به گزارش پایگاه خبری ربیع، مهربانی و کمک به همنوع از صفاتی هستند که می توان به آسانی در مورد ساکنین ایران زمین به کار برد، فارغ از تمام پیچیدگی های اجرایی و مشکلات مدیریتی، مردم کشورمان در فجایع و بلایای طبیعی نهایت تلاش خود را برای کمک به هم میهنان خود به کار می گیرند و چنین روحیه ای بی هیچ شک و تردید به کمرنگ شدن مشکلات و التیام سریعتر زخم روحی آسیب دیدگان می انجامد.

چند سالی ایست که در پی فراگیر شدن استفاده از خودروهای آفرود و بالا گرفتن تب طبیعت گردی با چنین خودروهایی، تیم های آفرود و طبیعت گردی نیز در زمینه امداد رسانی در مواقع بروز حوادث فعال شده اند و کارایی بالایی از خود نشان می دهند.

در پی زلزله اخیر استان کرمانشاه نیز گروه های متعددی از جوانان فعال در این زمینه به یاری نیازمندان و زلزله زدگان شتافتند و در خلال این امداد رسانی فرصتی دست داد تا با همراهی یکی از این گروه ها به بررسی عمیق تر نقش این تیم ها در مواقع بروز حادثه بپردازیم.

سرعت در امداد رسانی

گذراندن شب های سرد پاییزی بدون سرپناه و امکانات اولیه زندگی می تواند بسیار سخت و حتی مرگ آفرین باشد. از این رو پر واضح است که سرعت بالا در رساندن کمک ها به دست نیازمندان تا چه حد ضروری است. از این رو شاید در نگاه اول استفاده از خودروهای شخصی برای رساندن محموله ها به مناطق آسیب دیده راهکاری منطقی به نظر برسد، اما در عمل زمان زیادی برای هماهنگی بین افراد، بارگیری تمامی خودروها، هماهنگی ها اجرایی برای حرکت کاروانی و …صرف می شود که سرعت اجرای امور را کاهش می دهد.

برای مثال با توجه به فاصله ۵۰۳ کیلومتری تهران تا کرمانشاه، در زمانی در حدود ۶ ساعت می توان فاصله دو شهر را با خودرو شخصی پیمود، اما در حرکت کاروانی و هماهنگ خودروهای آفرود این زمان به چیزی در حدود ۱۰ ساعت افزایش یافت.

از سوی دیگر بارگیری تعداد زیادی خودرو به ساعت ها زمان نیاز دارد، اما در صورت حرکت خودروها در دسته های کوچک تر به محض دریافت بار، زمان کلی پروسه امداد رسانی به شکل چشمگیری کاهش می یابد. برای مثال فاصله بین اولین خودرو بارگیری شده تا آخرین خودرو در این مورد به حدود ۷ ساعت می رسید، هفت ساعت حیاتی که در انتظار برای پُر شدن سایر خودروها سپری شده بود می توانست صرف طی مسیر شده و بدین ترتیب کمک ها ساعت ها زودتر به دست نیازمندان می رسید.

استفاده کاربردی از خودروهای آفرود

شاید در مواقع بروز یخبندان و بسته شدن مسیرهای تردد، خودروهای دو دیفرانسیل بتوانند در زمینه امداد رسانی بسیار موثر ظاهر شوند اما آنچه واضح است اینکه برای پیمودن مسیرهای اتوبانی و آسفالته و حمل بارهای امدادی، چنین خودروهایی کارایی چندانی ندارند و فارغ از مسئله سرعت زمان بارگیری و ارسال کالا، شاید بتوان استفاده از کامیون و تریلر را بسیار منطقی تر عنوان کرد.

در واقع هر خودرو دو دیفرانسیل حتی در نوع وانت، ظرفیت محدودی از نظر حمل بار را ارائه می دهد و به خصوص در زمینه امداد رسانی زلزله زدگان که عمده کالاهای ارسالی نظیر پتو، البسه، چادر، کنسرو و…وزن چندان بالایی ندارند، استفاده از چنین خودروهای کوچکی برای حمل بارهای حجیم چندان موثر به نظر نمی رسد.

در این رابطه شاید حمل کلی بارها توسط کامیون به مقصد مورد نظر و استفاده از خودروهای دو دیفرانسیل برای توزیع مویرگی بارها در مناطق دور و افتاده و صعب العبور منطقی ترین روش باشد.

استفاده از اطلاعات مراکز امدادی حرفه ای

پراکندگی اطلاعات منتشر شده در مورد مناطق مختلف آسیب دیده در زلزله اخیر کرمانشاه، قطعا یکی از بزرگترین مشکلات را برای عملیات امداد رسانی رقم زده است و نبود مرکزی منسجم برای دریافت و پردازش اطلاعات امدادی در این زمینه بسیار محسوس به نظر می رسد.

عدم آگاهی امدادگران از اسامی روستاهای نیازمند کمک، اطلاعات ضد و نقیض دریافتی از ارگان هایی نظیر هلال احمر، شهرداری و مردم محلی و بروز مشکلات امنیتی در برخی مناطق باعث شده بود تا پروسه تصمیم گیری برای زمان و محل امداد رسانی بسیار پیچیده شود.

رفع چنین مشکلی به سادگی توسط استفاده از افراد حرفه ای در زمینه روابط عمومی و اطلاع رسانی در قالب سخنگوهای سازمانی و امدادی قابل اجراست، برای مثال سازمان مدیریت بحران کشور می تواند به راحتی با جمع آوری اطلاعات از کلیه نیروهای حاضر در مناطق آسیب دیده و پردازش آن ها، اطلاعات لازم را در اختیار گروه های امدادی قرار داده و مسیر لازم برای ارسال کالا را هماهنگ نماید، اما جای خالی چنین پروسه ساده ای به شدت در حادثه اخیر محسوس بود.

در نهایت ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که با توجه به احتمال تکرار حوادثی مشابه، تشکیل یک ساختار مردم نهاد برای مدیریت و سازماندهی کمک های مردمی و استفاده حداکثری از پتانسیل امدادگران غیر حرفه ای بسیار حیاتی است.

مسلما عدم استفاده از کمک های مردمی منطقی نیست و شرایط فعلی امداد رسانی غیر سازمان یافته نیز بسیار نامطلوب به نظر می رسد، از این رو شاید بتوان با تشکیل یک نهاد مستقل و هماهنگ با سایر تشکل های امدادی رسمی، با استفاده حداکثری از مهربانی و توانایی مردم عزیز کشورمان، شدت آسیب های وارده در حوادث بعدی را کاهش داد.

با تمام این اوصاف باید تاکید کرد که نقش کمک های مردمی و امدادگران غیر حرفه ای در یاری رسانی به زلزله زدگان استان کرمانشاه غیر قابل انکار است و با توجه به ضعف های ساختاری و مدیریتی در بسیاری از نهاد های مسئول و ارگان های مربوطه، بدون وجود کمک های هم میهنان، وقوع فاجعه انسانی در مناطق زلزله زده اجتناب ناپذیر خواهد بود.

امید است که برخلاف حوادث طبیعی قبلی، گذر زمان باعث فراموش کردن مشکلات معیشتی زلزله زدگان نشود و با مدیریت بهتر شرایط، رفع احتیاج بازماندگان این حادثه در بلند مدت ادامه یابد و مشکلات ایشان با بازسازی صحیح مناطق آسیب دیده به شکل ریشه ای حل و فصل شود.

الهه/۲۲۵