به گزارش پایگاه خبری ربیع، تصور اغلب افراد این است که شاهنامه کتابی سرشار از تصاویر و داستان­های رزم پهلوانان و صحنه­های جنگ و سلاح­های نبرد است. اما واقعیت این است که در میانه چنین داستان­هایی تصویرهایی لطیف و غنایی و عاشقانه مشاهده می­کنیم که با بهترین آثار عاشقانه جهانی برابری می­کنند.

شاهنامه یکی از بزرگترین آثار حماسی جهان است و معمولا از یک اثر حماسی انتظار می­رود که بیشتر به شرح حماسه سازی­های مردان بپردازد در حالی که زنان شاهنامه هم پا به پای مردان نقش آفرینی می­کنند و ضمن برخورداری از فرزانگی و بزرگ­منشی و حتی دلیری از گوهر زنانه نیز بهره­مند هستند و به این اثر بزرگ ادبی لطافتی خاص می­بخشند.

مادرانِ مهر

از عناصر ارزشمند در کتاب فردوسی، مادران هستند. آنان نه تنها مغلوب ساختار حماسی شاهنامه نیستند بلکه خود بارها حماسه می­­آفرینند. بر اساس روایت شاهنامه «فرانک» اولین مادر است که در شاهنامه حضور می­یابد. فردوسی او را «خردمند» و «فرخنده» می­داند و مهم­ترین ویژگی مادران یعنی «مهربانی» را در مورد او به کار می­برد:« خردمند مام فریدون چو دید/که بر جفت او بر چنان بد رسید/فرانک بدش نام و فرخنده بود/ به مهر فریدون دل آکنده بود» فرانک زنی تأثیرگذار در دگرگونی­های اجتماعی عصر خود است و فرزندی را تربیت می­کند که در نبرد با ضحاک، به ستم کاری هزار ساله پایان می­دهد.

معمولا در شاهنامه مادران نقشی مقطعی دارند و اغلب سرنوشت آنها نامعلوم است. گویی بعد از اینکه نقش و وظیفه خود را انجام دادند از ماجرا حذف می­شوند اما آثار سخنان و عملکرد آنها همواره در ادامه دیده می­شود به طوری که مقام آنها بارها در شاهنامه ستایش می­شود و همه قهرمانان و پهلوانان با احترام از مادر خود یاد می­کنند و به حرف­های آنها گوش می­سپارند چرا که سرپیچی از راهنمایی­های مادران خردمند با نابودی و مرگ برابر خواهد بود.

زنان رزم

زنانی در شاهنامه حضور دارند که بارها در اتفاقات حماسی نقش آفرینی کرده­اند و مردانه به میدان رزم گام نهاده­اند چرا که فردوسی در زنان شاهنامه نوعی مردانگی را می­جوید. در شاهنامه فقط مردان نیستند که به یکه تازی و دلاوری می­پردازند بلکه زنانی هم هستند که حضورشان در نبردها آشکار است. زنان شاهنامه در هنگام نیاز برای پاسداری از خاک کشورشان لباس جنگ می­پوشند و سوار بر اسب در میدان کارزار برای شکست دشمن و بیگانه شرکت می­جویند. در این زمینه به «گردآفرید» می­توان اشاره کرد او زنی شیردل، زیبا رو و کاردان و باهوش است. «خالقی مطلق» در موردش می­نویسد:«گردآفرید نخستین شیرزن در حماسه ملی ایران است. و می­توان او را نمونه یک زن راستین ایرانی دانست.» فردوسی در مورد او می­سراید:«زنی بود برسان گُردی سوار/ همیشه به جنگ اندرون نامدار/کجا نام او بود گردآفرید/زمانه ز مادر چنین ناورید»

زنان خردمند و باتدبیر

در عرصه سیاسی، زنان شاهنامه همیشه نقش و مشارکت داشته­اند. آنها در تعاملات سیاسی و روابط با سرزمین­های دیگر و صلح و جنگ­ها و امور مملکت­داری حضور دارند. زنانی مثل همای چهرآزاد، پوراندخت، قیدافه و… به مقام شاهی هم می­رسند. همای، مادر داراب و همسر بهمن، اولین پادشاه زن ایرانی است که بسیار دادگر و بخشنده و خردمند است و زمانی که به پادشاهی می­رسد به خدمت مردم و تیمار ملت و رفع رنج آنها می­پردازد به طوری که فردوسی او را برتر از پدرش می­داند:«به رأی و به داد از پدر برگذشت/همی گیتی از دادش آباد گشت»

حضور اجتماعی

زنان شاهنامه در جامعه و محیط اجتماعی، حضوری موثر و پویا دارند در عرصه­های مختلف جامعه، نقش آفرینی می­کنند. فردوسی در جای جای شاهنامه زنان را پا به پای مردان وارد اجتماع کرده و مقام و منزلتی والا به آنان بخشیده است.

در شاهنامه به­ویژه در قسمت اساطیری همه مادران مهربان و مراقب کودکان خود هستند، از آنان دفاع می­کنند. اگر لازم باشد به آنان پند می­دهند و خطرات مسیر را به آنان گوشزد می­کنند و در مرگ فرزندان خود با داغ زیاد می­گریند. تهمینه، جریره، کتایون، سیندخت، فرنگیس و… از مادران پر مهر شاهنامه هستند که در داستان­ها حضوری فعال دارند.

زنان در شاهنامه برای همسران خود ارزش و والایی زیادی قائل هستند و نسبت به کشور شوهران خود تعصب می­ورزند حتی کسی مثل «جریره» برای حمایت از همسرش، سیاوش، به کشور خود، توران، پشت می­کند و وفاداری خود را در حق سیاوش به نقطه اوج می­رساند و هیچگاه دلبستگی خود را نسبت به همسرش از دل بیرون نمی­کند.

شهر زنان

فردوسی از شهری به نام «هروم» یاد می­کند که البته معلوم نیست این شهر دقیقا در کدام نقطه جغرافیایی است اما همه مناصب اجرایی و لشکری در دست زنان است؛ زنانی شجاع و جنگاور که فنون بزم و رزم را خیلی خوب می­دانستند و هیچ مردی را به شهر خود راه نمی­دادند. اسکندر هنگام سفر از این شهر می­گذرد و مشتاق دیدن این شهر می­شود اما در نامه­ای خطاب به آنان می­نویسد:«من قصد جنگ با شما ندارم و آرزویم فقط دیدار شهر و آیین شماست»

شاهنامه یکی از مهم­ترین آثاری است که چگونگی زندگی زنان در آن بازتاب گسترده­ای دارد و سخن دکتر «اسلامی ندوشن» در مورد زنان شاهنامه خود به تنهایی گویای همه چیز در مورد زنان شاهنامه است. ایشان می­نویسند:«اکثر زنان شاهنامه نمونه بارز زن تمام عیار هستند. در عین برخورداری از فرزانگی و بزرگ­منشی جوهر زنانه دارند. زنانی چون سیندخت، رودابه، تهمینه، فرنگیس، جریره، منیژه، گردآفرید و کتایون و گردیه و شیرین هم عشق را برمی­انگیزانند و هم احترام را، هم ظرافت بیرونی دارند و هم زیبایی درونی.»

عاطفه بازفتی