به گزارش پایگاه خبری ربیع، در تحلیل و بررسی اشغال سفارت، زمینه ها و دلایل متعددی برشمرده اند اما براساس جمیع روایت ها و اسناد و شواهد، دو بستر اصلی ذیل، این واقعه را رقم زد که توجه به آنها می تواند در روشنگری اهداف فاتحان مژثر باشد.
۱) درخواست استرداد شاه
اشغال سفارت و بحران گروگانها، با تصمیم کارتر مبنی بر پذیرش شاه برای معالجه، که امکانات آن در دیگر جاها نیز فراهم بود، آغاز گردید. این تصمیم به زعم نظر مشاوران و دستگاههای امنیتی و با وقوف کامل به اینکه تصرف سفارت و دستگیری اعضای آن، واکنش و عواقب قطعی چنین اقدامی خواهد بود، اتخاذ شد. در آن زمان، بدیهی بود که خشم طبیعی مردم و گروههای انقلابی به ۲۵ سال توهین و تحقیر ملت ایران توسط آمریکا و دست نشانده آن شاه قابل کنترل نخواهد بود و وقتی رئیس جمهور آمریکا در وهله اول، مسبب اصلی بروز بحران باشد، نیروهای باز دارنده حقوقی، سیاسی یا نظامی، نمیتوانند از بروز بحران وخیم در روابط با کشورهای دیگر جلوگیری کنند.
با این حال دولت کارتر با بیاعتنایی به تشویش و نگرانی به جای مردم ایران، تصمیم به پذیرش شاه و ردّ تقاضای استرداد محمدرضا پهلوی از سوی ایران، گرفت. از آن زمان اعتراضهای گستردهای علیه آمریکا شکل گرفت و دانشجویان پیرو خط امام که با مردم در ارتباط بودند، تصمیم گرفتند اعتراضات علیه آمریکا را سامان بدهند. دانشجویان برعکس تعابیر دولت و یا برخی از گروههای سیاسی، پذیرفتن شاه در آمریکا را نشانه عجز شاه و یا درماندگی او نمی دانستند، بلکه آن را حرکتی جدید برای مبارزه روانی – سیاسی با انقلاب اسلامی و مردم انقلاب ایران ارزیابی می کردند و بر مبنای همین تحلیل تصمیم گرفتند به منظور جلب توجه همگانی به تداوم مبارزه، در یک حرکت اعتراضی فاقد رنگ و بوی دولتی و کاملا دانشجویی، سفارت آمریکا در تهران را برای مدتی محدود تصرف نمایند تا بدین طریق خشم و پیام ملت ایران مبنی بر لزوم تحویل شاه جنایتکار را به دنیا برسانند و بدین طریق آمریکا را تحت فشار قرار دهند. آنچه مسلم است اگر دانشجویان پیروخط امام روز ۱۳ آبان سفارت آمریکا را تصرف نمیکردند این کار توسط گروههای سیاسی – مردمیدیگر و به صورت خشنتری صورت میگرفت.
۲) احساس خطر جدی توطئه ی سقوط انقلاب
تسخیر لانه جاسوسی نشاندهنده حقیقت مهمی است که این واقعه بیبدیل در بستر «حافظه تاریخی یک ملت» شکل گرفته است؛ سفر شاه به آمریکا و حمایت آمریکا از او خاطره کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و بازگشت شاه به تاج و تخت را در ذهن مردم ایران یادآوری می کرد. در این شرایط دانشجویان، در پی صدور فرمان امام مبنی بر گسترش حملات تمامی دانشآموزان و دانشجویان و طلاب علوم دینی علیه آمریکا و همچنین اطلاع از دیدار محرمانه بازرگان و یزدی در الجزیره با برژنسکی (مشاور امنیت ملی کاخ سفید و مسئول کودتای ۲۸مرداد سال ۳۲) در ۱۰ آبان ۱۳۵۸، در اقدامی تلافی جویانه، پیشگیرانه و دفاعی در مقابل توطئه های آشکار و غیر آشکار و مداخله جویانه دولت آمریکا از طریق سفارت خویش برای ایجاد اخلال در تثبیت انقلاب اسلامی، به اشغال سفارت پرداختند. ورود به سفارت و کشف اسناد و دستگاههای جاسوسی نیز بر این احساس خطر، مهر تایید زد. در هر صورت ملت ایران توانست با اشغال لانه جاسوسی و کوتاه کردن دست آمریکا از داخل ایران، بقا و هویت نظام جمهوری اسلامی را تضمین و منافع ملی و استقلال خود را حفظ کند. به همن دلیل نیز امام آن را انقلاب دوم نامیدند؛ در واقع با پیروزی انقلاب اسلامی استبداد داخلی و با تسخیر سفارت آمریکا استعمار از ایران ریشه کن شد.
