به گزارش پایگاه خبری ربیع، شاید ده سال پیش مبحث مهم بیشتر محافل علمی مربوط به بررسی دلایل رشد شهر نشینی در جوامع مدرن بود اما اکنون بعد از گذشت یک دهه از این موضوع، دیگر شهر نشینی معضل محسوب نمی‌شود، تا جایی که حتی دولت ها در تلاش هستند روستاها را نیز به شکل شهر درآورده تا روستانشینان نیز از امکانات شهری به خوبی بتوانند استفاده کنند و مهاجرت به سمت شهرها به بهانه بهبود امکانات کاهش یابد. بعد از تثبیت رشد شهر نشینی تا نقطه حداکثری در بیشتر نقاط دنیا دیگر شهرگرایی مورد بحث مجامع علمی نیست و جای خود را به چگونگی توسعه زندگی شهری داده است.

  • شهرهایی شبیه به هم با مردمی متفاوت

 توسعه زندگی شهری و رفتار شهرنشینان چگونه شکل می گیرد و هنجار پذیر می‌گردد و اینکه رفتار شهر نشینی تحت عنوان فرهنگ شهرنشینی آیا برآیندی است از توسعه شهر و صنعت و یا برگرفته از فرهنگ مردمان آن شهر وهزاران سوال دیگر که در روند توسعه شهرها آن هم با سرعت نور، گم شده و هم اکنون تنها شهرهایی را می‌بینیم شبیه به هم  با مردمانی متفاوت که مجبورهستند شبیه یکدیگرعمل کنند و آنجاست که باید گفت توسعه شهری پایدار، مستلزم توسعه فرهنگ شهر نشینی است.

-توسعه پایدار و پایداری توسعه

توسعه فرآیندی کمی و کیفی است که در یک جامعه بر تمام ابعاد اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی آن تاثیر می گذارد و سطوح مختلف زندگی را در بر می‌گیرد یا به نوعی می توان گفت توسعه فرآیندی است که یک جامعه را از وضعیتی خاص به وضعیتی بالاتر می رساند. بنابراین گذار کیفی جامعه از مرحله ای به مرحله دیگر، توسعه محسوب می شود. همچنین توسعه پایدار به مفهوم توسعه ای که احتیاجات نسل حاضر را بدون لطمه زدن به توانایی نسل های آتی در تأمین کردن نیازهای خود برآورده می کند، مستلزم انجام رفتارهای خاص و ویژه در زمینه های مختلف فرهنگی زندگی انسان است. توسعه پایدار مبین توسعه ای است متعادل،همه سونگر وعدالت محور. در واقع توسعه پایدار، نشانگر فرآیندی است که در طی آن باید پایداری اتفاق بیفتد و پایداری مجموعه ای از وضعیت هاست که درطول زمان باید دوام داشته باشد.

-رفتارها و باورها

از عوامل موثر در هویت و روح هر ملت ، فرهنگ ها و ارزش های آنهاست. فرهنگ به عنوان یک عامل تعیین کننده رفتاری همواره در عرصه اجتماع مطرح است؛ چرا که در آن مجموعه عقاید، سنت‌ها، باورها، الگوهای رفتاری و در یک کلمه بینش انسان متبلور است.هر چند تغییرات در سبک زندگی انسان ها و فرهنگ را نیز مورد خدشه قرار داده است اما با گذری به تاریخ، می‌بینیم که این  فرهنگ جوامع است که اولویت‌های انسان را در دستیابی به اهداف مادی و معنوی و معیار نیک و بد، صحیح و غلط، زشت و زیبا معین می‌کند.قسمت عمده رفتارهای مردم بر اساس باورهای فرهنگی صورت می گیرد.باورهای فرهنگی ایرانیان نیز ریشه در تاریخ و تمدن غنی چند هزار ساله دارد و در قسمتی از تاریخ با فرهنگ اسلامی نیز مزین شده است اما به دلایلی از جمله افزایش سرعت شهرنشینی،  این فرهنگ ها فراموش شده است.

-آموزش، از مولفه های اصلی شهروندی

 تحقیقات نشان می‌دهد از عوامل اصلی توسعه، باورهای فرهنگی متعادل و مناسب با جامعه است. به همین دلیل توجه ویژه به آموزش و توانمند سازی شهروندان برای ارتقای دانش، تقویت مهارت ها، کسب عادت های صحیح زندگی اجتماعی و رفتارهای مطلوب شهروندی از جمله ضرورت های جامعه شهری در توسعه فرهنگ شهروندی قلمداد می شود.محققان بر این باورند  که برای دستیابی به توسعه شهری و پایدار بودن آن، باید به نقش مردم توجه ویژه ای کرد؛ زیرا مسیر رسیدن به توسعه پایدار را هموارتر می‌کند.در این بین وجود مرجعی برای آموزش فرهنگ شهروندی احساس می شود. در ایران نیزمدیریت شهری به ویژه شهرداری ها این وظیفه را بر عهده گرفته اند وبه عنوان کارگزاران محلی به بهبود مناسبات فرهنگی و اجتماعی شهروندان کمک می‌کنند.در این عرصه وجود شهروندان مشارکت جو و فعال برای تحقق فرهنگ شهروندی اهمیت بسیاری دارد، به ویژه از این نظر که شهروندی یک حق است و نه یک امتیاز. بنابراین می توان گفت که شهروند فعال، با مشارکت اجتماعی و متعهد بودن در قبال جامعه شناخته می شود که عنصر بسیار مهمی برای توسعه فرهنگ شهرنشینی است.

