به گزارش پایگاه خبری ربیع، روند استیضاح وزرای دولت دوازدهم ادامه دارد و بعد از استیضاح و برکناری دو وزیر کار و اقتصاد، حالا نوبت به وزیر آموزش و پرورش رسیده که سه‌شنبه هفته جاری برای پاسخگویی به سوالات نمایندگان، پا به مجلس بگذارد تا بعد از گمانه‌زنی‌های بسیار، بالاخره مشخص شود در شرایطی که کمتر از یک ماه تا شروع سال تحصیلی جدید و بازگشایی مدارس، باقی مانده، آیا مسئولیت این وزارتخانه همچنان با وزیر فعلی خواهد بود یا وضعیت آن در آستانه آغاز به کار مدارس، به گونه دیگری رقم خواهد خورد.

البته استیضاخ در وزارتخانه‌ای همچون آموزش و پرورش، اتفاق تازه‌ای نیست و ما در طول سالهای مختلف، همواره شاهد استیضاح وزرای وقت آموزش و پرورش در دولت‌های مختلف بوده‌ایم؛ اینکه چرا گذر چنین وزارتخانه‌ای، معمولا به ایستگاه استیضاح می‌افتد و این استیضاح‌ها و ابقا یا برکناری وزیر مربوط به آن، تاکنون موجب ایجاد چه تغییراتی در دورنما، برنامه‌ها و اهداف این سازمان شده، نیاز به تأمل جدی دارد. عدم اجرای سند تحول بنیادین و روند کند حرکت آموزش و پرورش در جهت اجرای آن، عدم اجرای رتبه‌بندی معلمان، عدم دقت و جعل تاریخ در کتاب‌های درسی، تأکید بر زبان روسی و بی‌توجهی به زبان مادری، تضعیف دانشگاه فرهنگیان، عدم توجه به معلمان حق‌التدریس و… تنها برخی مواردی هستند که محورهای استیضاح وزیر آموزش و پرورش را تشکیل می‌دهند.

هدف این نوشتار، مطلقا تأیید یا رد استیضاح وزیر آموزش و پرورش یا دیگر وزرای کابینه نیست. طبیعی است که وزرا از زمان بر عهده گرفتن مسئولیت خطیر و سترگی همچون کنترل یک وزارتخانه، در مقابل آنچه در وزارتخانه متبوع‌شان می‌گذرد، مسئول‌اند و در سازمان آموزش و پرورش هم، مواردی همچون وجود نارضایتی‌های مختلف در میان فرهنگیان، عدم رسیدگی‌ به مطالبات معلمان حق‌التدریس و آموزشیاران نهضت سوادآموزی علیرغم تجمع‌های اعتراضی پیاپی آنان مقابل مجلس و سایر کمبودها، نیاز به رسیدگی فوری دارد. اما به نظر می‌رسد مسأله مهم‌تری که همواره مورد اغماض قرار می‌گیرد، بحث سلسله‌برنامه‌ها و اهداف بلندمدتی است که می‌تواند در درازمدت به شکوفایی و عملکرد موفق یک وزارتخانه منجر شود. بسیاری از محورهای موردسوال در استیضاح وزیر آموزش و پرورش، سالهاست در این سیستم، ریشه دوانده و تنه‌ای ستبر پیدا کرده‌اند که به راحتی نمی‌توان آنها را با هر تیشه و تبری، از جا درآورد. واقع‌بینانه‌تر این است که بپذیریم در بسیاری از موارد، مشکل اصلی در درون سیستم نهفته و مناسبات و چارچوبهای غلطی که در امور مختلف، شکل گرفته، مانع از این می‌شود که بتوان آن قدر که باید، منشأ اثر بوده و تغییر و تحولات مثبتی در بدنه بیمار یک سازمان به وجود آورد.

استیضاح وزرا گاهاً می‌تواند دربردارنده پیامدها و نتایج مثبتی برای تغییر مسیر قطار یک وزارتخانه و حرکت به سمت نقاط بهتری باشد، اما از آن مهم‌تر، بحث موانع و مشکلاتی است که درصورت ماندگاری یا خداحافظی یک وزیر، همچنان به قوت خود باقی می‌مانند و از ایجاد تغییر و تحول مثبت در آن سازمان، ممانعت می‌کنند. مشکلات موجود در آموزش و پرورش و بسیاری از نهادهای دیگر، یک شبه به وجود نیامده و در طول زمان، به صورت فعلی درآمده‌اند.

هر چند برای حل مشکلات، آن هم در شرایط پرفشار امروزی، شتاب هر چه بیشتر و اقدامات ضربتی، یک مطالبه عمومی است، اما نکته اینجاست که تغییر مهره‌ها و جایگزینی افراد با یکدیگر، درصورتی جواب می‌دهد که ساختار فرسوده، کهنه و بیمار وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها و به خصوص عواملی که همچون خوره، توان یک وزارتخانه را از درون تحلیل می‌برند و به آسانی دیده نمی‌شوند، حذف شده و نقطه‌های کور و گره‌های متعددی که در بخش‌های مختلف، موجب حرکت رو به افول جامعه می‌شود، با دلسوزی هر چه تمام‌تر، مورد توجه قرار بگیرند و بر این اساس، به نظر می‌رسد آنچه امروز نیازمند آنیم، بیش از هر چیز دیگر، اصلاح ساختارها و از بین بردن عللی است که موجب می‌شوند جامعه، به جای حرکت فعال، رو به انفعال پیش رفته و درگیر مشکلات متعدد باشد.