به گزارش پایگاه خبری ربیع،  «سخنی با کل انسان‌ها دارم؛ ای انسان! تو چه هستی؟

آیا فکر کرده‌ای که چه بودی و کجایی و چه می‌خواهی بکنی؟ مگر نه این است که انسان از آب گندیده‌ای آفریده شده و در سر دو راهی سعادت و شقاوت قرار گرفته است؟ حال باید کدامین راه را انتخاب کنیم؟

راهی که به منجلاب بدبختی و دنیاپرستی و مال‌اندوزی و جاه و مقام می‌رسد، برویم و به تعبیری از حیوانات پست‌تر شویم و یا مسیری که انسان را به سر منزل مقصود که همانا سعادت و تکامل انسان است، یعنی آزادی و حریت که آدمی را به شهادت طلبی و ایثار می‌رساند، برویم؟

به تعبیری دیگر می‌توان به عالم بالا عروج کرد تا جایی که ملائکه خداوند به حال‌مان غبطه بخورند و پر خویش را برای چنین انسانی بگسترانند.

آری! باید این راه را انتخاب کرد. راستی دوست من! تو کدامین راه را انتخاب کرده‌ای؟ با نفس خویش در خلوتگاه بنشین و خویش را محاکمه کن و پروانه‌وار بر گرد شمعش عاشقانه بسوز و در سوختن، لذت عشق را بچش و عاشقانه در کوی حسین (ع) قدم بگذار؛ و من نیز این راه را انتخاب کردم و هرگز در این عقیده‌ام اجباری وجود نداشته است. با عشق، به راه مولایم حسین (ع) قدم نهادم و عاشقانه، سوختم و در سوختن، زندگی یافتم.

اکنون که به جبهه آمدم، هدفی دارم مقدس. راهی را می‌خواهم بروم که مولایم حسین (ع) قرن‌ها پیش رفت و این را بدانید هر قدمی که بر می‌دارم، برای رضای خداست.

ای کوردلان و منافقین! بدانید تا در این کشور، «اسلامی» هست، خداوند پشتیبان دین مقدسمان است و رهبری آن را امام خمینی نایب برحق امام زمان (عج) بر عهده دارد و تا این ملت حزب الله هست، هیچ کاری نمی‌توانید بکنید و شکست خواهید خورد و به کوری چشمتان، اسلام پیروز خواهد شد.

همیشه، دنباله رو خط رهبر باشید و هرگز از خط رهبری، دور نشوید؛ زیرا منحرف خواهید شد و همیشه سعی کنید وحدت کلمه داشته باشید. خداوند، ریشه‌ی همه کفار را خواهد کند و خدا را شکر که ما وسیله‌ای شدیم برای این کار.

اگر جدایی من از خانواده‌ام، دل‌هایی را به یاد خدا پاک می‌گرداند؛ پس ای بهترین کسانم! از من دوری جویید.

اگر با ریخته شدن خونم انسان‌ها آگاه می‌گردند؛ پس بهای آگاهی تمام انسان‌ها را با قطرات خونم بپردازید.

اگر با گمنام مردن من، آیین خدا جاوید می‌شود؛ پس جنازه‌ی مرا در دورترین نقطه، خوراک کرکسان کنید.

اگر پیکر خونینم باید وسیله‌ای برای یاد خدا بودن شود؛ پس وای بر من اگر در خون خود خدا را نیابم.

اکنون که خدا را در خونم یافتم، با فضل و کرم خود به من نظر می‌کند، نه با عدالتش.

خداوندا! تو را سپاس و ستایش می‌کنم که مرا از ظلمت جهل و نادانی به سوی مرز پاکی هدایت فرمودی.

ای معشوق من! به تو پناه می‌برم و تنها تو را می‌پرستم و از تو یاری و کمک می‌خواهم که در روز قیامت و آخرت، مرا یاری کنی.»