به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی ربیع»؛آلودگی هوای اصفهان دیگر پدیدهای فصلی نیست؛ به بحرانی دائمی تبدیل شده که سلامت میلیونها نفر را تهدید میکند. اما آنچه وضعیت را نگرانکنندهتر کرده، بیتفاوتی نهادهایی است که طبق قانون، موظف به صیانت از محیطزیست و سلامت عمومیاند. سخنان اخیر دکتر مهدی طغیانی، نماینده مردم اصفهان در مجلس، زنگ خطری جدی برای همه مسئولان اجرایی کشور است؛ او هشدار داده است که در زمستان، با سوزاندن روزانه ۶ تا ۸ میلیون لیتر مازوت، حدود ۵۰۰ تُن گوگرد بر سر مردم میریزد؛ عددی تکاندهنده که معنایش صدها تُن دیاکسید گوگرد و ذرات سمی معلق در هوایی است که شهروندان هر روز تنفس میکنند.
سازمان حفاظت محیطزیست که باید در خط مقدم دفاع از سلامت مردم باشد، متأسفانه در سالهای اخیر در قبال چنین هشدارهایی سکوت کرده یا واکنشهایی کمجان نشان داده است. گاه مدیران استانی این سازمان میگویند مازوت علت اصلی آلودگی نیست، بیآنکه دادههای علمی، گزارشهای پایش خروجی دودکشها یا میزان واقعی گوگرد موجود در سوخت مصرفی نیروگاهها را منتشر کنند. این موضعگیریها نه تنها تسکیندهنده نیست بلکه بر شائبهی پنهانکاری و بیعملی میافزاید.
به بیان ساده، وقتی گفته میشود روزانه میلیونها لیتر مازوت در اطراف اصفهان میسوزد، نخستین پرسش مردم این است که درصد گوگرد این سوخت چقدر است؟ آیا مازوتِ تولیدی پالایشگاههای کشور مطابق استانداردهای جهانی است؟ و اگر نیست، چرا سازمان محیطزیست مجوز مصرف آن را در مجاورت یک کلانشهر صادر میکند؟در بسیاری از کشورها، مازوت فقط در نیروگاههای ساحلی یا مناطق کمجمعیت مصرف میشود و آن هم با سامانههای گوگردزدایی. اما در ایران، شهرهایی چون اصفهان، تبریز و…مجبورند هر زمستان، هوای مملو از دود و سولفور را استنشاق کنند و نهادهای مسئول به جای اقدام فوری، صرفاً توجیه کمبود گاز را تکرار میکنند.
آمارهای پزشکی نیز مؤید پیامدهای خطرناک این بیتوجهی است. مطالعات سازمان جهانی بهداشت نشان داده که افزایش هر ۱۰ میکروگرم بر مترمکعب دیاکسید گوگرد، میزان بستریهای تنفسی را تا ۳ درصد و مرگومیر قلبی را تا ۲ درصد افزایش میدهد. در اصفهان، که شاخص کیفیت هوا حتی در برخی روزهای تعطیل هم در وضعیت ناسالم است، این ارقام معنای سادهای دارد، هزاران کودک، سالمند و بیمار تنفسی، قربانی مستقیم بیتدبیری مسئولان میشوند.
در کنار سازمان محیطزیست، سایر دستگاهها نیز از مسئولیت خود گریزان نیستند. وزارت نفت باید پاسخ دهد که چرا همچنان سوخت پرگوگرد در نیروگاهها توزیع میشود. وزارت نیرو و شرکت تولید برق باید توضیح دهند چرا پروژههای سیکل ترکیبی یا سامانههای کنترل گوگرد سالها عقب ماندهاند. استانداری و مدیریت بحران استان نیز مکلفاند در روزهای بحرانی، محدودیتهای جدی برای صنایع و حملونقل اعمال کنند؛ نه آنکه آمار آلودگی را پنهان یا کوچک جلوه دهند.از طرفی تدبیر کنند و سکوت را پیشه نسازند یا خود منتقد وضع موجود شوند؟ شخصی که مسئولیت دارد کجا و چه کسی را نقد می کند؟ ما هم نگرانیم و… عمل و شجاعت تصمیم می خواهد نه سخنرانی و گزارش جلسه و غیره؟
واقعیت آن است که ریشهی این بحران در فقدان شفافیت و پاسخگویی است. هیچ نهادی بهطور منظم گزارش مصرف روزانه سوخت، درصد ترکیبات آلاینده یا نتایج پایش خروجی نیروگاهها را منتشر نمیکند. در چنین فضایی، مردم ناچارند به آمارهای نمایندگان یا خبرهای پراکنده استناد کنند. این، نشانهی بیماری مزمن در نظام مدیریت محیطزیست کشور است؛ بیماریای که نامش بیمسئولیتی ساختاری است.
دولتها میآیند و میروند، اما هوای آلوده میماند. هر سال در آبان و آذر، موجی از هشدارها، تذکرها و گزارشها منتشر میشود، و بعد از پایان فصل سرما همه چیز به فراموشی سپرده میشود. اگر این چرخهی فرساینده شکسته نشود، آلودگی هوا در اصفهان به تهدیدی پایدار برای امنیت اجتماعی و اقتصادی و سلامت مردم بدل خواهد شد که تا حدی به این مرز رسیده است!
اکنون زمان شفافیت و اقدام است. اگر واقعاً ۵۰۰ تُن گوگرد در روز در آسمان اصفهان پخش میشود، باید بلافاصله کمیتهای ملی برای بررسی علمی، کنترل فوری و تعیین مسئولیتها تشکیل شود. باید وزارت نفت موظف گردد مازوت با گوگرد بالای دو درصد را به هیچ نیروگاهی در نزدیکی شهرها تحویل ندهد. باید وزارت نیرو ملزم به نصب تجهیزات گوگردزدایی شود. و باید سازمان محیطزیست از جایگاه ناظر منفعل به ناظر پاسخگو و مطالبهگر بازگردد.
مردم اصفهان شایستهی هوایی سالماند، نه وعدههای بیسرانجام. اگر مسئولان محلی و ملی ارادهای جدی نشان دهند، حتی کمبود گاز یا محدودیت انرژی نمیتواند بهانهای برای مسموم کردن هوا باشد. محیطزیست مسئولیت دارد و سکوت در برابر آلودگی، شریک شدن در جرم است.
مازوتسوزی را نمیتوان به عنوان ناچار بودن توجیه کرد؛ این تصمیمی است که نتیجهاش مرگ تدریجی خواهد بود. اگر امروز اقدامی نشود، فردا دیگر نه فقط آسمان اصفهان، بلکه وجدان مدیران نیز در غبار فراموشی دفن خواهد شد.
مظفر حاجیان