به گزارش پایگاه خبری ربیع، در شماره قبل  از انحصار طلبی بعنوان یکی از آسیب های مدیریتی نام برده شد و به اجمال مطالبی عنوان گردید در ادامه بحث به گماردن مدیران نا لایق و ناکارآمد اشاره می کنیم ناآگاهی و نالایقی درست در مقابل شایسته سالاری است اگر کسی از تعهد، توانایی و علم و آگاهی نسبت به کاری برخوردارنباشد و مسئولیتی را بپذیرد به خود و جامعه خود خیانت کرده است در فرهنگ اسلامی این نکته مطرح است که اگر کسی توانمند تر از خودت در مدیریتی که داری پیدا شد وطیفه تحویل مدیریت به اوست تا کار مردم درست به انجام برسد و با کمترین هزینه و زمان مردم به نتیجه لازم برسند حضرت علی (ع) درباره انسان های ناکارآمد می فرماید: «فانّ المتکاره مغیبه خیرٌ من مشهده و قعوده اغنی من نهوضه؛ سست عنصران ناراضی نبودشان بهتر از حضورشان و بی کاری آنان از اقدامشان مفیدتر است.» واگذاری امور به افرادی که سست عنصرند و ترسو، کسانی که توان تصمیم و پیشروی در امور ندارند و نیز افرادی که بگونه ای رضایت از شرایط ندارند و فکر دیگری در سر دارند نالایق برای مدیریت هستند اشتباه نکنیم که اینگونه افراد را دیگر کنیم تا مانع تراشی نکنند! اینان کسانی هستند که اگر مدیرشدند کاری می کنند که نارضایتی جامعه افزایش پیدا کند و در واقع جامعه را با خود همراه می کنند تا به مقصد مورد نظرشان برسند و این از آسیب های سنگین مدیریتی است که به تعبیر مولا بهتر است اینها بیکار باشند چون اقدامشان زیان آور است. با توجه به گستره دامنه دار مدیریّت و مسؤولیت نباید کارها به کسانی سپرده شود که احساس وظیفه نکنند و نتوانند بار سنگین این رسالت را تا پایان بر دوش بکشند.

مولای پرهیزگاران(ع) در عهدنامه خود به مالک اشتر درباره انتخاب مدیران لایق این گونه توصیه می کند: «و اجعل لرأس کلّ امرٍ من امورک رأساً منم لایقهره کبیرها و لایتشتّت علیه کثیرها؛ برای هر یک از کارها رییس و مدیری انتخاب کن، مسؤولی که کارهای بزرگ او را مغلوب نسازد و زیادی کارها وی را پریشان و خسته نکند.»

آنچه شایسته سالاری در فرهنگ سیاسی امروز گفته می شود همین فرمایش علی علیه السلام است به کسی باید مدیریت داده شود که از کارهای بزرگ نترسد از قدرتهای بزرگ وحشت نکند از ثروتمندان نترسد مال و منال دنیا دل و پای او را نلغزاند و بتواند خود را وقف مردم کند و شبانه روز برای اصلاح امور مردم تلاش کند و دویدن او را شاداب کند نه احساس خستگی نماید چنین فردی می تواند جامعه را شاداب و امیدوار به پیش ببرد و در صحنه حفظ کند و الا با شعار کاری از پیش نمیرود <به عمل کار برآید به …>

در بخش دیگر سفارش مولا علی(ع) به مالک اشتر چنین آمده است:

«ثم انظر فی امور عمالک فاستعملهم اختبارا ولاتولهم محاباه و اثره و توفی منهم اهل التجربه والحیاء من اهل البیوتات الصالحه والقدم فی الاسلام فانهم اکرم اخلاقا و اصح اعراضا و اقل فی المطامع اشرافا و ابلغ فی عواقب الامور نظرا; سپس در امور کارگزاران ات بنگر آن ها را آزموده به کارگیر (واحدی تحت عنوان گزینش داشته باشد تاصلاحیت ها را بررسی کند) و محور گزینشت میل و گرایش شخصی تو نباشد زیرا که این دو کانونی از شعبه های جور و خیانت است و از میان آن ها افرادی که باتجربه تر و پاک تر و پیشگام تر در اسلامند برگزین، زیرا اخلاق آن ها بهتر وخانواده آن ها پاک تر و هم چنین کم طمع تر و در سنجش عواقب اموربیناترند.»

نکته اول دقت در گزینش است(آزموده بکار گرفتن) نکته دوم اینکه در گزینش مدیران میل و گرایش شخصی خود را اعمال نکردن(فامیل و اقوام و گروههای سیاسی همراه وباندو …)که این خیانت است یعنی اگر نزدیکترین شخصت را مدیر کردی ولی شایسته نبود خیانت کرده ای! نکته سوم توجه به تجربه و بلاخره همه اینها باید به پاکدستی و پاکی عمل در همه ابعاد بینجامد و البته استفاده از افراد انقلابی یعنی افراد پیشگام در حمایت از اسلام و عمل به احکام و مفاهیم اسلام باشد.

نیز در سخنی به یکی از کارگزاران خویش فرمود:

«لاتقبلن فی استعمال عمالک و امرائک شفاعه الا شفاعه الکفاله والامانه; دربه کارگیری کارمندانت که باید زیر نظر تو کار کنند واسطه و شفاعتی رانپذیر مگر شفاعت «کفایت » و امانت را.» و کفایت و امانتداری یعنی شایسته سالاری.

امام علیه السلام  خود در گزینش ها پیوسته بر این اصل عنایت داشت. وقتی مالک اشتر رابه استانداری مصر منصوب می فرمایند بر شایستگی های او تاکید می کند: «اما بعد فقد بعثت الیکم عبدا من عبادالله لاینام ایام الخوف ولاینکل عن الاعداء ساعات الروع اشد علی الفجار من حریق النار و هو مالک بن الحارث اخو مذحج. ..; اما بعد یکی از بندگان خداوند را به سوی شما فرستادم که به هنگام خوف خواب به چشم راه نمی دهد در ساعات ترس و وحشت از دشمن هراس ندارد نسبت به بدکاران از شعله آتش سوزنده تر است او مالک فرزند حارث ازقبیله مذحج است.»

بنابراین شایستگی، کاردانی و تعهد و در یک کلام شایسته سالاری برخاسته از دین یکی از لوازم اساسی در مدیریت در عرصه فرهنگی، اداری، اقتصادی، سیاسی  و اجتماعی است و مدیران ما باید اینچنین باشند.