به گزارش پایگاه خبری ربیع، یکم ماه مبارک رجب مصادف با ولادت با سعادت امام محمد باقر علیه السلام است با تبریک و تهنیت به همه پیروان امت و ولایت، مروری هرچند کوتاه و به اختصار بر مبارزات سیاسی آن امام همام خواهیم داشت. دوران امامت پنجمین امام (ع) مقارن بود با حاکمیت حاکمان اموی، که این حاکمان خود مشغولیتهایی داشتند که به لطف الهی باعث شده بود به تعارضات داخلی مشغول شوند و از نهضت عظیم علمی آن حضرت غافل گردند، البته این به معنای در امان بودن آن امام نیست؛ بلکه حجم وسیعی از روایات گویای اوضاع خشونت آمیز آن دوره، و ظلم و تجاوز حاکمان وقت نسبت به دین، مسلمانان و امام آنان است، به گونهای که امام علیه السلام باید با شیوههای مختلف و با توجه به شرایط تدبیر نموده و مبارزات خود را شکل دهد.
درباره اوضاع سیاسی عصر آن حضرت کافی است بدانیم که در دوره مروان بن حکم، مؤمنان در خفا به سر میبردند و زندگی بر مردم مشقت بار شده بود و خون و مالشان حرمت نداشت و عبدالملک مروان افرادی مثل حجاج بن یوسف ثقفی را بر مردم و شیعیان مسلط کرد و ولید بن عبدالملک نیز باعیش و نوش بزرگ شد و فردی ستمگر و جبار بود بطوری که در این دوره کسانی که با شکنجه در حکومت او کشته شدند، صد و بیست هزار نفر برآورد شده است. در همین دوره افرادی مثل سعید بن جبیر به جرم طرفداری از اهل بیت علیهم السلام شهید شد. وامام سجاد علیه السلام به واسطه سمی که ولید دستور داده بود، به شهادت رسید.
در زمان سلیمان بن عبدالملک امر امامت پنهان بود و شرایط اجازه نمیداد که شیعیان با امام خود – باقر العلوم علیه السلام – ارتباط علنی داشته باشند. عمر بن عبدالعزیز گامهایی در کاستن از فشارهای سیاسی، اجتماعی بر شیعیان برداشت،
اما اونیزغاصب جایگاه امامت بود وراه نا حق قبل را دنبال کرد. یزید بن عبدالملک، شدیدترین روشها را علیه شیعه به کار برد و کینهها را نسبت به علی علیه السلام و خاندان او آشکار ساخت. هشام بن عبدالملک حاکم بعدی بود که مردی خشن، درشت خو و مال اندوزو بخیل و ستمگر و بی عاطفگی از خصوصیاتش بود. نسبت به امام باقرعلیه السلام کینه عجیبی داشت. دوران او از نظر سیاسی، سختترین دوره بر امام باقرعلیه السلام بود. تنها در این دوره بود که امام به مرکز خلافت احضار میشد. شیعیان نیز به شدت تحت فشار بودند؛
در چنین شرایطی امام باقرعلیه السلام برای احیای ارزشهای دینی و انجام وظیفه پاسداری از ارزشها، و به تناسب موقعیت، از راهها و شیوههای مختلف استفاده کرد از جمله تقیه که از اهمیت خاصی برخوردار بود. میزان اهتمام حضرت باقرعلیه السلام به تقیه چنان بود که میفرمود: ” التقیه من دینی و دین آبائی ولا ایمان لمن لا تقیه له؛ تقیه از دین من و دین پدران من است. و کسی که تقیه ندارد، ایمان ندارد.” این امر به دلایل متعددی مانند: حفظ جان نیروهای خودی، حفظ توان اقتصادی خودیها، اجرای برنامههای مهمتر، حفظ ارزشها و … صورت میگرفت و امام با رعایت این اصل، حرکت سری خود در تداوم وظیفه امامت را طی میکرد. از طرفی امام میکوشید با تبیین وظایف حاکمان، نوک تیز انتقاد خود را متوجه حاکمان وقت سازد و عدم مشروعیت اقدامات آنان را گوشزد کند. مثلاً میفرمود:” بنی الاسلام علی خمسه اشیاء: علی الصلاه و الزکاه و الحج و الصوم و الولایه، اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه، ولایت.”
زراره پرسید: کدام افضل است؟ فرمود:” الولایه افضل لانها مفتاحهن و الوالی هو الدلیل علیهن؛ ولایت برتر است؛ چون کلید آنهاست و والی (امام) راهنمایی کننده برآنهاست.” اینکه در طول تاریخ مستکبران امامان و جانشینان آنا را محدود و تحت فشار قرار می د ادند به دلیل تأثیر امامت بر هدایت و حمایت مردم است چنانچه امروز دنیای استکبار از ولی فقیه فقیه به شدت میترسد و در تلاش است تا در مسیر ولایت سنگ اندازی کند اما زهی خیال باطل؟ چرا که یریدون لیطفوا نورالله …
شیوه دیگر امام علیه السلام نهی همکاری مومنان با طاغوتها بود چنانچه ولایت ما امروز این راه را میرود و نه ملت ایران که همه مسلمانان را از همراهی و همکاری طاغوتهای دوران نهی میکند؟ مبارزه رو در رو با حکام ظالم روش مهم دیگر مبارزاتی امام است. امام باقرعلیه السلام از یک سو قیامهای ضد حکومتی مانند قیام زید، مختار، کمیت و … را تأیید میکرد و از سوی دیگر، در موقعیتهای مناسب، خود با خلفا به رویارویی جدی میپرداخت.
آن حضرت میفرمود: ” من مشی الی سلطان جائر فامره بتقوی الله و خوفه و وعظه کان له مثل اجرالثقلین من الجن و الانس و مثل اعمالهم؛ هر کس به سوی سلطان ستمگری برود، و او را به تقوای الهی فرمان دهد، و او را بترساند و موعظه کند، مانند پاداش جن و انس و مانند اعمال آنان را خواهد داشت.” دقت کنیم همین روش را در بیانات و پیامهای امامین انقلاب اسلامی خطاب به مسلمانان و حتی مستضعفان جهان بخوبی مشاهده میکنیم؟
مظفر حاجیان