دارد که لااقل بخش فنی آن از ناحیه رهبر ارکستر است و باید چارهای برای آن اندیشیده شود. آن هم مشکلی که نه بغرنج است و نه پیچیده و به راحتی با تغییر جایگزینی رهبری ارکستر ملی قابل رفع است.
انتهای پیام/