به گزارش پایگاه خبری ربیع،
۱- هدف اصلی، نهایی، همیشگی و البته دست نیافتنیِ دشمن: بازگشت به دوران سلطه بیقید و شرط بر کشور
همه هم بدانند که هدف دشمنان ما با ریخت های مختلف و قیافهگیریهای مختلفی که از خودشان نشان می دهند – گاهی اخم می کنند، گاهی لبخند می زنند، گاهی اوقات وعده می دهند، گاهی تهدید می کنند – تسلّط بر کشور است. دشمن می خواهد برگردد به دوران سلطهی بیقیدوشرط خود بر این کشور؛ چون اسلام با این برگشت بشدّت مخالف است و نیروی مقاوم در مقابل این توطئهی دشمن «اسلام» است، با اسلام مخالفند (۱) .
۲ هدف کنونی دشمن: نفوذ
امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال نفوذند(۲).
امروز دشمن مستکبر، سراسیمه و شتابزده همهی راههای نفوذ فرهنگی و سیاسی و اقتصادی را مد نظر قرار داده و امیدوار است بتواند از این راه ها ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی را محاصره کند و پنجهی شوم خود را همانند دوران پیش از انقلاب در جسم و جان کشور عزیز ما فرو برد (۳).
۳ رتبه نفوذ در سلسله اهداف دشمن
هدف هائی که آنها دنبال می کردند، در درجهی اول، سقوط انقلاب و سقوط نظام جمهوری اسلامی بود. هدف اول، براندازی بود. هدف بعدی این بود که اگر براندازی نظام جمهوری اسلامی تحقق پیدا نکند، انقلاب را استحاله کنند؛ یعنی صورت انقلاب باقی بماند، اما باطن انقلاب، سیرت انقلاب، روح انقلاب از بین برود. در این زمینه خیلی تلاش کردند؛ که آخرین نمایشنامهی آنها که روی صحنه آمد، همین فتنهی ۸۸ بود. در حقیقت، یک تلاشی بود. یک عدهای در داخل، به خاطر حب به نفس، حب به مقام – از این قبیل امراض خطرناک نفسانی – اسیر این توطئه شدند. من بارها گفتهام؛ طراح و نقشهکش و مدیر صحنه، در بیرون از این مرزها بود و هست. در داخل با آنها همکاری کردند؛ بعضی دانسته، بعضی ندانسته. این هم هدف دوم. هدف سوم هم باز این بود و هست که کاری کنند که اگر نظام اسلامی باقی می ماند، از عناصر ضعیفالنفسی که می توان در آنها نفوذ کرد، استفاده کنند و اینها را در مسائل کشور، در واقع طرفهای اصلی خودشان قرار بدهند. بالاخره نظامی به وجود بیاید و ادامه پیدا کند که قدرت کافی نداشته باشد، ضعیف باشد، مطیع باشد – عمده این است که سرسپرده باشد، مطیع باشد – در مقابل آمریکا نایستد، قد علم نکند. اهداف اینهاست (۴).
۴ ارتباط نفوذ با سایر راهبردهای دشمن
۴-۱ جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دل ها و ذهن های مردم به وسیله نفوذ
همه این را امروز فهمیدهاند و دانستهاند که مواجههی استکبار با نظام جمهوری اسلامی، دیگر از نوع مواجههی دههی اول انقلاب نیست. در آن مواجهه، زورآزمائی کردند؛ شکست خوردند. مواجههی سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اول انقلاب کودتا راه انداختند، شکست خوردند؛ شورشهای قومی راه انداختند، سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راهها نخواهند رفت، یعنی احتمالش ضعیف است. البته باید همیشه هشیاری نسبت به همهی جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار در مواجههی با نظام اسلامی نیست. اولویت، آن چیزی است که امروز به آن می گویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیلهی ابزارهای فرهنگی، به وسیلهی نفوذ، به وسیلهی دروغ، به وسیلهی شایعهپراکنی؛ با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطی ای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم(۵).
یکجور دشمنی، دشمنیِ سخت است؛ بمبی بیندازند، تیری بزنند، تروریستی بفرستند. یکجور دشمنی، دشمنیهای نرم است که من از چندی پیش مسئلهی نفوذ را مطرح کردم؛ نفوذ خیلی مسئلهی مهمّی است(۶).
