به گزارش پایگاه خبری ربیع،معمار و بنیانگذار جمهوری اسلامی عواملی را که می توانند برای اسلام و انقلاب اسلامی آسیب زا باشند و آن را از پای در آورند بر شمرده اند تا با مراقبت دائمی مردم و مسئولان درخت انقلاب اسلامی راه تعالی و کمال را بپیماید و به اهداف نزدیک و نزدیک تر شود در زیر به بخشی از این آسیب ها اشاره خواهد شد:
الف) تفرقه: امام خمینی ایران را به لحاظ ساختاری مستعد تفرقه دانسته و زمینههایی چون وجود قبایل و عشایر مختلف، موقعیت جغرافیایی، تنوع زبانی، تنوع مذهبی و در نهایت تنوع خاستگاه روشنفکری یعنی وجود حوزه و دانشگاه را از عوامل تفرقه به شمار آوردهاند.(۱)
از این رو به اعتقاد امام، عواملی چون ملیّت، زبان و وحدت مکانی نمیتوانند به عنوان محورهای اتحاد مورد تأکید قرار گیرند و به جای آنها «اسلامیت» و آن هم در مفهوم عام و در سطحی فراتر از تفسیرهای فرقهای، میتواند عامل انسجام ایران باشد. تفسیر امام از اسلام، اقرار به کلمه «لا اله الا اللّه» و داشتن قبله واحد یعنی ارزشهای فرا فرقهای است:
مسلمانها که اهل حق هستند، قرآن کتاب آنهاست، کعبه قبله آنهاست، کسانی که به اسلام ایمان آوردهاند و به حق ایمان آوردهاند در این حق خودشان مجتمع باشند و نگذارند این باطلها که در باطل خودشان میخواهند مجتمع بشوند، آنها پیروز بشوند.(۲)
…من امیدوارم که تمام برادرهای ما در اطراف ایران، چه برادرهای اهل سنت چه برادرهای اهل تشیع و تمام کسانی که در این ملت هستند از اقلیتهای مذهبی، همه با هم مجتمع باشند، تا این که رفاه همه مسلمانها و همه کسانی که در کشور اسلامی سکونت دارند حاصل بشود.(۳)
…نگذارید اختلاف پیدا بشود، اگر ما حفظ کنیم این وحدت کلمه و وحدت مقصد [اسلام] تا آخر پیروزیم.(۴)
در حکومت انسانی و حکومت عدل حتی بدون داشتن دین واحد نیز میتوان با منطق گفت و گو به تفاهم رسید: ما اگر اختلاف سلیقه داریم، اختلاف بینش داریم، باید بنشینیم و با هم در یک محیط آرام صحبت کنیم و مسائل خودمان را حل کنیم، با تفاهم مسائل را حل کنیم، نه این که جبههگری کنیم، یکی یک طرف بایستد با دار و دسته خودش و یکی یک طرف دیگر بایستد با دار و دسته خودش، و کوشش کنند در تضعیف یکدیگر و کوشش کنند در تضعیف کشور اسلامی… شماها اگر مسلم هستید، با احکام اسلام عمل کنید و اگر خدای نخواسته تعهد اسلامی را قبول ندارید، با دید سیاسی مسائل را حل کنید.(۵)
من باز تأکید میکنم اگر سران با هم خوب باشند، این کشور صدمه نمیبیند، اگر صدمهای این کشور ببیند از اختلاف سران است. همان طور که شارع مقدس فرموده، باید دولت، مجلس و قوه قضاییه احساس کنند که یک تکلیف دارند و آن این که اختلاف نداشته باشند.(۶)
ب) ارائه چهره طاغوتی از حکومت: امام خمینی معتقد بود انقلاب ایران به لحاظ ماهوی از سایر انقلابهای دنیا متمایز است و وجه تمایز آن، اسلامی بودن آن است. همان گونه که در تعریف طاغوت از دیدگاه امام اشاره شد، هر حکومتی که محتوای آن اسلامی نباشد طاغوت است، خواه متولیان آن پهلوی باشد یا دیگران:
الآن ما همه مکلفیم حالایی که جمهوری اسلامی شد ما هم اسلامی باشیم، اگر بنا شد جمهوری اسلامی باشد اما ماها دیگر اسلامی نباشیم حکومت اسلام نیست. اگر بنا شد که جمهوری اسلامی باشد پاسبانهایش اسلامی نباشند، خدای نخواسته دادگاههایش اسلامی نباشند، وزارتخانههایش اسلامی نباشند، این حکومت طاغوتی است به اسم اسلام، همان طاغوت است.(۷)
امام خمینی از تبدیل شدن جمهوری اسلامی به حکومت طاغوتی نگران بوده و آن را یکی از آسیبهای عمده انقلاب برشمردهاند: اگر اعمال ما طاغوتی باشد، برای خود باشد، نه برای ملت، دعوا بکنیم سر خودمان، نه برای مصالح ملت، این همان طاغوت است.(۸)
ج) ارائه چهره واژگونه از اسلام: علی علیهالسلام میفرمایند: «مردم اسلام را به تن میکنند ولی آنچنان که پوستین را وارونه به تن میکنند».(۹) ممکن است محتوای حکومتی به ظاهر اسلامی باشد، ولی چهرهای که از اسلام ارائه میشود چنان واژگونه و دور از واقعیت باشد که دلهای پاک و توده مردمان به آن رغبت نکنند، زیرا مفروض امام خمینی این است که اگر اسلام واقعی به مردم ارائه شود همه دنیا آن را میپذیرند. وارونه نشان دادن چهره اسلام یکی از آسیبهای تهدید کننده نظام اسلامی است که امام درباره آن هشدار میدادند.
اگر روحانیون که در رأس جامعه هستند روی موازین مقررات به طور دقیق عمل نکنند، اگر دولت به طور دقیق عمل نکند… و اعمالشان را تطبیق ندهند با اسلام، یک صورت قبیحی از اسلام در خارج منعکس میشود… الآن یک تکلیف بسیار بزرگی به عهده همه ماست، من یک طلبه هستم این تکلیف را دارم، آقایان [روحانیون] این تکلیف را دارند، سایر قشرها هم دارند، که کوشش کنیم وجهه اسلام را آن طور که هست نمایش بدهیم، نه آن طوری که خلفایی مثل معاویه و یزید… جلوه میدادند… و اسباب این میشد که یک وقت وجهه اسلام را در دنیا دگرگون کنند.(۱۰)
د) سوء استفاده از آزادی: یکی از چهار ستون نظام اسلامی در اندیشه امام، «آزادی» است. هر حکومتی که میل به استبداد کند، طاغوت است، زیرا خلاف موازین اسلامی عمل کرده است: اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری بکنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طوری رأی داد، ما هم از آن تبعیت میکنیم. ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که به ملتمان یک چیزی را تحمیل کنیم.(۱۱)
- صحیفه نور ج ۱۴، ص ۱۱۳ (۲) همان، ج ۱۳، ص ۴۸(۳) همان، ص ۲۷(۴) همان، ج ۷، ص ۲۸۰(۵) همان، ج ۱۴، ص ۳۸.(۶)همان، ج ۱۸، ص ۵۷(۷)همان، ج ۸، ص ۴(۸)همان، ج ۱۳، ص ۷۵(۹)«و لبس الإسلام لبس الفرو مقلوباً»نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، خطبه ۱۷، ص ۳۲۴( )۱۰-صحیفه نور ج ۷، ص ۳۳. (۱۱)همان