پایگاه خبری ربیع/ متن کامل نامۀ جمعی از مدرسین درس خارج، اساتید سطح عالی و نخبگان حوزۀ علمیۀ اصفهان به اعضای مجلس خبرگان رهبری، به این شرح است :
الامامُ الجوادُ(ع): «العلماءُ فی انفسهم خانهٌ إن کَتموا النصیحهَ، إن رأوا تائَهاً ضالاً لا یهدونَه، اَو مَیِتاً لا یحیونه، فبئس ما یصنعون، لأن الله؟عز؟ أخَذَ علیهم المیثاقَ فی الکتاب، أن یأمروا بالمعروفِ و بما أمروا به، و أن ینهوا عمّا نَهوا عَنه، و أن یتعاوَنوا علی البرِّ و التقوی، و لا یتعاوَنوا علی الاثمِ و العُدوان…»
«الکافی/ ج۸/ رساله أبی جعفر؟ع؟ إلی سعدالخیر»
نمایندگان محترم مردم استان اصفهان در مجلس خبرگان رهبری «ادام الله عزّهم الشریف»
با سلام و احترام
اکنون که به لطف خدای متعال حماسه ای دیگر از جنس حضور مردم انقلابی و متدیّن ایران اسلامی با رهبری مدبّرانه مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی رقم خورد و برگ زریّن دیگری را بر تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی افزود، بر خود لازم می دانیم که خداوند قادر متعال را برای این نعمت بزرگ سپاس گوییم.
در حماسه ۲۹ اردیبهشت ماه امسال دوباره مردی از جنس خبرگان ملّت با کسب ۵۸% آراء بر کرسی اداره قوه مجریه نشست و رییس جمهور همه مردم شد و همه ما را بر آن داشت تا بر اساس قانون به آراء ملّت احترام نهاده و در راستای نیل به اهداف والای انقلاب اسلامی، رئیس جمهور و دولت محترم را یاری نموده و از هیچ حمایتی دریغ نورزیم.
با این حال، متأسفانه برخی مسایل مطرح شده در طول ایام منتهی به انتخابات، کام شیرین شده ی مردم از آزادی و مردم سالاری دینی را تلخ، و دوستداران صادق اسلام و انقلاب را شرم سار و سرافکنده ساخت، که در این میان پیش از همه و بیش از همه روی سخن پیرامون رفتار و گفتار عضو مجلس خبرگان رهبری و رییس محترم دولت یازدهم و دوازدهم می باشد. از این روی، از شما بزرگواران که هم نمایندگان مردم استان در مجلس خبرگان هستید و هم اُمنای آنان و محل رجوع شان در امور دینی می باشید، تقاضا داریم با توجه به اهمیت مسأله و ضرورت عمل به وظیفه ی احیاگر و حیات بخش امر به معروف و نهی از منکر، و صیانت از آبروی اصول سیاسی اسلام و نظام اسلامی، موارد ذیل را تا حصول نتیجه در آن مجلس گرد آمده از خبرگان دینی پی گیری نموده و نتیجه را به سمع و نظر مردم متدین و انقلابی اصفهان و دیگر هم وطنان ارجمند برسانید.
الف. سیاه نمایی کارنامه نظام جمهوری اسلامی
نمایندگان محترم ملّت و خبرگان عزیز امّت!
جمهوری اسلامی ایران حاصل صدها سال تلاش مستمر علمای شیعه و خون های به ناحق ریخته آنان و حاصل رنج ها و محنت های حضرت روح الله(ره) و مردان مرد و بانوان برومندی است که هم چون پاره های آهن، پروانه وار گرد شمع وجود او جمع آمدند و هیچ چیز، نه رنجِ حبس و شکنجه؛ و نه کارزار نبردِ نظامی، فرهنگی، اقتصادی و … آنان را از صراط مستقیمی که در پیش گرفته بودند باز نداشت، و هر بار با سوختن ققنوس وار هر یک، حیاتی تازه و زایشی نو نصیب اُمت حزب الله گردید. حال چگونه است که پس از گذشت ۳۸ سال از طلوع این نظام مقدس که اصول آن برآمده از متن فرامین الاهی است، و ثمره ای که از آن نصیب ملت شریف ایران، امت اسلام و مظلومان عالم گشته است، و مهم تر از همه پرچم داری توحید در دنیایی که از صدر تا ذیل آن سکولار و متوغل در مادیت است، ناگاه ثمره ی تمام این ۳۸ سال به این که «فقط اعدام و زندان بلد بودند» تعبیر می گردد؟! آن هم از زبان کسی که ظاهر به لباس پیامبر آراسته دارد، و حضور در مجلس خبرگان گواه خبرگی دینی اوست، و بر عهده داشتن بالاترین پست های مختلف سیاسی و تقنینی و امنیتی و نظامی، نشان از حضور متکثر او در عرصه های مختلف انقلاب دارد!!!