۴-۲ استعمار فرانو یعنی تسلط بر کشورها از راه اغوا و نفوذ در ملت ها و موجه نشان دادن چهره مستکبران ظالم عالَم
ببینید امروز دنیا در پنجه خونریز استکبار جهانی در چه وضعیتی است. امروز همان داستان استعمار است، منتها با شیوه نو. یک روز استعمارِ کهنه بود – استعماری که بعدها اسمش را گذاشتند استعمار کهنه و کهن – می رفتند بر کشورها تسلط پیدا می کردند؛ مثل هند، مثل الجزایر، مثل خیلی از کشورهای دیگر. با بیداری ملتها این استعمار از بین رفت و دیگر نتوانستند ادامه دهند. البته در سالهای دوران استعمار، ملتها را فشردند و واقعاً رمق آنها را گرفتند؛ ولی به هرحال استعمار کهن از بین رفت و جای آن، استعمار نو را آوردند. استعمار نو این بود که در رأس کشورها بیگانگان نمی آمدند حکومت کنند؛ مثل دوران استعمارِ قدیم نبود که حاکم انگلیسی برود در هند حکومت کند؛ نه، از خود کشورها کسانی را می گماشتند؛ مثل رژیم طاغوت، مثل رضاخان و پسرش، و مثل بسیاری از دولتهای دیگر کشورهای جهان سوم – به قول خودشان – و از جمله کشورهای اسلامی. سالهای متمادی ملتها را فشردند؛ مستبدان را آوردند؛ نظامی های کودتاچی را سرکار آوردند و هرطور توانستند، از حضور ملتها مانع شدند. امروز می بینند این هم بُردی ندارد؛ لذا راه دیگری را برای تسلط بر کشورها در پیش گرفته اند و آن، نفوذ در ملتهاست؛ که این همان چیزی است که من چندی پیش گفتم استعمار فرانو. بالاتر از استعمار نو، یک نوع استعمار دیگر است. ایادی خودشان را به کشورها بفرستند و با پول و تبلیغات و اغواگری های گوناگون و رنگین نشان دادن و موجه نشان دادن چهره مستکبران ظالم عالم، بخشی از ملتها را اغوا و تحریک کنند. البته این هم به جایی نخواهد رسید؛ چون چهره ی استعمار و استکبار زشت تر از این حرفهاست؛ نمی تواند ظلم و ستمگری و ددمنشىِ خود را پنهان کند(۷).
امروز سیاست استکباری، استعمار فرانو است؛ یعنی از استعمار نوینی که در دهها سالِ قرن گذشته وجود داشت، یک قدم بالاتر. استعمار فرانو یعنی چه؟ یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری از ملتی که این مستکبر می خواهد آن را قبضه و تصرف کند، بدون اینکه بدانند، به او کمک کنند. دشمن، ایمان شما را سد مستحکمِ خود می بیند و دلش می خواهد این سد برداشته شود. حالا عناصری از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن یا سوراخ کردن. اینها گرچه خودی هستند، اما دارند برای دشمن کار می کنند؛ دشمن هم روی اینها سرمایهگذاری می کند. دیدید که امریکاییها حتّی در کنگرهشان تصویب کردند که به عناصری در داخل کشور ما پول بدهند تا برای آنها کار کنند؛ اینطور علنی و صریح! این استعمارِ فرانو است. این، مثل این است که دوندهیی نتواند بر رقیبش فائق بیاید؛ کاری کند که رقیب، خودزنی کند؛ مثلاً وادارش کند معتاد شود. وقتی طرف معتاد شد، دیگر حال دویدن ندارد؛ به خودی خود به نفع رقیبش کار کرده است. بنابراین وقتی حال دویدن نداشت، رقیبش برنده می شود. در استعمارِ فرانو این کار را می کنند (۸).
۴-۳ ناتوی فرهنگی یعنی تعهدی برای در دست گرفتن سررشته تحولات فرهنگی جوامع جهت کسب قدرت سیاسی و نفوذ در کشورهای هدف
متأسفانه در صد سال، صد و پنجاه سال اخیر … تحولات کشورهای آسیایی و آفریقایی و امریکای لاتین در دام طراحی باندهای قدرت بین المللی افتاده است و طراح اینها صهیونیست و سرمایه داران بین المللی بوده اند. برای اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانیها، سرمایه های عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء می کرده است که اخلاق جنسی ملتها را خراب کنند، راحت می کردند؛ مصرف گرایی را در بین آنها ترویج کنند، به راحتی این کار را انجام می دادند؛ بی اعتنایی به هویتهای ملی و مبانىِ فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را می کردند. اینها، اهداف کلان آنها بوده است که تصویر می کردند. آن وقت همیشه لشگری هم از امکانات فرهنگی و رسانه ای و روزنامه های فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است، که اینها امروز یواش یواش دارد پخش می شود و من پریروز در روزنامه – البته سه، چهار ماه قبل از این، من مقاله اش را دیده بودم – گزارشی از تشکیلِ «ناتوی فرهنگی» را خواندم. یعنی در مقابل پیمان ناتو که امریکاییها در اروپا به عنوان مقابله ی با شوروی سابق یک مجموعه ی مقتدر نظامی به وجود آوردند؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاور میانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند، حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آورده اند. این، بسیار چیز خطرناکی است. البته حالا هم نیست؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است. مجموعه زنجیره به هم پیوسته رسانه های گوناگون – که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهواره ها و تلویزیونها و رادیوها – در جهت مشخصی حرکت می کنند تا سررشته ی تحولات جوامع را به عهده بگیرند؛ حالا که دیگر خیلی هم آسان و رو راست شده است (۹).
