به گزارش پایگاه خبری ربیع، مگر میشود تکهای از بهشت روی زمین خراسان باشد و عاشقان را به سوی خود نخواند؟ مگر میشود آن حرم امن، شبیه به مرکز یک دایره همه دلهای داغدیده و خسته را به سمت خود نکشاند؟ مگر میشود همه چیز در حریم حرم مقدس در شور و غوغا نباشد؟ مگر میشود غریبان و زائران هنگام زیارت بازهم غریب بمانند؟ حرم و روضه امام رضا(ع) وطن و خانه و پناه ماست؛ وطنی برای دلهای خسته و شکسته و روحهای بیقرار. امامی که دردها، شکایتها، زخمها و تنهاییها را مرهم میگذارد چون مهربان و رئوف است و رضاست.
سیره و شخصیت حضرت رضا(ع) توسط بسیاری از شاعران مورد ستایش قرار گرفته است و هر کدام از آنان در تلاش بودهاند تا با ذوق و بیان شیوای خود گوشهای از چهره تابناک و خصایل ایشان را به تصویر بکشند. از آنجا که سیمای درخشان این امام بزرگوار بارها در ادبیات فارسی مورد ستایش قرار گرفته در ادامه فقط به چند مورد اشاره خواهد شد تا خود گواهی از محبوبیت ایشان و دلبستگی و ارادت بزرگان سرزمینمان به امام هشتم شیعیان باشد.
آینه آفتاب
از جمله شاعران قدیم ادب فارسی که شخصیت امام رضا را در اشعار خود بازتاب داده میتوان از «سنایی غزنوی» نام برد. وی در قصیدهای با مطلع «ای کین تو کفر و مهرت ایمان» به ترسیم حرم رضوی و بیان فضایل و مدح و منقبت ایشان میپردازد: «دین را حرمی است در خراسان/ دشوارِ تو را به محشر آسان/ همواره رهش مسیر حاجت/پیوسته درش مسیر غفران»
«خاقانی شروانی» نیز دو قصیده بلند در مدح امام رضا(ع) سروده است او در اشعارش از مردمان روزگار خود گلهمند است و اشتیاق و آرزوی قلبی خود را برای سفر به خراسان به نظم آورده و از موانع سفر به خراسان شکوه و شکایت دارد. خاقانی در قصیدهای از حرم امام هشتم با عنوان «روضه پاک رضا» یاد کرده است:« روضه پاک رضا دیدن اگر طغیان است/شاید ار بر رهِ طغیان شدنم نگذارند»
«جامی» هم در مدح امام رضا قصاید زیبایی از خویش به یادگار گذاشته است:«علیبن موسیالرضا کز خدایش/رضا شد لقب چون رضا بودش آیین»
شفا و پناه
یکی از مضامین پرکاربرد در مدایح رضوی مسئله پناه آوردن شاعران به حرم مطهر حضرت و رهایی از حوادث و پیشامدهای ناگوار روزگار در حریم این حضرت است. «محمد خزائلی» در هجوم و حمله شدید اتفاقات زمانه حضرت رضا را پناهی امن و مطمئن میداند و تنها او را مأمن آوارگان و مصیبتزدگان میداند:«در گردباد سخت و پریشانی حیات/مأمن تویی حریم تویی التجا تویی»
از مضامین پرکاربرد دیگر میتوان شفا دادن بیماران از سوی امام رضا را عنوان کرد. بسیاری از شاعران توسل جستن به امام و در حرم او طلب و عرض حاجت کردن را زیبا ترسیم کردهاند. «سهیل محمودی» با زبان و بیانی صمیمانه میسراید:«صدهزار دفعهم شده پای ضریح زار میزنم/دلت یه بار بسوزه دردامو دوا کنی»
«مهدی اخوان ثالث» نیز درمان خستگیهایش را از امام رضا میجوید:«چون پدرت این خسته دل زندانی دردی روان کش را/یا علی موسیالرضا دریاب، درمان بخش/یا علی موسی الرضا دریاب!»
آتش عشق
شعله عشق به ائمه در دل هر شیعه زبانه میکشد و بارگاه با عظمت امام رضا غمها و تیرگیها را از جسم و جان زائرانش میزداید و آرامش میبخشد. «محمدعلی مردانی» حضرت رضا را به قبلهای مانند کرده که زائران حرم وی با فروتنی به طواف حرم مبارک او در گردش هستند او با صراحت و روشنی بر ولایت ایشان تأکید میکند:«قبله هشتم ولی دین علی بن موسی الرضا/مقدمش گل محضرش گل معجز و آثارش گل»
«سیدعلی موسوی گرمارودی» سخاوت، بخشش و بخشایش حضرت را نمونهای از بخشندگیهای خدا میداند که بر دستان مبارک امام رضا جاری میشود:«بخشش تو/ اعطای خدای سبحان است/وقتی تو میبخشی/دست مریخ نیز به سوی سقاخانهات دراز است» و یا در سرودهای دیگر میخوانیم:«درود بر تو ای هشتمین سپیده/ اگر از سایهساران درود میپذیری/ باران نیز به ازای تو پاک نیست/ای آفتاب! ما آن سوی ذره ماندهایم»
کشورمان در طول دورههای مختلف تاریخی فراز و نشیبهای فراوانی داشته و به برکت وجود مقدس امام هشتم، سرزمینمان از گزند و آسیب در امان مانده بیشک برای ما ایرانیان افتخار بزرگی است که کشورمان میزبان هشتمین خورشید شیعیان است. «جواد محدثی» میسراید:«ایران به اقیانوس عرفان تو وصل است/ ما را فقط گنج تولای تو اصل است/ایران ما مدیون لطف بی حد توست/این جلوههای جاودان از مرقد توست»
کلید صبح
زائر امام رضا میداند که امام غریبش، کلید هر قفل ناگشودنی است و توان این را دارد که انسان را از گرفتاری و کلاف در هم پیچیده مشکلات رهایی دهد. «مجید نظافت» در مجموعه «کوچههای اجابت» میسراید:« نه دعبلم نه فرزدق که شاعرت باشم/ که شاعرت شده مقبول خاطرت باشم/ همیشه سفره مهماننوازیات باز است/ اجازه میدهیام باز زائرت باشم؟»
«قیصر امینپور» یکی از شاعرانی است که سرودههای آیینی شیرینی دارد: «اینک ای خوب! فصل غریبی سرآمد/چون تمام غریبان تو را میشناسند/ کاش من هم عبور تو را دیده بودم/کوچههای خراسان تو را میشناسند»
«سید ایمان زعفرانچی» از شاعران معاصر و جوانی است که غزلهای زیبایی در وصف بیقراریها و بیتابیهای دوری از امام رضا سروده است در یکی از شعرهای زیبای وی میخوانیم:« از سپیدی و سیاهی کبوترهای تو/ میشود فهمید: لطفت شامل خوب و بد است/ یک نگاهی کن که از آهو پریشانتر منم/یک نفر در اوج بیتابی به پابوس آمده است/ معجزات پنجره فولاد تو صد در صد است/ افتخار من رعیت بودن مُلکی است که/ پایتختش مشهد و شاهی چنین بر مَسند است»
عاطفه بازفتی