مظفر حاجیان

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی ربیع»؛بنیامین نتانیاهو، طولانی‌ترین نخست‌وزیر تاریخ رژیم اسرائیل، امروز نه فقط در جهان عرب و اسلامی، بلکه در بخش قابل توجهی از افکار عمومی غرب نیز به چهره‌ای به شدت بحث‌برانگیز و مورد انتقاد تبدیل شده است. این منفور شدن محصول یک رویداد یا یک جنگ نیست؛ نتیجه دهه‌ها سیاست‌گذاری، ائتلاف‌سازی‌های افراطی، فساد سیاسی، و بی‌اعتنایی آشکار به اصول انسانی و حقوق بشری است. نتانیاهو بیش از آنکه یک سیاستمدار باشد، پروژه‌ای است برای حفظ قدرت، حتی اگر هزینه‌اش نابودی وجهه اسرائیل، تضعیف ساختارهای دموکراتیک داخلی، یا شعله‌ور کردن جنگ‌های بی‌پایان باشد.

بزرگ‌ترین دلیل نفرت جهانی نسبت به نتانیاهو، مدیریت جنگ غزه است؛ جنگی که میلیون‌ها انسان را آواره، هزاران کودک را قربانی و زیرساخت‌های یک منطقه را به ویرانه تبدیل کرد. انتقاد جهانی نه صرفاً متوجه جنگ بلکه متوجه شیوه جنگ‌افروزی اوست،بمباران مکرر مدارس، بیمارستان‌ها، کمپ‌های پناهندگان و مناطق مسکونی؛استفاده گسترده از سلاح‌های سنگین در یکی از پرجمعیت‌ترین مناطق جهان؛نادیده گرفتن هشدارهای سازمان‌های بین‌المللی درباره قحطی، کمبود دارو و شرایط انسانی.

هرچند دولت‌های غربی در سطح رسمی از اسرائیل حمایت می‌کنند، اما افکار عمومی جهان، به‌ویژه جوانان، دانشگاهیان، فعالان حقوق بشر و حتی بخشی از یهودیان منتقد، نتانیاهو را مسئول مستقیم این سطح از ویرانی می‌دانند. در شبکه‌های اجتماعی، دانشگاه‌های آمریکا و اروپا، و حتی میان بخشی از سیاستمداران غربی، او نماد سیاست‌مداری بی‌رحم معرفی شده است.
یکی از تلخ‌ترین نقدها علیه نتانیاهو این است که جنگ‌های منطقه‌ای برای او صرفاً ابزاری سیاسی بوده‌اند. مخالفان داخلی‌اش بارها گفته‌اند که،وقتی پرونده‌های فساد و رشوه‌گیری‌اش به مرحله حساس می‌رسد، تنش‌ها شدت می‌گیرد؛وقتی انتخابات نزدیک است، سیاست‌های امنیتی سخت‌گیرانه‌تر می‌شود؛وقتی جایگاهش در حزب لیکود تضعیف می‌شود، او دوباره با استفاده از شعار امنیت اسرائیل قدرت را احیا می‌کند.

او جنگ را نه تهدید، بلکه ابزار دوام قدرت می‌بیند؛ تصویری که افکار عمومی جهان به‌خوبی آن را درک کرده و موجب تشدید انزجار از سبک رهبری او شده است.
نتانیاهو برای باقی ماندن در قدرت، به یکی از افراطی‌ترین دولت‌های تاریخ اسرائیل تکیه کرد؛ دولتی که در آن چهره‌هایی حضور دارند که آشکارا،الحاق کامل کرانه باختری را می‌خواهند؛بر ضد فلسطینی‌ها مواضع نژادپرستانه می‌گیرند؛قوانین تبعیض‌آمیز علیه عرب‌های اسرائیلی پیشنهاد می‌کنند.

این ائتلاف‌ها موجب شد بسیاری از یهودیان جهان نیز از نتانیاهو فاصله بگیرند. او بخشی از ساختار سیاسی اسرائیل را از یک دموکراسی ناقص به سمت یک حکومت شبه‌نژادی با گرایش‌های مذهبی افراطی سوق داد، که نتیجه آن سقوط شدید محبوبیت جهانی این رژیم بود.نتانیاهو تنها در عرصه منطقه‌ای جنجالی نیست؛ او در داخل نیز با طرح اصلاحات قضایی، استقلال دستگاه قضا را تهدید کرد و تظاهرات تاریخی صدها هزار نفره را رقم زد.تصویر جهانی‌ای که از او ساخته شد، تصویری بود از یک رهبر،قدرت‌طلب،بی‌اعتنا به قانون،متمایل به مدل‌های اقتدارگرایانه شبیه برخی رهبران شرق اروپا.

همین اقدامات باعث شد حتی متحدان دیرینه‌اش در غرب نیز بارها به اصلاح دموکراسی اسرائیل هشدار دهند. همچنین پرونده‌های فساد مالی، دریافت هدایا از میلیاردرها، زدوبندهای رسانه‌ای و دستکاری افکار عمومی از طریق معامله با مالکان رسانه‌ها، چهره او را از رهبر امنیتی به سیاستمداری آلوده تبدیل کرد.منتقدان می‌گویند کسی که غرق در چنین پرونده‌هایی است، نمی‌تواند به‌طور اخلاقی تصمیم‌گیر جنگ باشد، نمی‌تواند مدعی دفاع از امنیت مردم باشد، و نمی‌تواند در جایگاه نخست‌وزیری باقی بماند.نتانیاهو با وجود حمایت سنتی آمریکا، در سطح افکار عمومی کشورهای غربی جایگاهش به‌شدت سقوط کرده است.

در اروپا نیز بسیاری از دولت‌ها و رسانه‌ها، او را عامل اصلی بدنامی اسرائیل در جهان می‌دانند. کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا نیز روابط خود را سرد یا تعلیق کرده‌اند.این انزوا بخشی از دلیل این تصور جهانی است که نتانیاهو یکی از منفورترین رهبران سیاسی عصر حاضر شده است.منفور شدن نتانیاهو نتیجه یک حادثه یا یک جنگ نیست، بلکه محصول سال‌ها سیاست‌گذاری اقتدارطلبانه، فساد سیاسی، تشکیل دولت‌های افراطی، سرکوب داخلی، و مدیریت جنگ‌هایی است که ابعاد انسانی آن به‌سختی قابل‌دفاع است. او اکنون برای بسیاری در جهان نماد رهبری‌ای است که در آن بقای سیاسی بر جان انسان‌ها، قانون، اخلاق و حیثیت بین‌المللی مقدم است.

مظفر حاجیان