به گزارش پایگاه خبری ربیع، زمان چه زود میگذرد. هنوز هم در میان رملها، لابهلای نیزارها و تپههای این سرزمین، عطر خاطره بهترین فرزندان آدم را میتوان استشمام کرد. هنوز هم میتوان جانهای خسته و تنهای غبارگرفته را به زلال یاد حماسیترین نسل ایران اسلامی سپرد و لحظاتی را در فضای سرگشتگی و بیقراری این مجنونهای لیلی سیر کرد؛ غیورمردان و شیرزنانی که در دفاع از دین و کیان خود آسمانی شدند و تنها ردپای نیکوشان بر دل خاک به جا مانده است؛ از کنار اروند که بگذری، صدایشان را میشنوی. آری، اینان زندهاند؛ کافی است گوش جانت آماده شنیدن باشد؛ آماده شنیدن حماسهای که از خرازی، باکری، همت و جهانآرا حکایتها دارد.
در جایجای سرزمینم اسیران و جانبازان حضور دارند؛ کسانی که مرارتهای بسیار کشیدند، اما مردانه ایستادند. به آسایشگاه جانبازان اصفهان رفتیم تا بیشتر با این عزیزان آشنا شویم.
قاسم رهنما، جانبازی است که برای ما از ناگفتههای جنگ گفت: زمانی که انقلاب اسلامی پیروز شد، صدام به خاک ایران حمله کرد؛ جوانان برای دفاع از دین، خاک و ناموس عازم جبهه شدند.
وی ادامه داد: اولین حضورم در سال ۶۲ در سن ۱۶سالگی بود. جبهه از هر نظر بینظیر بود که در کلام نمیگنجد. حاج حسین خرازی در خط مقدم حضور پیدا میکرد که سبب میشد اشتیاق جوانان بیشتر شود. جبهه جنوب دشت صاف و یکدستی بود؛ به همین دلیل دشمن بر منطقه احاطه کامل داشت و اجازه نمیداد به نیروها آب و غذا برسد. حاج حسین خودش برای بچهها غذا میآورد؛ فرماندهای بود که همیشه در کنار سربازان حضور داشت.
این جانباز دفاع مقدس با تشریح خاطره عملیات خیبر افزود: مرحله دوم عملیات خیبر امکاناتی برای سنگرسازی نداشتیم. تا عصر مقاومت کردیم و آتش زیاد دشمن باعث شد مهمات به ما نرسد و تنها وسیله دفاعی، اسلحه کلاشنیکف بود. حاج حسین به منطقه آمد و از بچهها خواست سنگرهای سنگی بسازند تا ترکشها به سنگها اصابت کند. فرمانده گردان امیرالمؤمنین شهید عباس قربانی از پیشروی دشمن جلوگیری کرد و بچهها آسودهخاطر شدند. متأسفانه دشمن ماشین مهمات را شناسایی کرد و هدف قرار داد. شهید قربانی تانکهای دشمن را منهدم کرد و سپس شهید شد. بدنش تکهتکه و مفقود شد. صدام به نیروهایش گفته بود در عملیات خیبر تا میتوانید از ایرانیها اسیر بگیرید؛ به همین دلیل پای بچهها را هدف قرار داده بودند.
رهنما در ادامه درباره مجروحشدنش گفت: در ۲۰سالگی در خط پدافندی فاو از ناحیه کمر مجروح شدم. متأسفانه سریالهایی که رسانه ملی پخش میکند، اصلا شباهتی به جنگ ندارد و ناراحتکننده است؛ اما هفته دفاع مقدس روزهای شیرینی را برایم تداعی میکند و هر روز، روز دفاع مقدس است. بودن در کنار جوانانی که با اراده و ایمان خالص در نبرد حاضر شدند و اجازه ندادند کشورشان به دست دشمن بیفتد، واقعا لذتبخش است و از تکرار خاطراتش خسته نمیشوم.
قاسم رهنما در پایان درباره جوانان امروز تصریح کرد: جوان امروز با فکر و قلمش میجنگد و با پیشرفتهای علمی دشمن را مغلوب میسازد. در زمان ما شرایط متفاوت بود و جنگ تحمیلی حادث شد. در حال حاضر شیوه دفاع فرق کرده است و هوش جوانان ایرانی هیچ کجا یافت نمیشود. دستیابی به فناوری هستهای از مهمترین دستاوردهای امیدهای ایران است. من به جوان ایرانی میگویم تو توانمندی. امیدمان به موفقیت توست. کوشا باش که مدارج عالی انتظارت را میکشند.
یاد باد آن روزگاران
زمان چه زود میگذرد. هنوز هم در میان رملها، لابهلای نیزارها و تپههای این سرزمین، عطر خاطره بهترین فرزندان آدم را میتوان استشمام کرد.