-چطور یک شهروند نمونه شویم؟

اما برای اینکه یک شهروند خوب باشیم، باید از چه آموزش هایی برخوردار شده باشیم و یا آگاهی بر چه مسائلی از مولفه های یک شهروند خوب است؟

-آگاهی از قوانین و مقررات اجتماعی

-آگاهی از حقوق شخصی

-آگاهی از عقاید و دیدگاه‌های احزاب سیاسی عمده کشور

– مسئولیت پذیری

– احترام به حقوق متقابل

– التزام عملی به قانون

–  توانایی درک متقابل

– توانایی رفتار بر اساس اصول اخلاقی و مذهبی مطلوب جامعه

تمامی موارد ذکر شده از مولفه های یک شهروند خوب است که آموزش تعدادی از آنها بر عهده خود فرد و تعدادی بر عهده جامعه است .در این بین اگر فرد و یا جامعه هر کدام کوتاهی درآموزش و فراگیری داشته باشند ، تمامی حقوق شهروندی دچار خدشه شده و چه بسا به معضلات شهر نشینی تبدیل شود.  در فرهنگ امروزه، شهروندی نوعی حق است که فرد برای برخورداری از حقوق از طرف دیگر شهروندان و دولت به رسمیت شناخته می شود و نوعی وظیفه است که فرد در برابر دیگران باید در حوزه مسئولیت هایی که به او محول شده، بتواند به امور جامعه توجه کند.

آموزش شهروندی

یکی از اصلی ترین آموزش های شهروندی، ظرفیت سازی برای شهروندان است ؛یعنی اینکه افراد بیاموزند تنها راه حل مشکل، اعتراض کردن به آن نیست؛ بلکه اگر فضای موجود اجازه می دهد، خود به برطرف کردن مشکل بپردازند. هدف از آموزش شهروندی ، آماده کردن مردم برای ورود به زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. یک جامعه پویا به شهروندان فعال متناسب با ویژگی‌های فرهنگی و ارزشی خود نیاز دارد. در واقع مبنای این آموزش‌ها، پرورش یک شهروند نمونه یا شهروند خوب یا ارائه یک الگوی شهروندی نیست؛ بلکه به آنان می‌آموزد که چگونه تصمیمات خود را با توجه به مسئولیت‌هایشان در قبال اجتماع و زندگی فردی خود اتخاذ کنند.در انگلیس از سال ۲۰۰۲ میلادی آموزش شهروندی و آشنایی با آن به طور رسمی در برنامه درسی مدارس از سنین ۱۱ تا ۱۶ سالگی قرار گرفت. در ایران نیز این آموزش ها به طور رسمی در مدارس و غیر رسمی توسط شهرداری ها و رسانه ها در حال انجام است.

راهکارهای پیشنهادی در راستای ارتقای فرهنگ شهرنشینی

– فرهنگی در بین مردم به خوبی پذیرفته می شود که ریشه در باورهای آنها داشته باشد، به همین دلیل برای پذیرفته شدن یک فرهنگ از سوی مردم، باید سعی شود آن فرهنگ را با پشتوانه منابع اخلاقی و دینی استوارساخت.

-استمرار در هر کار باعث تداوم آن خواهد شد؛ از این رو آموزش فرهنگ شهروندی نیز مستلزم برنامه‌ریزی و فرهنگ سازی در طول ادوار زندگی هر شهروند است و به طور مقطعی مشکلی را حل نخواهد کرد.

-باتوجه به متنوع بودن جامعه ایران از قوم ها و فرهنگ ها ، باید رویکردهای ارزشی و بومی فرهنگ شهروندی را تقویت کرد.

– به دلیل پویایی تحولات تکنولوژی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، فرهنگ شهروندی را باید به عنوان پدیده‌ای پویا و دگرگون مورد بازبینی و باز تولید فرهنگی قرار داد.

موارد دیگری هم هست که متناسب با محیط شهری قابل تغییراست و باید برای حفظ حقوق شهروندی به آنها نیز توجه شود.

  • همه برای یکی ، یکی برای همه

از مباحث مذکور به این نتیجه می رسیم که تبیین مبانی شهروندی تنها مختص قشر خاص و یا ارگان خاصی نمی شود و همان‌طور که مسئولان وظیفه آموزش های بهینه به مردم را در این راستا دارند، مردم و یا همان شهروندان نیز وظایفی اعم از یادگیری، عمل کردن و کمک به ارتقای آن را داشته و بر همه به ویژه قشر جوان و نوجوان،لازم است در برقراری زمینه مناسب برای رشد و اعتلای این فرهنگ و ارتقا و اصلاح فرهنگ همگانی، گامی مؤثر در دستیابی به شهر فرهنگی برداشته وبه مهارت آموزی، کسب دانش، فرهنگ شهرنشینی، ارتقای سطح جمعی و گروهی بپردازند. شهروندان تکیه‌گاه اصلی جامعه ما هستند و منابع پایان ناپذیر جوهر حیات شهری و عنصر اصلی شهر را تشکیل می‌دهند، بنابراین حیات شهری تنها زمانی حفظ و حراست می‌شود که روح آن یعنی شهروندانش آگاه و آموزش دیده باشند.

انتهای پیام/