به گزارش پایگاه خبری ربیع، یکی از مدیران ارشد وزارت نیرو، طی مصاحبه‌ای که روز گذشته خبرگزاری جمهوری اسلامی انتشارش داد اعلام کرد که به علت کاهش ۶۰ درصدی بارندگی در منطقه، ورودی آب به سد زاینده رود با کاهش قابل توجهی روبرو شده، به نحوی که در حال حاضر ۹۰ درصد ظرفیت سد خالی است. به گفته این مقام اجرایی، کاهش بارشهای سال آبی جاری در حوضه آبریز زاینده رود از روز افتتاح سد تا به حال یعنی طی ۷۰ سال اخیر بی‌سابقه بوده است.
این اظهارنظر که البته با توجه به مقام رسمی گوینده نمی‌تواند غیرمستند و یا همراه با اغراق باشد و صحیح هم به نظر می‌رسد، به خودی خود و در نگاه اول می‌تواند به بسیاری از سؤالات پاسخ بدهد. از جمله چرایی عدم تخصیص حقابه کشاورزان حوزه زاینده رود که اعتراضات و تجمّعات آنان را در روزهای گذشته شاهد بوده‌ایم.
علت خشکی زاینده رود و تغییر چهره شهر اصفهان که بی‌ زنده‌رود، گویی به راحتی نفس نمی‌کشد و نمی‌توان بی او اصفهان را نصف‌جهان خواند هم معلوم می‌شود. و نیز علت حسرت و درد مردم این دیار، که چنان آزرده‌شان کرده که تاب انتقال آب از سرشاخه‌های این رود به یزد را هم ندارند. ظاهراً با این اظهارنظر جز آسمان هیچ مقصر دیگری را نیز نمی‌توان پیدا کرد که بتوان دادی بر سرش زد و به محکمه‌اش کشید.
اما آیا حال که چنین است باید نشست و تماشا کرد و تشنه ماند؟
خشکسالی مثل هر پدیده طبیعی دیگری یک واقعیت کره خاکی است که وجود دارد و بسیاری از کشورها و مردمان ساکن در این کشورها و حاکمان و مدیران حاکم بر این کشورها با آن کنار آمده‌اند و آن‌را پذیرفته‌اند اما در عین حال بیکار هم ننشسته‌اند. همچنانکه برای زلزله به عنوان یک حادثه طبیعی برنامه ریخته‌اند. ماحصل این برنامه‌ریزی و ایجاد راهکار برای مقابله با آن، کاهش چشمگیر تلفات و خسارات ناشی از زلزله در چند دهه اخیر در مناطق زلزله‌زده بوده است.
ما در سال‌ها و دهه‌های اخیر همواره درباره بحران آب در کشور هم صحبت کرده‌ایم و هم از آن اطلاع داشته‌ایم که در صورت بی‌توجهی با چه آینده‌ای روبرو هستیم اما شوربختانه تنها داغ دل تازه کردیم و سمینار و همایش برگزار کرده‌ایم و هشدار داده‌ایم و کلیپ صرفه‌جویی ساخته‌ایم و کمپین راه انداخته‌ایم اما از مهم‌ترین اقدامی که باید صورت می‌دادیم غفلت کرده‌ایم. این که هم به کشاورزمان و هم به شهروندمان عملاً ثابت کنیم که آب کالای کمیاب و گرانی است. از جمله افتخارات دولت‌ها و از جمله وزارت نیرو این بوده است که بگویند هزینه تأمین آب فلان قدر بوده و ما به خاطر رفاه مردم این مقدار یارانه برایش پرداخت می‌کنیم!؟ همچنانکه در مورد برق و سایر حامل‌های انرژی هم این سیاست را به عنوان کمک به اقشار آسیب‌ پذیر اعمال کرده‌ایم! توجیهی که به هیچ وجه با واقعیت همخوان نبوده و نیست چرا که بخش اکثر این یارانه را اتفاقاً به جیب طبقات برخوردار واریز کرده‌ایم!
با وجود همه تبلیغاتی که صورت داده‌ایم هیچگاه شهروند و یا کشاورز عزیز ما باور نکرده است که آب کالای کمیاب و گرانی است!
هم از جنبه قیمت آن که یارانه به آن تعلق می‌گیرد و هم از جنبه سیاست‌گذاری‌هایمان در حوزه مصرف آب و از جمله آب کشاورزی و از میان هزاران چاه غیرمجاز، چنددرصد آن تعطیل شده است؟ چه میزان تغییر در اصلاح کشت صورت گرفته؟ برای کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی چه کرده‌‌ایم؟ چه تغییر نگرشی در مدیریت منابع آب و ازجمله مطالعات مربوط به سدسازی و طرح جامع در هر مورد صورت گرفته است؟ به زبان ساده همه اینها نیازمند بودجه است. همین حال وزارت نیرو می‌گوید بخاطر پائین‌آوردن سطح آب‌ سدها چند هزار مگاوات از محل برق سدهای نیروگاهی کمبود برق خواهیم داشت. برای جبران این کسری چه باید کرد؟ آنهم در حالیکه خود وزارت نیرو با چند هزار میلیارد تومان بدهی به پیمانکاران دست به گریبان است؟ برای تمامی اقدامات جبرانی و پیشگیرانه و حل ریشه‌ای مشکلات نیازمند سرمایه‌گذاری و بودجه هستیم اما کدام بودجه؟ بودجه وزارت نیرو یا وزارت کشاورزی؟ مجموعه‌ای که محصولش را با ضرر می‌فروشد چگونه می‌تواند قدرت سرمایه‌گذاری پیدا کند؟
قدر مسلم راه حل مشکل این نیست که شاهد تجمعات متعدد کشاورزان اصفهانی و یا حمله به خط انتقال آب به یزد باشیم تا مردم منطقه از این طریق به آبی برسند. آب حق حیات همگانی است و مردم عزیز اصفهان همانقدر ایرانی‌‌اند که مردم خوب یزد. ما همه در یک کشور زندگی می‌کنیم و دلمان هم برای برادران و خواهران دیگرمان می‌تپد. همه همدیگر را دوست داریم. خوشی را برای هم می‌خواهیم و درد را هم درد یکدیگر می‌دانیم. راه حل این است که حال وقتی می‌بینیم گرفتار خشکسالی شده‌ایم، آسمان هم گویی خسیس شده است و باران کم می‌بارد همین را که هست مدیریت کنیم و قدرت رویارویی با بحران را به دست آوریم و بیش از همه دولت پای کار بیاید و به جای درد دل کردن و هشدار دادن و خبررسانی درباره بحران و مشکل، اقدامات اساسی صورت دهد و با وجود شناخت و فهم مشکل دست به اقدامات اساسی بزند. بی‌تردید وقتی مردم در حرف و عمل مسئولانشان صداقت و سلامت و رفتار صادقانه و بی‌تبعیض و مسئولانه و دلسوزانه ببینند با کمال میل و با صبر و بردباری و هوشیاری و ایثار و گذشتی که همواره داشته‌اند و آن را ثابت کرده‌اند، به یاری‌اش خواهند آمد. صداقت و شفافیت و رویکرد علمی و منطقی و رفتار عادلانه و بی‌تبعیض و استفاده از ظرفیت بیکران عِدّه و عُدّهُ مردم، موجب رشد سرمایه اجتماعی برای حل هر بحرانی در کشور خواهد شد که نباید معجزه سرمایه اجتماعی را دست کم گرفت.