به گزارش پایگاه خبری ربیع، سقوط پایه فلزی بسکتبال در یکی از مدارس شهرستان سیریک جان دانشآموز پایه دوازدهم را گرفت؛ فروریختن دیوار مدرسه جان دانشآموز دبستانی را در سنندج گرفت؛ در مدرسه تاکستان یک نوجوان با سرنگ مشترک از ۴۰ دختر خون گرفت و … ؛ اینها فقط بخشی از اخبار ناگوار هفته گذشته مدارس کشور است.
مدرسه، محلی برای کسب علم و دانش بوده و قرار است دانشآموزان را به انسانهای بهتری برای جامعه تبدیل کند. قطعا براساس همه قوانین انسانی، عرفی، شرعی و … مدرسه باید محیطی امن برای دانشآموزان باشد؛ اما آنچه این روزها در کشور رخ میدهد، فرسنگها با معنای امنیت فاصله دارد.
مدارس فرسوده در بیشتر استانهای ایران به وفور یافت میشود. مدارس کانکسی و کپری در استانهای محروم تنها سرپناه دانشآموزان در گرما و سرماست. وضعیت بسیاری از مدارس در پایتخت ایران به قدری وخیم است که مسئولان دست به دامان خیران شدهاند
تا شاید آنها گرهی از مشکلات مدارس فرسوده تهران باز کنند. در این شرایط بهشدت نگرانکننده سازمان عریض و طویل آموزش و پرورش صدها ساختمان نوساز را در اختیار ادارات متعدد و کارمندان پرشمار آن قرار داده است تا مشکلات دانشآموزان را حل کنند و چه ترکیب خندهداری است ادارات نوساز و مدارس فرسوده.
کمبود امکانات در مدارس کشور به حدی است که عملا امکانات بسیاری از مدارس به داشتن چند توپ ورزشی خلاصه میشود که البته همین توپهای ارزانقیمت هم در مدارس روستایی یا در استانهای محروم، کالایی لوکس به حساب میآید که دانشآموزان از داشتن آن محروماند.
در کنار این مسائل، معضلاتی همچون تنبیه بدنی همچنان در مدارس رواج دارد و درد ترکه و شلاق و مشت و لگد همچنان تن برخی کودکان را میلرزاند.
به جز اینها شهریههای اجباری، ثبتنامهای خارج از قاعده، فروش سؤالات امتحانی و دهها معضل ریز و درشت دیگر را نیز باید به لیست بلندبالای مشکلات مدارس اضافه کنیم تا ببینیم آیندهسازان فردای کشور در چه شرایطی در حال رشد هستند.
متأسفانه کارایی سیستم آموزش و پرورش ما چه در بخش زیرساخت و چه در بخش آموزش به قدری فرسوده است که بیم آن میرود هر لحظه این دو اصل مهم در این سازمان به صورت آواری بر سر دانشآموزان و مردم خراب شود.
ما درباره آموزش و پرورش سالهاست مینویسیم و از مشکلات آنها میگوییم؛ اما نهتنها در این سالها گامی رو به جلو در این سازمان برداشته نشده است، بلکه هر روز بر مشکلات آن افزوده میشود.
به گفته معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش براساس محاسبات، بهرهوری بهکارگیری منابع اعم از منابع مالی، فیزیکی و انسانی در این سازمان فقط حدود ۵۵ درصد است و بیش از ۴۵ درصد منابع آموزش و پرورش هدر میرود.
نکته عجیب این ماجرا هم اینجاست که مسئولان محترم این مقدار هدررفت را به عنوان برگ زرین کارنامه خود به حساب میآورند و عنوان میکنند توفیقات چشمگیری در این زمینه داشتهاند. معلوم نیست که تا پیش از این مقدار حیف و میلشدن منابع در این سازمان چه عددی بوده است که حالا ۴۵درصد یک گام بزرگ به حساب میآید.
در انتها باید گفت مدارس ما با سیستم فعلی نهتنها جایی امن برای دانشآموزان به حساب نمیآیند، بلکه کودکان در سیستمی بهشدت فرسایشی فقط بخش اندکی از سواد را میآموزند. پس اگر به فکر این هستید که فرزندانتان با رفتن به مدرسه به انسانهای بهتری تبدیل شوند، با کمال تأسف باید گفت سازمان آموزش و پرورش مدتهاست قسمت پرورش را به فراموشی سپرده و تربیت، امنیت و رشد اجتماعی را به خود خانوادهها واگذار کرده است؛ درنتیجه این اتفاق فعلا تنها محیط امن برای پرورش کودکان، خانواده است و صد افسوس که بعضی از کودکان از داشتن همین محیط امن هم محروماند و چشمانتظار تصویب قوانینی هستند که در راهروهای مجلس فراموش شده است.
آموزش منهای پرورش، منهای امنیت
سقوط پایه فلزی بسکتبال در یکی از مدارس شهرستان سیریک جان دانشآموز پایه دوازدهم را گرفت؛ فروریختن دیوار مدرسه جان دانشآموز دبستانی را در سنندج گرفت؛ در مدرسه تاکستان یک نوجوان با سرنگ مشترک از ۴۰ دختر خون گرفت و … ؛ اینها فقط بخشی از اخبار ناگوار هفته گذشته مدارس کشور است.