در پرداخت به این محور توجه به سرنوشت انقلاب های نوپا در جهان و ساقط شدن آنها با هدایت آمریکا و همچنین سابقه شکل گیری کودتا در کشورهایی که سفارت ایالات متحده به عنوان مرکز توطئه در آنها وجود دارد حائز اهمیت و شاهدی بر این مدعاست که تداوم فعالیت سفارت آمریکا در ایران، خطری جدی از جهات مختلف هم نسبت به اصل موجودیت انقلاب و نظام نوپای آن و هم امنیت داخلی و هم تمامیت ارضی کشور بود.
۷۰ سال رابطه استعماری آمریکا با ایران
یکی از خطوطی که معمولاً از سوی برخی افراد و جریانها با هدف زیرسوال بردن این حرکت شجاعانه و انقلابی، دنبال میشود، این است که رابطه آمریکا با ایران پس از تصرف سفارت آمریکا رو به خصومت نهاد و هزینهای که امروز کشور براثر تحریم ها و دشمنی های آمریکا میپردازد، ناشی از این اقدام دانشجویان پیرو خط امام است. این در حالی است که اولاً تسخیر لانه جاسوسی در حقیقت معلول اختلافات و مداخلات آمریکاییها در ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب بوده است. ثانیاً بر اساس اسناد رابطه ایران و آمریکا در طول تاریخ، رابطهای یکسونگرانه و استعماری بر علیه ملت ایران بوده است. چنانچه پس از انقلاب، آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد، بازگرداندن شاه به ایران و حمایت از او، تحمیل انقلاب سفید و کاپیتولاسیون علیه مردم ایران، کارشکنی در روند انقلاب و حمایت از سلطنت پهلوی در جهت حفظ آن و .. دست داشت. اقدامات خصمانه آمریکاییها در چهل و پنج سال گذشته در سه حوزه جنگ سخت، جنگ نرم و جنگ نیمه سخت نیز در ماجراهایی مانند فراری و پناهندگی دادن به دیکتاتور پهلوی و سران رژیم تلاش برای نفوذ و استحاله انقلاب از طریق ناسیونالیست های میانه رو، حمله نظامی به طبس، کودتای نقاب، حصر اقتصادی و اجرای تحریمهای گسترده ضد ایرانی، تحریک عراق به تجاوز به ایران، ورود مستقیم آمریکا به جنگ ایران و عراق در خلیجفارس، عملیات خرابکارانه علیه جمهوری اسلامی، ترور عناصر فکری نظام و شخصیتهای سیاسی و مردمی در دهه ۶۰، حمله ناو وینسنس به هواپیمای مسافربری ایرباس، هدایت و پشتیبانی نیروهای ضدانقلاب تحت عنوان «جنبشهای تجزیهطلبانه»، تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران پس از ۱۱ سپتامبر، طرح ادعاهای بیاساس علیه ایران (مانند ادعای نقض حقوق بشر در ایران، حمایت ایران از تروریسم و گروههای تروریستی در جهان، تلاش ایران برای دستیابی به سلاحهای کشتارجمعی و اختلال در روند صلح خاورمیانه)، تحریک اراضی و نفتی همسایگان، اشاعه تروریسم القاعده و داعش برای فروپاشی ایران، ترور دانشمندان هستهای، عملیات خرابکارانه مانند استاکس نت، فتنه انگیزی های میدانی و رسانه ای در ادورا مختلف و … از فکر و ذهن مردم ایران و تاریخ این مرز و بوم هرگز محو نمیشود.