به راستی به پاسداشت کدام مصلحت، عضو محترم خبرگان رهبری و رییس دولت یازدهم و دوازدهم جمهوری اسلامی، این بار نه اسماعیل که خود ابراهیم را به قربانگاه آورده است و تمام کارنامه درخشان نظام مقدس جمهوری اسلامی را با تعابیری هم چون خشونت گرایی و تنش زایی و اعدام زیر سؤال می برد؟!
ب. گفتمان سازی با عنوان مجعول اسلام رحمانی!
خبرگان دین، نمایندگان محترم ملت!
این که ما غلبه دادن رحمانیت را از دهان نحس و نجس دین ستیز و اسلام ستیز غرب و پیروان داخلی و خارجی آن ها می شنویم، اعجاب کسی را بر نمی انگیزد. این که دیدیم قرآن های چاپ شده در برخی کشورهای دین به دنیا فروخته عرب چگونه در راستای تحقق عملی اسلام رحمانی و از پیش راه برداشتن موانع تغلیب این قرائت از اسلام، آیات جهاد را از مصحف شریف حذف نمودند. دیدن و شنیدن این ها کسی را به تعجب وا نمی دارد، چرا که تظاهر دروغین آنان به اسلام و دنیاگرایی باطنی شان نخ نمای عالم و آدم است!
اعجاب و شرمساری جایی است که این تحریف آشکار و انحراف قطعی از حقیقت اسلام در تریبون های رسمی نظام اسلامی و از دهان برخی مسؤولان آن تکرار می گردد؛ و حال آن که جمهوری اسلامی به پاس اسلامیت آن، خود باید جلوه گاه تمام ویژگی های اسلام ناب باشد.
به راستی در چنین شرایطی، دلیل طرح اسلام رحمانی به گونه های مختلف و مکرر در کلام عضو مجلس خبرگان و مقام محترم ریاست جمهوری اسلامی چیست؟! اگر آن گونه که گفته اند، کار فرهنگ و دین را باید به مردم سپرد و نظام اسلامی را وظیفه و راهی به دین و فرهنگ نیست، دیگر چرا انقلاب شد؟ دیگر چرا انقلاب را انقلاب فرهنگی نام نهاده اند؟ آیا کلام ایشان ناقض انقلاب با قید اسلامیت، و جمهوریت با قید اسلامیت، نیست؟ آیا همان گونه که شاهد حذف آیات جهاد از قرآن کریم در برخی کشورهای خود فروخته عرب بودیم، باید در سکوت روزگار به سر آوریم و منتظر حذف آیات حدود و عدل و ظلم ستیزی و ظلم ناپذیری و ده ها آیه دیگر که به فضاحت کشاننده این قرائت دروغین از اسلام راستین است باشیم؟! آیا دوباره در جمهوری اسلامی شاهد تظاهرات بر علیه لایحه قصاص خواهیم بود؟! آیا دوباره عده ای خواستار استیضاح امام حسین علیه السلام خواهند شد؟! آیا دوباره عده ای خود را محق خواهند دانست که بر علیه خدا قیام کنند؟!
ج. تضعیف مراجع قانونی
نظام اسلامی به برکت مبنا قرار دادن فقه اهل بیت علیهم السلام، هم به لحاظ قانون اساسی و هم به لحاظ ساختار نظام و تفکیک قوا طرحی نو و شیوه ای متفاوت درانداخته است، که از بسیاری ضعف های دیگر سیستم ها و نظام ها به دور است، و جایگاه تمام ساختارهای نظارتی و قضایی و اجرایی و شیوه ی تعامل آن ها با یک دیگر در آن مشخص و معلوم است؛ و همان گونه که مقام معظم رهبری فرمودند از هر گونه بن بستی تهی است.