۴-۴ تهاجم فرهنگی یعنی یورش و نفوذ نامحسوس از راه جبهه بندی های عظیم فرهنگی
• در حال حاضر، یک جبههبندی عظیم فرهنگی که با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانهها همراه است، مثل سیلی راه افتاده تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامی نیست. بسیج عمومی هم در آنجا هیچ تأثیری ندارد. آثارش هم بهگونهیی است که تا به خود بیاییم، گرفتار شدهایم. مثل یک بمب شیمیایی نامحسوس و بدون سروصدا عمل میکند. فرض کنید در محوطهیی یک بمب شیمیایی بیفتد که احدی نفهمد که این بمب در آنجا افتاد؛ ولی پس از هفت، هشت ساعت ببینند صورتها و دستهای همه تاول زده است. الان در مدرسهها و داخل خیابانها و جبههها و حوزههای علمیه و دانشگاههای ما، ناگهان نشانههای این تهاجم تبلیغی و فرهنگی را خواهید دید. الان مقداری هم آن را میبینید و بعدا هم بیشتر خواهد شد. یک کتاب چاپ میشود، یک فیلم تولید میشود و به صورت ویدئو داخل کشور میآید و زمینهی چنین تهاجمی را فراهم میکند. دیشب یکی از آقایان میگفت: وسایل کوچکی اختراع شده که در آن، بیست فیلم ویدئویی به صورت میکروفیلم ضبط میشود و هر فردی میتواند آن را لای دکمهاش مخفی کند و به داخل کشور بیاورد و بین جوانها توزیع کند( ۱۰)
•دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط – فرهنگ فساد و فحشا – سعی می کند جوانهای ما را از مابگیرد. کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی می کند، یک “تهاجمفرهنگی” بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگی» یک «غارت فرهنگی» و یک «قتل عام فرهنگی» است. امروز دشمن این کار را با ما می کند.(۱۱)
ش ما چند سال قبل از این بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردیم؛ بعضیها اصل تهاجم را منکر شدند؛ گفتند چه تهاجمی؟ بعد یواش یواش دیدند که نه [فقط] ما می گوییم، خیلی از کشورهای غیرغربی هم مسئلهی تهاجم فرهنگی را مطرح میکنند و می گویند غربیها به ما تهاجم فرهنگی کردند؛ بعد دیدند که خود اروپاییها هم می گویند آمریکا به ما تهاجم فرهنگی کرده! لابد دیدهاید، خواندهاید که [گفتند] فیلمهای آمریکایی، کتابهای آمریکایی چه تهاجم فرهنگیای به ما کردهاند و دارند فرهنگ ما را تحت تأثیر قرار می دهند. بعد بالاخره به برکت قبول دیگران، این حرف ما هم مورد قبول خیلی از کسانی که قبول نمی کردند قرار گرفت! تهاجم فرهنگی یک واقعیّتی است (۱۲)
۱- بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمهالله،۱۳۹۴/۰۳/۱۴
۲- بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى۱۳۹۴/۰۶/۲۵
۳- پیام به گردهمایی جامعه اسلامی دانشجویان ۱۳۸۳/۰۳/۰۱
۴- خطبههای نماز جمعه تهران ۱۳۸۹/۱۱/۱۵
۵- بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور۱۳۸۸/۰۹/۰۴
۶- بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای بسیج ۱۳۹۴/۰۹/۰۴
۷- بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۸۳/۱۰/۱۹
۸- بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدای استان کرمان ۱۳۸۴/۰۲/۱۲
۹- بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان ۱۳۸۵/۰۸/۱۸
۱۰- بیانات در دیدار مجمع نمایندگان طلّاب۱۳۶۸/۰۹/۰۷
۱۱- بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای عاشورا ۱۳۷۱/۰۴/۲۲
۱۲- بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۳۹۲/۰۹/۱۹