به گزارش پایگاه خبری ربیع، عاطفه بازفتی/بعضی کتابها پس از مرگ نویسندهشان مشهور میشوند. «اتحادیه ابلهان A Confederacy of Dunces» نوشته «جان کندی تول» از آن دست کتابهایی است که ماجرای به چاپ رسیدنش خود داستانی است جالب و البته غم انگیز. مترجم کتاب در مقدمه، ماجرای چاپ آن را به طور کامل شرح میدهد و مینویسد: «جان تول در سال ۱۹۵۹ به خدمت سربازی رفت و نوشتن اتحادیه را شروع کرد. بعد از بازگشت به آمریکا رمان را برای بسیاری از ناشران ارسال کرد ولی هیچکدام راضی به چاپ آن نشدند. او به شدت افسرده شد و هیچ امیدی به چاپ کتابش نداشت و در نهایت در ۳۲ سالگی به زندگی خود پایان داد.» جالب آنکه بعدها مادرش به کمک نویسندهای به نام «واکر پرسی» برای چاپ کتاب تلاش کردند و نهایتاً «اتحادیه ابلهان» در ۲۵۰۰ نسخه منتشر شد و طولی نکشید که در آمریکا غوغا به پا کرد و یک سال بعد، جایزه «پولیتزر» را ربود و در نظرسنجی مشهوری که مجله «تایم» در سال ۲۰۰۵ انجام داد، «اتحادیه ابلهان» جایگاه ششم را در میان بهترین کتابهای آمریکایی ۲۵ سال گذشته به خود اختصاص داد.
موضوع کتاب
کتاب، داستان زندگی یک جوان آرمانگرا و تحصیل کرده به نام «ایگنیشس» است که متخصص قرون وسطی است و تمام دنیا را از دریچه کتاب «تسلای فلسفه» بوئتیوس، فیلسوف قرون وسطایی، میبیند. او همراه مادرش در محلهای فقیرنشین زندگی میکند و عقایدش با دنیای بیرون از خانه متفاوت است از اینرو ترجیح میدهد در خانه بماند و مشغول نوشتن افکارش باشد. اما طی حادثهای او و مادرش مجبور به پرداخت جریمهای هنگفت میگردند بنابراین ایگنیشس از سوی مادرش مجبور میشود تا شغلی پیدا کند و ناچار شغلهای متعــددی را تجربه میکند که هر کدام ماجرایی برای او و اطرافیانش پیش میآورند و او هر بار احمقانهتر از قبل رفتار میکند.
دن کیشوت مدرن
«اتحادیه ابلهان» بر پایه حوادث طنزآلود و موقعیتهای کمیک نوشته شده است؛ طنزی گزنده، تلخ و گاهی شیرین که میتواند لبخندی بر لبان خواننده بنشاند اما در ورای این کمدی نوعی غم پنهــان است چرا که نویسنده قصد دارد تا انتقادهایی جدی به جامعه آمریکا وارد کند از این رو شخصیت اصلی رمان «ایگنیشس» را میآفریند که همانند دن کیشوت در دنیای مدرن و معاصر گرفتار میشود، از مدرنیته و فرهنگ عامه متنفــر است. ژولیده، چاق و بیحوصله است و با جهان «سیرک گونه» اطرافش در تقابل قرار میگیرد. انسانی کمالگــرا که به دوره شکوه قرون وسطی دل بسته و خود را در اتاق حبس میکند و حاضر نیست از آن «صومعه متعفن» بیرون بیاید و با مشکلات حاد دنیای پیرامونش تطابق یابد و به گفته خودش: «یک نا به هنگام است، یک خطای تاریخی. مردم این را متوجه میشوند و بدشان میآید.»
نویسنده در «اتحادیه ابلهان» فرهنگ مصرف گرا، موقعیت اقتصادی، برنامههای سیاسی و فرهنگی آمریکا را مورد تمسخر قرار میدهد و اشخاص داستان را در تضاد و تقابل کامل با هم نشان میدهد تا علاوه بر کامل شدن تکههای پازل داستان، به نوعی برخی انتقادات را در قالب گفتوگوها و ماجراها مطرح کند.
«ایگنیشس» همچون دن کیشوت در مکان و زمانی که بدان متعلق است، نمیتواند زندگی کند. آدمیان اطرافش او را آزار میدهند در نتیجه او میکوشد تا با رفتارهای متضاد به جنگ با آنان بپردازد و جهان را به تمسخر بگیرد. او فیلم میبیند یا سینما میرود تا رفتارهای انسانهای روزگارش را ریشخند کند: «آخرین دهشتها و همچنین اهانتهای وقیحانه فیلم به الاهیات و هندسه و سلیقه و نجابت را فقط میتوانم در ذهــن تصور کنم.» یا «باید به مدیر سینما به خاطر نمایش چنین اثر ملال آوری تذکر میدادم.» تضاد ایگنیشس با جامعهای که از آن متنفــر است در جای جای اثر متجلی میشود و در نتیجه موقعیتهای طنزآلود بسیاری در داستان میآفریند.
جدا اما مساوی
یکی از نکات مهم دیگر که «جان تول» از آن انتقاد میکند مسئله «بردهداری» در آمریکاست. در روند داستان، نویسنده اثبات میکند برخلاف اینکه همگان تصور میکنند بردهداری در آمریکا به سرآمده در واقعیت فقط شکل آن تغییر یافته و در تمام مناسبات انسانی، بردهداری همچنان پابرجاست. «جان تول» در «اتحادیه ابلهان» قوانین موسوم به «جیم کراو Jim Crow Laws» را به چالش و انتقاد میکشاند؛ قانونی که در اواخر قرن ۱۹ وضع شد و طبق آن دستور جداسازی نژادی در همه تأسیسات عمومی برای سیاهان آمریکا صادر و سیاهان را «جدا اما مساوی» با آمریکاییها تعریف میکرد.
در داستان، «جونز» مردی سیاهپوست است که به جرم دزدی دستگیر میشود در حالی که هیچ مدرکی علیه او وجود ندارد، نمیتواند بیگناهی خود را ثابت کند از اینرو مجبور است تن به استثمار دهد و با حداقل دستمزد کار کند تا به جرم ولگردی دستگیر نشود: «فکر کنم جاروکشی و تِیکشی تو خون ما سیاهاس، باهامون به دنیا میآد. دیگه واسه ما سیاها تو مایههای نفس کشیدن و غذا خوردنه.»
ترجمه کتاب
«اتحادیه ابلهان» از سوی نشــر چشمه منتشر شده و «پیمان خاکســــار» آن را به زبان فارسی بازگردانده است. به جرئت میتوان یکی از نکات مهم جذابیت داستان را ترجمه ساده و روان آن و مقدمه قابل توجهی دانست که خاکسار بر کتاب نوشته است به گونهای که خواننده تشویق میشود تا آن را بیصبرانه شروع کند. مترجم مینویسد: «اتحادیه ابلهان بهترین کتابی است که در زندگیام خواندهام…بسیار خوشحالم که این کتاب در این سی سال که از چاپش میگذرد توجه هیچ مترجم ایرانی را به خود جلب نکرده و این افتخار نصیب من شد…اگر کسی این کتاب را نخوانده باشد نمیتواند ادعای کتابخوان بودن کند.»