با این اوصاف، متهم ساختن قوه قضاییه که پاسدار مال، و عرض و ناموس انقلاب و ملت انقلابی ایران است به انجام اعدام های غیرقانونی و… چه معنایی دارد؟ بدبین نمودن ملت به صدا و سیمایی که تحت مسؤولیت ولایت فقیه است بدین بهانه که حوزه نفوذ حزبی خاص است، به چه منظوری صورت پذیرفت؟ زیر سؤال بردن دستگاه های نظارتی، فرهنگی و امنیتی با جملاتی مانند این که نظارت را به دست مردم و جوانان بدهید، چه اهدافی را دنبال می کند؟
مگر اکنون فرزندان و جوانان همین ملت نیستند که در دستگاه های مختلف قضایی، صدا و سیما، نظامی و امنیتی و… به انجام وظایف قانونی خود مشغول اند؟ این که در فضای متراکم و ملتهب انتخابات چنین سخنانی بر زبان کاندیدایی که خود در حدود ۲۸ سال در شورای عالی امنیت ملی این نظام حضور مستمر و فعال داشته است، چه معنایی دارد؟ آیا می توان این گفتار را از چنین فردی نادانسته و قصور قلمداد نمود؟! آیا زیر سؤال بردن ساختار های مختلف نظام اسلامی، زیر سؤال بردن حیثیت نظام اسلامی نیست؟! اگر چنین است ـ که هست ـ ریاست محترم دولت یازدهم و دوازدهم و عضو مجلس خبرگان رهبری، بر اساس کدام مصلحت بر حیثیت نظام چوب حراج زدند و ساختارهای مختلف نظام اسلامی را تضعیف نمودند؟! مصلحت دین؟! یا صلاح دنیا؟!
د. تضعیف جایگاه ولایت فقیه
اصل ولایت فقیه، نقطه افتراق نظام اسلامی با سایر نظام ها و نماد عینی اجتماع دین و سیاست و عدم تقابل این دو مقوله با یک دیگر است. ولایت فقیه جلوه گاه توأمان استبداد ناپذیری و استبداد ستیزی نظام اسلامی است. ولایت فقیه زبان برنده، چشم بیدار، و اندیشه هوشیار دین و ملت در کوره راه های ظلم و جهل و بی عدالتی است؛ و تاریخ ۳۸ ساله نظام اسلامی ذیل فرمان و تحت نظارت و مرئای شخص ولیّ فقیه بروز و ظهور یافته است. بر این اساس، طرح مواردی چون جملات ذیل توسط فردی که خود عضویت خبرگان رهبری و سابقه طولانی مدت اجرایی در نظام اسلامی را دارد، چه معنا و مفهومی می تواند داشته باشد؟!
«اگر شما جوانان در خانه بنشینید، بدانید که در پیاده رو های ما هم دیوار خواهد بود. آنها می خواستند پیاده روی زنانه و مردانه ایجاد کنند، همان طور که در محل کارشان بخش نامه تفکیک جنسیتی را ایجاد کردند».
«اردیبهشت ۹۶ هم یکبار دیگر مردم ایران اعلام میکنند آن هایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند».
«می خواهند ناامنی را به کشور بازگرداند و می خواهند آرامش منطقه را برهم بزنند».
«از آزادی انتقاد و بیان، سخن می گویند. یا للعجب! همان ها که زبان ها را بریدند و دهان ها را دوختند».
خبرگان دین، نمایندگان محترم ملت!
به راستی این سخنان در مورد کدام کشور و کجای عالم است؟! آیا بریدن زبان ها، دیوار کشیدن ها، دوختن دهان ها و … همه و همه در نظام اسلامی و در مرئی و منظر ولی فقیه که حافظ دین و مدافع ملت است صورت پذیرفته است؟!
این پرسش ها و هزاران پرسش مشابه دیگر که از رهگذر گفتار یکی از اعضای آن مجلس در ذهن همگان و مردمان هر کوی و برزن نقش بسته است را چه کسی باید بررسی کند؟ چه کسی باید پاسخ گوید؟ به راستی رسیدگی بدین گونه گفتارها که شأن ولی فقیه را تا جایگاهی نمایشی و منفعل پایین می آورد بر عهده کیست؟! جز شما خبرگان دین و نمایندگان ملت؟!
و اگر پاسخ آن باشد که بررسی سیل بنیان کن این همه اتهام و افترای بی سابقه به نظام اسلامی و اصل مترقی ولایت فقیه مصلحت نیست!!! نگارندگان این نوشتار اعضای محترم آن مجلس را به پاسخ بدین پرسش وا می گذارند؟ مصلحت دین؟! یا صلاح دنیا؟!