در این میان نکته حائز اهمیت آن هم در آستانه انتخابات آمریکا، این است یکی از اهداف مهم جریان تحریف القای دوگانه “آمریکای بد ـ آمریکای خوب” است؛ این یعنی تحریف تاریخ ۷۰ساله دشمنی دموکرات ها و جمهوریخواه ها با ایران! در حالی که بررسی سوابق ۷ رئیسجمهور آمریکا طی ۴۵ سال گذشته، بیانگر آن است که سیاستهای استکباری و سلطهگرایانه آمریکا در قبال ایران، علیرغم تغییر دولتهای جمهوریخواه و دموکرات، از یک تداوم و پیوستگی معنیدار برخوردار است و تنها تاکتیک های متفاوتی دنبال می شود. همچنین دشمنی با جمهوری اسلامی ایران، بخشی از هویت آمریکایی است که به نظام معرفتی این کشور گره خورده است.
ارزشمندسازی دستاوردهای تسخیر لانه جاسوسی
اغلب شبهات مطرح درخصوص تسخیر لانه جاسوسی، بر این پایه است که نه تنها تسخیر، اقدامی بدون دستاورد بوده بلکه و پیامدهای منفی بسیاری را نیز برای کشور و ملت، در به همراه داشته است؛ پیامدهایی از قبیل جنگ تحمیلی، مسدود کردن دارایی ها و تحریم اقتصادی ایران، ارائه چهره ای خشن ازایران، باب شدن هجمه به سفارت های ایران و … . در همین راستا علاوه بر پاسخ مستدل و مجزا به هریک از شبهات، لازم است دستاوردهای تسخیر لانه جاسوسی به خوبی تبیین و ارزشگذاری گردد.
دستاوردهایی همچون پایان دادن به توطئه گری و سلطه جویی های آمریکا در ایران، از بین رفتن جاذبه گروه های چپ مارکسیستی، شفاف شدن مواضع گروهها و نیروهای داخلی انقلاب، میداندار شدن نیروهای انقلابی و تثبیت انقلاب، تقویت و تجلی مجدد وحدت ملی پس از پیروزی انقلاب، تقویت روحیه خودباوری و بازیابی عزت نفس ایرانیان، افشای چهره حقیقی آمریکا، استقلال کشور از آمریکا خلع سلاح شوروی در مبارزه با امپریالیسم، ایجاد انگیزه و الگودهی به مبارزین مسلمان در کشورهای دیگر و نهضت های آزادیبخش در مقابله با آمریکا، اثبات ثبات قدم ایران بر سر اصول و آرمانهایش در پهنه جهانی، برملا ساختن آسیب پذیری سیستم دوقطبی و … .
اما مهم ترین دستاوردهای داخلی و خارجی انقلاب دوم، شکست ابهت دیرینه ی قدرت افسانه ای آمریکا بود. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا، ضربهای کاری به هیمنه ایالات متحده آمریکا در منطقه وارد شد و این ضربه با فتح لانه جاسوسی و شکست مفتضحانه آمریکا در صحرای طبس تکمیل شد، به گونه ای که در حال حاضر شعار مرگ بر آمریکا دیگر شعار مخصوص مردم ایران نیست و این شعار به صورت فراگیر حرف دل دیگر مستضعفین و ملت های جهان است و تحلیلگران امنیت کاخ سفید هم اکنون ریشه بسیاری از حرکتهای انقلابی در خاورمیانه را تحت عنوان خشونت یا تروریسم مقدس! زاییده شکست آمریکا در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی می دانند. بنابراین ۱۳ آبان، نقطه آغاز افول هژمونی سیاسی و هنجاری آمریکا و تغییرات هندسه قدرت جهانی شد.
محمد حاجیان