به گزارش ربیع به نقل از کیمیای وطن، در شیوه و روش و سیره حکومتی رسول گرامی اسلام کارها به کسانی واگذار می شد که شایستگی پذیرش مسئولیت مردم را داشته باشند و در امانتداری شهره باشند و از تقوای الهی برخوردار باشند.
از طرفی توان انجام آن مسئولیت را داشته باشند حال فردی با ویژگیهای ذکر شده و برخی دیگر از خصوصیاتی که ذکر نشد وابسته به جایی باشد و نباشد، در حزب و دسته و گروه خاصی باشد یا نباشد، و…بلکه تنها ارادتمند دین خدا و مطیع دستورات الهی باشد و از شجاعت لازم برای اجرای حکم الله داشته باشد و بتواند حق مردم را ادا و احقاق حق کند و از جسارت لازم برای اجرای احکام الهی برخوردار باشد و بتواند خود را وقف خدا و دین خدا و مردم کند و خادم بی منت باشد و…این شایستگی واگذاری مسئولیت را دارد والا مسئولیتی واگذار به او نخواهد شد.
پیامبر خدا صلى اللّه علیه و آله در انتخاب حاکمان و والیان بهترین اصحاب را که توانایی انجام ماموریت را داشتند برمی گزید و می فرمود: مَنِ استَعمَلَ رَجُلًا مِن عِصابَهٍ، وفِی تِلکَ العِصابَهِ مَن هُوَ أرضى للّه مِنهُ؛ فَقَد خانَ اللّهَ، وخانَ رَسولَهُ، وخانَ المُؤمِنینَ
هر کس از میان گروهى، مردى را به کار گمارد و در میان آن گروه، شخص خدا پسندتر از او وجود داشته باشد، به خدا خیانت کرده، به پیامبر او خیانت کرده و به مؤمنان، خیانت کرده است. (مستدرک على الصحیحین ج ۴ ص ۱۰۴ ح ۷۰۲۳)
آن حضرت هیچگاه افراد تشنه ریاسترا به کار نگماشت ابو موسى می گوید من و دو نفر دیگر از قومم خدمت پیامبر صلى اللّه علیه و آله رسیدیم. یکى از آن دو گفت: اى پیامبر خدا! مرا امیر قرار ده.
آن دیگرى نیز چنین درخواستى کرد.
پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: إنّا لا نُوَلّی هذا مَن سَأَلَهُ، ولا مَن حَرَصَ عَلَیهِ.
” ما این کار را به کسى که آن را درخواست یا آزمند بر آن باشد، نمىسپاریم”. (صحیح البخاری ج ۶ ص ۲۶۱۴ ح ۶۷۳۰)
گاهی فردی که به مدیریت میرسد، بیشتر به نزدیکان و خویشان و قوم و قبیله و گروه و حزب خود نظر دارد و امکانات عمومی و پستها را در میان آنان تقسیم میکند. این طرز رفتار سبب میشود تا جامعه به ناعدالتی دچار شود و استعدادهای فراوانی زمینه رشد و بروز نیابند.
رهبران الهی با این رویه ظالمانه، بهشدت مبارزه کردند و در همه احوال پستها را به انسانهای شایسته میسپردند. سیره پیامبر اکرم(ص) نیز چنین بود که در انتخاب افراد و سپردن مسئولیت به آنان، لیاقتها و شایستگیهای آنان را در نظر میگرفت و به قبیله، سن و سال و قدرت مالی توجهی نمیکرد. همین امر موجب اعتراض افرادی میشد که هنوز پایبند سنتهای پیشین بودند، چنانکه به فرماندهی «اسامه بنزید» جوان که بزرگان مهاجر و انصار در لشکرش بودند، اعتراض کردند و بهانه آوردند که چرا رسول خدا، جوانی نورس را بر بزرگان مهاجر و انصار فرمانده کرده است و همراه وی نرفتند.
پیامبراکرم(ص) از این نافرمانی به خشم آمد و در حال بیماری آهنگ مسجد کرد و به منبر رفت و پس از حمد خدا و ثنای الهی فرمود: «مردم، فرماندهی اسامه را بپذیرید و سپاه را حرکت دهید که به جان خودم سوگند اگر درباره فرماندهی او سخن میگویید، پیش از این درباره فرماندهی پدرش هم سخنها گفتید ولی او شایسته فرماندهی است چنانکه پدرش در خور آن بود».
آن حضرت در سپردن همه امور تنها شایستگیهای افراد را ملاحظه میکرد و خلاف رسم و رسوم زمانه خویش جوانان شایسته را در مناصب و مسئولیتهای مهم قرار میداد. چنانکه «عمر بنحزم» را در حالیکه جوانی هفده ساله بود به فرمانداری نجران در یمن منصوب کرد و «عتاب بناسید» را که جوانی بیست و چند ساله و در نهایت زهد و پرهیزگاری بود، فرماندار مکه قرار داد که از نظر سیاسی پس از مدینه مهمترین پایگاه محسوب میشد و او نخستین «امیرالحاج» بود.
تکیه بر شایستگان در اداره امور از عمدهترین ویژگیهای مدیریت و اخلاق حکومتی پیامبر(ص) است.رسولخدا در راستای شایستهسالاری، مراقب بود کسی از نزدیکان به بهانه خویشاوندی، نزدیک نشود و به هر دلیل سوء استفاده نکند. این آفتی است که معمولاً حکمرانان به آن دچار میشوند. اما رسول خدا در تمام دوران رسالت خود به هیچ عنوان به کسی از اطرافیان و وابستگانش اجازه نداد به سبب نزدیکی به آن حضرت و یا خویشاوندی با وی گامی در جهت سوء استفاده بر دارد و یا امتیازی برخوردار شود.
معیار گزینش افراد در امر حکومتداری و مسئولیتسپاری در سیره پیامبر اکرم(ص) ایمان، تعهد، علم و آگاهی با تخصص، کفایت و کاردانی و … بوده است که برای هر یک موارد و نمونههایی از عمل رسول خدا وجود دارد که ذکر آن در این مجال نمیگنجد.
انتهای پیام/