ه) مرگ اخلاق
نظام اسلامی خود را پیرو پیامبر و امامانی می داند که تمام جهد خویش و مقصد عالیه آیین اسلام را در راستای تحقق مکارم اخلاق می دانستند. بر همین اساس مقام معظم رهبری با تصریح بدین مطلب، ایجاد انقلاب اسلامی را نخستین گام دانسته و همواره بر تحقق گام های بعدی یعنی تشکیل دولت اسلامی و در نهایت دست یابی به تمدن نوین اسلامی تأکید داشته و دارند. بر این اساس، آنچه در طول انتخابات گفته شد را به راستی باید مرگ اخلاق نام نهاد، زیرا این که در نظام های سکولار کاندیداها حتی به یک دیگر توهین هم بکنند را تعجبی نیست! حیرت آدمی در جایی است که سیل دروغ ها و تهمت ها آن هم نه تنها به افراد، که به اصل نظام و انقلاب، از سوی کسی مطرح شود که هم خود در این نظام مسؤولیت های متعدد داشته، هم ملبس به لباس علمای شیعه است که همیشه ی تاریخ نماد اخلاق و مردم داری بوده اند، و هم کاندیدای رسیدن به قدرت در همین نظامی است که آن را اعدام گر و … خطاب می کند!!!
آیا سکوت در مقابل این همه بی اخلاقی بدان معنا نیست که آن چه در عمل بر سر نظام اسلامی آمده است سکولاریزه شدن سیاست در جمهوری اسلامی است؟ آیا با چنین روحیه و رفتاری می توان زمینه های تحقق دولت اسلامی را پدید آورد؟ چه رسد به این که چنین فردی بخواهد سکان دار تشکیل دولت اسلامی نیز باشد؟!
انجام سخن
خبرگان دین و اُمنای ملت!
اینجانبان، علماء، فضلاء، اساتید سطوح عالی و خطبای حوزه علمیه کهنسال اصفهان و فرزندان مکتب حضرت روح الله، هیچ شأنی جز خادمی دین مبین اسلام برای خویش قایل نیستم، هم چنان که هیچ مصلحتی را از حفظ نظام اسلامی بر اساس قرائت راستین از اسلام، برتر و بالاتر نمی دانیم؛ در این میان اگرچه پذیرش جناب آقای روحانی در مقام ریاست جمهوری بر اساس پاسداشت اصل جمهوریت نظام و تنفیذ مقام رهبری، بر نگارندگان این نامه فرض و لازم است؛ ولی شأن برجسته ی دینی مجلس خبرگان و علو جایگاه آن در نزد همگان، مستلزم خالی بودن آن مجلس از افرادی است که به هر شکلی و با هر نیتی پنجه بر چهره تابناک اسلامیت و انسانیت نظام اسلامی کشیده اند؛ بر این اساس، از شما خبرگان دین و نمایندگان ملت تقاضا داریم که با استفاده از ظرفیت های نظارتی و شأن برجسته آن مجلس ارجمند پی گیری جدی و قانونی مطالبات پیش گفته را تا رسیدن به نتیجه مطلوب در دستور کار قرار داده و ماحصل کار را (هر چه که باشد) به سمع و نظر ملت شریف ایران برسانید؛ تا از رهگذر آن، زخم های فرو نشسته بر پیکره ی نظام اسلامی التیام یابد، و جایگاه نمایندگی خبرگان دینی از هتاکان به مبانی اسلام و نظام اسلامی هم چنان پیراسته بماند.
در انجام این نوشتار، خدای را گواه می گیریم که آنچه نگاشته شد از سر اخلاص به نظام اسلامی و اعتقاد به مبانی دین مبین اسلام و بیم به انحراف کشیدن آن بوده است، از این روی مسکوت گذاشتن این مطالبات، ما را به سکوت نخواهد کشاند، و از تکلیفی که دستور امر به معروف و نهی از منکر بر دوش ما نهاده است، دست نخواهیم شست و از پای نخواهیم نشست، … حاشا و کلا حتی اگر هفتاد و دو تن باشیم!!!
از خدواند متعال و اولیای دینش توفیق عمل به وظیفه دینی و تحقق مقاصد نظام اسلامی را برای اعضای آن مجلس متدین و فرهیخته آرزومندیم.
«والحمدا لله رب العالمین و العاقبه للمتقین»
***